سلام مادرا لطفا اگه کسی تو شرایط من هست یا قبلا بوده جواب بده تروخدا
من تقریبا ۴ ماه پیش سزارین اورژانسی شدم بعد چند ساعت درد طبیعی کشیدن اضطراب و استرس زیادی هم داشتم
از روز بعد زایمان منگ بودم گیج بودم انگار تو محیط نیستم صداهارو تو خاب و بیدار میشنیدم رفته رفته اضطراب و بی قراری زیادی گرفتم
الان یه ماهه ک اضطراب و بی قراری م بهتر شده ولی سمت راست سرم هنوز گیجه انگار داخل سرم یجوریه چشمام یجوری میبینه انگار همه چیو با نور زیاد میبینم گوشام انگار هوا داره دست و پای راستم بی حس میشه
تازگیا هم که بدنم میپره گردنم کمرم سرم همه جام میپره
ام ار ای رفتم دادم خوب بود دکتر چشم و گوشم رفتم
هردکتری هم میرم میگن افسردگی زایمانه
تروخدا اگ کسی مثه من بوده و هست کمکم کنه
تو خونم انگار غریبه خونم انگار تو محیط نیستم کسی حرف میزنه گیج میشم
این گیجی سمت راست داخل سرم داره اذیتم میکنه خیلی
همش فک میکنم حتما یه چیزیمه ک اینجوریم یه مریضی دارم ک اینجوری شدم

۶ پاسخ

سلام عزیزم خوبی بهتر شدی
منم همینجورم حال روزم خوش نیست فقط بخاطر دخترم سرپام و الا هیچی نمیفهمم از زندگی دکترم نرفتم چون دارو میده میگن تو شیردهی ام عوارض داره

من جوری شده بودم که روزا و شبا برام مجبوری بود انگار حس بدی داشتم خوشحال نبودم اصلا

انشالله خوب میشی عب نداره خودتو فقط شاد نگهدار بهش فک نکن سری یلدت میره

منم یجورایی مثل تو گرفتم من همش فکر میکردم قلبمه استرس اظطراب دلهره تپش قلبم داشتم خیلی دکتر رفتم پشتم بعضی اوقات مور مور میشه انگاری علایمام هر بار یجوریه فک میکردم مریضی دارم آخر سر رفتم دکتر اعصاب روان قرص داد خوب شدم خیلی روزای بدی بود برام

ب خاطر فشار عصبیه ک بهت وارد شده مولتی ویتامین بخور غذا مقوی زیاد بخور من ۱۰/۱۵ روز بعد سزارینم راه ک میرفتم یا میخاستم از جام بلند بشم یهو چشم هام سیاهی میرفت انگار پرت میشدم از ارتفاع یک‌ماهی اینجوری بودم‌ااان خدارو شکر خوب شده برای استرس و بی حسی ک‌ تو کمر میزننه

عزیزم منم زایمان طبیعی داشتم براثر فشار زیاد دستم بی حس میشد انگار خون نیخاست از انگشت شصت دستم بزنع بیرون انگار جای خون تنگ بود میخاسا بزنه بیرون در ابن حد تیر میکشید انگار تو خودم نبودم همون حالت گیجی هر کاری میکروم بعدش یادم نمیموند خدارو شکر بهتر شدم شماهم زیاد بهش فک نکنید انشالله خوب میشید

سوال های مرتبط

مامان آیسا مامان آیسا ۳ ماهگی
مامانا علائم افسردگی بعد از زایمان چیه ؟
من خیلی کم حوصله شدم پرخاشگر شدم همش ب شوهرم گیر میدم اعصبانی میشم براش بحث میکنم
اصلا حوصله هیچیو ندارم واسه همه چی زود دلم میگیره گریه میکنم انگار مغزم داره منفجر میشه کلی فکر تو سرم میاد و میره
فقط دلم میخواد ب دخترم برسم وقتیم با دخترم مشغولم دوست ندارم کسی چیزی بهم بگه خیلی غر میزنم دست خودم نیست همش احساس میکنم شوهرم بهم توجه نمیکنه کمتر حواسش بهم هست یه کم غر غرو هست اما الان حس میکنم زیاد غر میزنه نمیدونم بعد از زایمان چرا همش ازش میترسم مثلا با خودم فکر میکنم ک اگه چند دقیقه دیرتر ب بچه شیر بدم میخواد دعوام کنه یا مثلا اگه بچه دیرتر بخوابه و این رابطه بخواد اما بچه بیدار باشه میخواد باهام بحث کنه
اصلا حوصله ناهار و شام درست کردن ندارم
همش این حس و حالا میاد سراغم
بنظرتون میشه گفت ک افسردگی گرفتم یا نه من چمه؟
میشه راهنماییم کنید اصلا نمیدونم چیکار کنم
وقتیم ب شوهرم میگم اینجوری شدم میگه زیادی ب خودت سخت گرفتی