نه عزیزم دیوونه نمیشی دوروزاول سختته بعدش دیگی رو روال میفتی
برو عادت میکنی من اومدم خونه حالم بهتره . بیای خونه غذا از بیرون بگیری برات بهتره تا اینکه اونجا باشی با این اوصاف که میگی خرید همه چیز هم با شوهرته
برو خونه خودت عزیزم
پسرت اونجا لجباز تر شده
و مادر پدرتم بخاطر حضور شما از هم دورتر میشن و همین باعث بحثشون میشه
کم کم عادت میکنی روزا از مادرت کمک بخاه بیاد دوسه ساعتی
واقعا توی خودمون خیلی راحت تر میتونیم بچه جمع کنیم کسی نیست دائم به بچه ها غر بزنه سر هر حایی رفتن خونه خودمون هر کاری کردن خونهخودمون .از حرص دادنای بچه دیگران که غر میزنند ناهم ملافه میشیم تازه حرص بچه هامونم در میاریم و اذییتشون میکنیم پس چه بهتر که خونه خودمون باشیم
عزیزم این روزا میگذره سعی کن خونه خودت باشی و مدیریت کنی اتفاقا الان خونه مامانتی با کارای بقیه پسرت بدتر میشه
مثل خر کار میکنم تو خونه مامانم از جارو گردگیری شستن یه عالمه ظرف مرتب کردن هر روز خونه فقط مامانم غذا درست میکنه و تو نگه داشتن بچه کمکم میکنه بازم خسته میشه و سرم غر میزنه گاهی
عزیزم حتما برو خونه ی خونت اینجوری خدای نکرده از شوهر و زندگیت هم سرد میشی ولی حتما از مامانت بخاه که روزی دوساعت بیاد و بهت سر بزنه بچه رو نگه داره تا تو هم بتونی استراحت کنی و ب کارات برسی🥰🥰🥰
من ده روز خونه مامانم بودم مادرم داشت روانیم میکرد سریع اومدم خونه سخت هست ولی حرصو جوش نمیخورم اگه اونجا میمونم تا الان قطعا روانی میشدم تو هم هرچی سریع تر برو خونت میتونی و زندگیت رو روال میوفته من دوتا بچه اینجوری بزرگکردم تکو تنها همیشه فکر کردم تو یه جزیرم که فقط خودمو شوهرم هستیم و باید دوتا بچه هامو بزرگ کنم
باور کن خونه خودت راحت تری پسرتم با کل کلای داداشت اذیت میشه اینجوری بخای بمونی
عشقم ب نظرم برو خونه خودت ببین کجا راحت تری
هیچ جا مثل خونه آدم نمیشه من حتی نمیتونم خونه مامانم بخابم دیونه میشم از دست داداشام🥴
بری خونه خودت خیلی بهتره ببخشید اینو میگم منت کسی سرت نیست منم میرم کارای مادرمو انجام میدم دخترم سروصدای بکنه انقد بهش گیرمیدن ک نگو کارمم بی منت میشه، کم کم ب روال عادی برمیگردی پسرتو تابستون مهد بذار هم سرگرم میشه برگرده خونه خستس کمتر اذیت میکنه
خدانکنه عزیزم بنظرم قوی باش مستقل باش اینجوری بهتره برات یه چن وقت اذیت میشی ولی بعد عادت میکنی منم اتفاقن الان داشتم سر بحثا و دعواهای خانوادم که باهم میکنن گریه میکردم دلم برای مامانم میسوزه گناه داره گیر بابام افتاده هیچی حالیش نیس🥺😭 شوهرم میگه گریه نکن بده برای بچه
مامان علیسان برای همه این بی خوابی هات. اذیتهای بچه جوابشو خدا بهت میده یکم که بزرگتر میشن لذت میبری. من باور کن الان بچه هام بزرگم دلم تنگ شده برا اون روزا. توکل کن به خدا
چقد دوس داشتم الان دغدغه شما رو داشتم ولی دختر م تنها نبود و شرمنده نبودم که فدای کار و رفاه خودم کردم
عزیزم خونه خودت باشی اعصاب وروان وکنترل بچه هات راحتتره
ن برو خونت منم ی زمانی عادت کرده بودم ولی ادم تو خونه خودش راحتتره
عزیزم با این چیزایی که گفتی بنظرم چندروز برو خونه خودت امتحان کن شاید راحتتر بودی. فوقش غذا از بیرون گاهی بگیر یا یه مدت برا نظافت خونه مثلا ماهی دوبار کارگر بگیر که خودت زیاد خسته کار نشی.
