امشب، بعد از هفت ماه، برای اولین بار، از نظر روحی کم آوردم 😢
همیشه سعی میکنم قسمت مثبت هر اتفاق رو هم درنظر بگیرم، ولی امشب انگار کلی استرس برای این دو ماه باقی مونده اومد توی فکرم، کلی فکر منفی، که مثلا نکنه بچه یه چیزیش بشه،زایمان چجوری میشه، اتاقش خوب شده یا بد، چیزایی که خریدم خوبن یا نه، یه چیزایی که اصلا تا الان اینجوری بهشون فکر نکرده بودم 😢😢😢
امیدوارم فردا بتونم بهتر باشم 🫠🫠
.... دلنوشته.... 😢

عزیزم هممون این دل نگرونی هارو داریم یعنی مادر و این نگرانی هاش..ناراحت نباش اجازه بروز احساساتتو بده سبک ترم میشی😘

میفهممت
حس میکنم یه نشونه نزدیک به مادر شدنه
انگار یه پله بالاتر نگرانی و پدر و مادر همه تلاششو میخواد کنه که هر قدم با وارد شدن بچه و بعد اون همه چیز خوب باشه
مهم اینه تو تمام تلاشتو بکنی و وقتی با نهایت محبت همراه بچه ات هستی اونم خوشحال خواهد بود در کنار شما
بعدم اینقدر تکنولوژی پزشکی بالا رفته که همه جوره مراقب مادر و بچه موقعه زایمان هستن
توکلت به خدا باشه

نگران نباشین هممون مثل همیم من بعد دوتا بچه که اصلا قصد بارداری نداشتم چون خیلی زجر کشیدم رو دومی و از همون نوزادی تشنجی شد داغون شدم از لحاظ روحی یعنی درحد افسردگی خیلی خیلی شدید رفتم این یکو خدا هدیه داد بهمون اولاش باز افسردگی شدید گرفتم
یهمدت خوب بودم ولی الان باز همش فکرای مضخرف میاد تو ذهنم میگم وای دوباره شب بیداری و گریه و مریضی و هزار جور دردسر که بچه داره ولی موقعی که بچه دنیا میاد انقد شیرینه که هرچیم پیش بیاد مادرا یادشون میره
مامانا خیلی قویتر از این حرفان و واقعا واقعا اینکه گفتن بهشت زیرپای مادراست اغراق نکردن

همه این دل نگرانیتو درک میکنم مامان جان اگ اهل خوندن قرانی سوره یاسین و انشقاق بخونن ارومت می‌کنه و کمک می‌کنه زایمان راحتی داشته باشی

عزیزم منم همینطورم اصلا اوایل اینجوری نبودم حالا این فکرا نه ولی کلا خیلی روحیم بهم ریخته شده دلم میگیره دلشوره و استرس میگیرم که از پس بچه بر بیام گریه میکنم یدفعه
همش آشوب میشم

عزیزم همه این دلنگرانی های شمارو منم دارم،فک کنم همه مامانا همینجورین،باید بسپاریم به خدا انشالله همه چی به خیرو خوشی بگذره و کوچولومون رو بسلامتی بغل بگیریم