۶ پاسخ

ککککوک

تصویر

وای نامزد یا همون دوست بودیم شوهرم برام همیشه میگرفت اسنپ.و تپسی چون خونمون اصفهان بود دانشگاهم نجف اباد دور بودن برا همین میگفت ادم حسابی بگیرم برات خلاصه اون موقع تو اختشاش بود نت قطع و وصل شده بود شوهرم تپسی و اسنپ باهم زده بود لغو نشده بود اقا ما سوار ماشین شدیم یهو ماشینه اومد گفت مسافر منه اونم گفت نه مسافر منه بعدم زنگ زده بود به شوهرم که خانومت اشتباه سوار شده شوهرم زنگ زد به من که آیدااااااا اشتباه سوار شدی گفتم وا همون پلاک که فرستادی سوار شدم گفت نه تو اشتباه سوار شدی و گوشیو بده راننده دادم بهش گفته بود نه و اینجوریه بعد میگفت سر ناهار بودم نفهمیدم چطوری پاشدم همه نگام میکردن
یه بارم با یارو دعوام شد میخواستم تو بیابون پیاده بشم
شوهرمن سرکار فقط ظهرا و صبا تن و بدنش میلرزید

😅😅

خوب که حرف نمیزنه

بعضیاساکتن کلن باونترس

🤣🤣🤣🤣🤣🤣شوهرم مثلا قرار بود بخوابه

تصویر

مگه باید حرف بزنه ؟ 😒

سوال های مرتبط