عزیزم هنوز خونت نرفتی؟برو اونجا ارامشت بیشتره خودت میوفتی رو روال غصه مادرتم نخور یه عمره دارن زندگیمیکنن به اخلاق گند همو غرغرای هم عادت کردن حساس نشو زنو شوهر همینن ماهم یکم پیر شیم همینیم ولی پسرت اونجا بیشتر اذیت میکنه تاخونه خودت
ای کلک چرا نگفتی ازونموقع میگفتی نمیذاشتم اینهمه بمونی 😉😉
خوب خوشبحالت بوده ناقلا نه عزیزم دیوونه نمیشی خدایی ک دندان دهد نان دهد خدا کمکت میکنه .اولش یکم سخته یواش یواش راه میفتی بنظرم یجوری برو ک ب تعطیلات بخوری همسرت خونه باشه کمکت کنه تا ب شرایط جدید عادت کنی
خوته خودت راحت تری
همه این روزا رو گذروندیم چه میشه کرد عزیزم
من سر دخترم مامانم ۱۵ روز موند رفت خودم بودم مامانمم سر میزد الانم میبینم ک دگ توان بچه بزرگ کردن ندارم نمیارم شما حتما سنجیده بودین ک آوردین ،خونه خودتون برین پدر مادر هم استراحت میخوان سنشون جوری نیست ک دوتا بچه کوچیک نگه داری کنن مامانم من جوونه ۴۵ سالشه حوصلش نمیکشه اصلا
یعنی دوماه ونیم خونه مامانت بودی؟
عزیزم من بعد دوتا سقط خدا دخترمو بهم داد شبا نمیخوابید بیداربودم باهاش بازی میکردم نگاش میکردم و خدارو شکر میکردم. حق میدم بهت ولی خداروشکر کن این روزا میگذره
چرا نرفتی خونه خودت ..من از اول خونه خودم بودم مامانمم بنده خدا پنجاه شصت روز خونمون بود
منم از خونه برگشتن میترسم
بنظرم با همه ی اینا که گفتی خونه خودت بهتره
عزیزم قطعا خونه خودت ارامشت خیلی خیلی بیشتره
دو سه روز ممکنه یکم اذیت بشی ولی روی روال میوفتی
سعی کن آخر هفته ها یسری غذای نیمه آماده درست کنی و فریز کنی
طی هفته بیشتر از اونا مصرف کنید
خونه خودت خیلی خیلی بهتره مطمئن باش ♥️
من با تمام سختی هاش خونه خودم راحترم من مامانم روز دوم اومد چهارم یا پنجم بود رفت خودم از همون روز غذا گذاشتم بچه منم تا صبح بی
دار پسر بزرگمم خب حسادت و لجبازی داره یه روزایی کم اوردمو گریه کردم از بیخوابی خستگی الان هم خیلی فشار رومه بی خوابی ها و چون شیر خودمو میدم هیچی نمیخورم که دل درد پسرم بیشتر نشه و یه موقه هایی از این همه گرسنه بودن میخوام دیوار و گاز بگیرم ولی خرما و ارده شیره و گوشت و مرغ میخورم که شیرم مقوی باشه خداروشکر شیرم و وزن پسرم خوبه تازه میگرن مزمن هم دارم و درد میکشم داروهم تو شیردهی نمیخورم واقعا همه چیز از همون روز زایمان سخته کاش یه کم آسون تر بود واقعا سخته ولی خونه خودم راحترم شوهرم وضعیتو میبینه ظرفا میشوره غذا رو از من میپرسه درست میکنه لباسا میندازه ماشین لباسشویی و پهن میکنه خونه باشه بچه رو میشوره میدهدمن پوشک میکنم پسر بزرگمم خدایی بین لجبازی هاش خیلی کمکم میکنه ولی منم بعد از سزارین هنوز دوماه منتظر یه روز خوب و راحترم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.