انقد اعصابم خورده که فقط خدا میدونه از دسته این شوهرمو میکشم خانوادش دیوونه شدم خواهر شوهرم صبح اومدم خونمون با اصرار بچرو برد حموم الان اومدم پوشک بچمو باز کنم میبینم اون محله ختنه بچم ک تازه خوب شدرو محکم کشیده عقب مجرای ادرارشم برداشته ناخن کرده توش بچم دوباره داغون شده دوباره نمیتونه جیش کنه باید فوتش کنم تا جیش کنه بنظرتون زنگ بزنم بهش بگم چرا اینکارو کردی

بنظرت گردن میگیره که این کرده‌ دیگه نده بچه رو بگو نه مادر بچه‌ تویی من که نمی‌زارم مای بی بی بچه منو دست بزنن فامیل شوهر و آدم حسابم نمیکنم خونه مادر شوهرمم دوهفته یکبار در حد 1ساعت

چرا میزاری یکی دیگه حمومش کنه ؟؟؟ از مادر دلسوزتر برای بچه مگه هست
نمی‌دونم این قوم ظالمین کی قراره دست بردارن

منک با مادرشوهرم و قوم شوهر رفت و امد ندارم و شوهرم میدونه مادرش یه مار افعی هست دیگ رفت و امد قطع کردع اخع خیلی آشغالع حرص دربیارع الان یه ساله مخم راحته ‌‌...

زنگ بزن ببخشیدا برین بهش بیشرفو اه امان از این دخالتا
بهش بگو بیشور پسر خودتم بود اینطوری میکردی

من اصلا نمیدم بچمو کسی ببره حموم یا حتی پوشکشو عوض کنه
فقط اوایل نمیتونستم خواهرم کمک میکرد بعدش دیگه فقط دست خودمه چه برسه ب خواهرشوهر و قوم شوهر

نباید میزاشتی حمومش کنه زنگ بزن بهش

چرا میدی ببره حموم من ک اصلا نزاشتم فقط دفع اول بردن حموم حتی به مامان خودمم ندادم ببره همش خودم میبرم زنگ بزن برین بهش

وای ذلیل بشه چطور دلش اومده
بمیرم براش 😞

خواهرشوهرت به معنای واقعی حیوونه

ببین به نظر من اشتباه خودت بوده الانم که بهونه افتاده دستت دیگه هیچ وقت نزار کارای بچتو بکنن شوهر من کلا یع دونه بچست به هیچ عنوان نه میزارم مامانش حتی مای بی بی بچمو عوض کنه نه یه دیقه تنها میزارمش پیشش ینی چی اخه بلد نیستی مگه مرض داری بچه کوچک قربانی خر بازی تو بشه الان اون طفل معصوم درد میکشه باعث و بانیش کدوم گوریه

یعنی چی اینکارا متوجه نمیشم مگر مریضه

حالا من و دور برم کلا آدمای دو رو آن چه خانواده شوهرم چه خودم از هرچی آدمه بدم اومده

من حرفایی که به شوهرم میزدم اینا اینکارو میکنن اینطوری هستن قبول نمیکرد بالاخره یجاهایی بهش ثابت شد که اینا چه ادمایی هستن کلا قطع رابطه کرد باهاشون بچم 1ماه و نیم بود قطع ارتباط کردیم راحت باارامش تازه دارم زندگی میکنم

زنگ بزن پاره اش کن نکبت

یعنی چه چرا اجازه میدی یکی دیگه بچه تو ببره حموم

به شوهرت بگو
بگو باید بچرو ببریم دکتر همشم تقصیر خواهرته

من هیچ موقعی نمیزارم کسی لباسش عوض کن یا کاری کن حموم باباش میبره خودمم کمکش میکنم از 40روزگی باباش برده تاالان اول به شوهرت نشون بده بگو ببین بچه چکار کرده دوباره باید درد بکشه بعدشم زنگ بزن بهش بگو من خیلی بااحترام بهشون گفتم ازاول الان دیگه دخالت توکاره خودم برا بچه ام دخالت نمیکنن

به نظر من بی احترامی هم نکن دیگه هیچ وقت هم اجازه نده ببرش حمام بگو دیروز حمامش دادم

وای مگه عزیز تر از بچه برادر هم کسی هست من که عاشق بچه های برادرم هستم

برای چی همچین کرده مگه ؟

چه راحت همه میگن قهر کردیم با قوم شوهر؟من هم عروسم هم عروس داریم خیلی بنظرم کار بدیه قهر شاید اون هم از روی دلسوزی اصرار داشته ببره حموم ولی این کارش خیلی بد بوده بهش بگو بنظرم