دوستان من الان ۱۰ روز زایمان کردم خونه مامانم هستم میخوام تا ۴۰ روز یا ۱ ماهگی ماهان اینجا بمونم چون اصلا هیچی نمیدونم حتی مای بی‌بی زدن همشو مامانم میکنه حالا شوهرم میگه دیگه نمیتونم تحمل کنم دلتنگتون میشم ی هفته هم بمون همه چیو یاد بگیر جای بخیت هم خوب میشه بیام بیارمت خونه منم نمیخوام هنوز برم بنظرتون چیکار کنم اخه بخدا هیچی نمیدونم

بگو بره خونه مامانش

ما رسم داریم تا ۴۰ روزگی یا مامان میمونه خونمون یا ما میریم بنظرم بمون چون ۷ لایه شکمت بریده شده خودت نمیتونی از پسش بر بیایی

عزیزم آخرش ک چی؟باید خودت باید بگیری ‌و ی روز بری خونت
بعدم خوب نیست مردو خیلی تنها و ب حال خودش گذاشت زودتر سعی کن یاد بگیری و بری خونه خودت

دختر برو خونه ت ، هیچ جا خونه خود آدم نمیشه ، یاد گرفتن اگه بخوای تو ۲ روز یاد میگیری

دیگه از الان یاد بگیر چون بعدا واست سخت میشه اینو جاریم ب مت ی بار گفت
سر دخترش ک زایمان کرده با اینکه چهار سال با پسرش فرقشوت بود دخترش بچه دوم هست میگف مامانم دیگه تو ۵ ۶ روزگی گف یاد بگیر ک بعدا ب مشکل نخوری

دوبار پوشک کنی یاد میگیری ،نزار کاراش مامانت انجام بده خودت انجام بده ،من زایمان اولم روز دهم مامانم رفت شب تا صبح چند بار بیدارمیشدم چک میکردم بچه نفس میکشه،نم نزده خلاصه بعد یک هفته راه افتادم چه خبره ۲۰روز،یک ماه ،نهایتا حمامش بده مامانت بقیه کاراش خودت انجام بده ،الان بری شوهرت هم بیشتر هوات داره

بمون تا بخیت خوب بشه بعد برو
من با اینکه از جام تکون نمیخوردم ولی بخیم باز شد
خیلی بدبختی کشیدم تا جوش خورد

مادرشوهر هیچ کمکی بهت نمیکنه باید کارای اونا هم کنی

منم آلان ۱۲ روزه خونه مامانم هنوز هیچی بلد نیستم هنوز بخیه های خودم درد میکنه خودم درد دارماز طرفی تم خستم دلم میخواد یاد بگیرم برم خونم ولی نمیتونم

عزیزم میدونم سخته دوست داری کنار مادرت باشی من روز دهم تنهای تنها شدم بچه اولمم هست مثل شما ولی من خودم از روز دوم لباساشو عوض کردم پوشکش رو عوض کردم بادگلوش رو گرفتم اولش سخته کم کم برات عادی میشه
دوروز ب مامانت بگو کنارت وایسه اگه گیر کردی کمکت کنه روز سوم دیگه خودت راحت کاراش رو میکنی

چیزی نداره که بخوای ندونی یه پوشک عوض کردنو لباس پوشیدنه که به مامانت بگو تو پیشم باش خودم انجام میدم دوسه بار انجام بدی یاد مییگری راحته بابا تا بیس زوگی بچت بمون و برو خونت شوهرتم حتما اذیته که گفته برگرد

منم دلم میخواست تا چهل روزگی خونه مامانم باشم و هیچیم بلد نبودم از بچه داری ولی شوهرم راحت نبود اذیت میشد بخاطر شوهرم ب مامانم گفتم توی چند روز همه چیو یادم بده خداروشکر همه چی یاد گرفتم خودم همه کاراشو میکردم دیگ توی ۱۵روزگی رفتم خونه خودم

سعی کن از الان خودت مای بیبی های بچتو عوض کنی بتونی بشوریش، تا وقتی میری خونه خیلی اذیت نکشی حداقلا رو یاد بگیر

منی م بعد ده روز می‌خوام از شاهرود برم بندر عباس چی تک و تنها البته من همه چیو بلدم بازم بچه اول دست تنها سخته

من 10روز بعد رفتم از شوهرم دور بودم ظهر میومد میدیم تو خودش، عصبی، هیچی نمیخوره بهش گفتم چی شده گفت نیستین تو خونه طاقت نمیارم من 10روز بعد رفتم خیلی خوشحال شد

درست نیست این همه تنهایی مامانت بگو بیاد خونه اتون بالاخره باید مستقل بشی خودت کارای بچه رو انجام بدی زمونه پره گرگه نزار بچه اومده زندگیت بهم بریزه

حالا که بخیتو کشیدی خودت تمرین کن تا یاد بگیری
سخت نیس اسونه
فقط برای حموم کردنش برو خونه مامانت
شوهرت و زندگیت واجب تره

ده روز دیگه بسه بنظرم برو خونتون🥺من خودم مامانم قراره بیاد بمونه دوس دارم سر ده روز دیگ بره

بنظرم شوهرتو انقد تنها نزار برو خونه هی برگزد یا بکو‌مامانت بیاد

هر چقدرم که بمونی آخرش مجبوری بری پس سعی کن همه چیو یاد بگیری برا منم سخت بود اما تا ۲۰ روز موندم خونه مامانم بعد دیگه اومدم خونم

ب نظر من شوهرتو تنها نزار خیلی کم پیش میاد تو این زمونه مرد تنهایی رو دوست نداشته باشه وقتی میگه بیا برو اما تو این یک هفته همه چیزو یاد بگیر برو تنه‌اش نزار

فکر نیکنی بلد نیستی
ولی کسی نباشه که بهش تکیه کنی
ب صورت خدادادی یاد میگیری انگار چندساله انجام میدادی
خود خدا آموزشش رو میندازه توی وجودت
بهد ب خودت میگی یعنی واقعا من دارم این کارها رو خودم انجام میدم
منم مثل تو بودم

من که خواهرم بنده خدا اومده احتمالا تا ۱۴ یا ۱۵ روزی بچم کنارمون باشه بعدا بره
یکی بیاد خونه خودت راحت تری

من که هنوز خونه مامانمم همسرمم اومده همینجا خونه مامانم
واقعا بچه داری خیلی سخته منم مثل شمام هنوزم سخته واسم

عزیزم بلاخره که باید قبول کنی که بری بنظرم از الان کم کم خودت کاراشو بکن ده روز دیگه هم بمون که میشه ۲۰ روزت اونطوری برای خودت هم بهتره ولی سعی کن خودت همه چیو یاد بگیری

بگودرددارم اینابااینکه شوهرمن نمیومدخپنه مامانم ایناولی من به ماه کامل موندم بعدش هم پنج روزرفتم بازاومدم بعدچهل روزگی رفتم سعی کن بکونی بری اونجاهم بدنت ضعیفه‌هم هرکارکنی نمیتونی راحت استراحت کنی

من سر بچه اولم بعد دوروز اومدم خونم مامانم پیشم موند اونم بعد دوهفته رفت
این سری هم شب ده رفت

عزیزم سخت نیس ک بگو مامانت چند روز بیاد خونتون شوهرتم حق داره دیگه
من ک مامانم قراره بیاد خونم بمونه

خب حق داره عزیزم دوست داره خونه خودتون باشی و اونم کنار پسرش باشه
اگه امکانش هست با مادرت برو خونه خودتون یه هفته ده روزم مامانت اونجا کنارت باشه

مامانت چرا نمیاد خونت