خانما تو این بارداری خیلی شبا دلم میگیره وبا ناراحتی میخابم خیلی افسرده شدم بدم میاد برم بیرون ...چرا

من بیچاره شوهرم شده کیسه بوکسم
همش بهش نق میزنم، گیر الکی بهش میدم، بعد انتظار ناز کشیدن دارم
اصلا خودمم نمی‌دونم با خودم چند چندم

دقیقا منم اینطورم ،خیلیم تنبل شدم برای بیرون

تو بدت مياد بري بيرون من از خدامه برم بيرون🥹ولي مجبورم بمونم خونه چون پله داريم

منم بخدا همش در حال بهانه گیری گریه کردنم
شبا شوهرم از سرکار میاد.میشینم هی نق میزنم گریه میکنم امشب برگشت بهم گفت ت روخدا آنقدر گریه نکن برای بچه ضرر داره واقعا نمی دونم چمه همش دنبال بهانم

منم همینجورم