۵ پاسخ

سلام عزیزم خوبی
من خیلی مطالعه میکنم تو رنج سنی ۲تا ۳ سالگی خیلی از بچه ها خشم دارن این خشم رو یا با جیغ یا با بداخلاقی یا با زدن نشون میدن...و توی سنی هستن ک بسیار لجبازن چون تازه دارن خیلی جیزهارو متوجه میشن...باید سرگرمش کنی وگرنه بگی نکن اون بیشترش رو انجام میده...دخترمن از ۲ سالکی ک رد شد کلا تیپ رفتاریش بسیار متفاوت شد...برای همین خیلی میخونم یا مشاوره کودک نگاه میکنم....میگذره فقط داد نزن و حس شرمندگی هم نکن....

نه عزیزم ربط به ازاد گذاشتن نداره اقتضای سنه برای بعضی بچه ها نمودش توی هم سن های خودشونه برای بعضی دیگه اینطوره که مامان یا بابا حتی خودشونو میزنن
ولی توی خونه یا هرجا اینکارو کرد مهربون اما محکم دستاشو بگیر و بهش بگو دستامون برای دست زدنه برای ناز کردنه برای قل دادنه توپه برای خمیر بازی کردنه برای سلام دادن به دوستامون. کتابه دست برای زدن نیست رو بگیر البته الان براش زوده ولی خودت بخون تا بتونی براش تصویر سازی کنی که از دستاش چه استفاده ای میتونه بکنه

جدی باهاش حرف بزنی بهتره عزیزم. من خودم به شخصه خیلی بدم میاد کسی بچم رو بزنه ....

عزیزم . ما هم خانه باری داریم و تعداد بچه هایی هستن که همسن سالاشو میزنن. ولی باید خشمشو کنترل کنید . با بازی و اینجور چیزا. وگرنه نگران نباش

والا ادم نمیتونه چیکار کنه اینجور مواقع

سوال های مرتبط

مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ سالگی
خواهشا کسی نیاد اینجا نصیحت بنویسه راجع به چیزی که میخام بگم امشب پسرم رو برده بودیم پارک یه پارک تو یه منطقه ی بالا شهر همه بچه ها تو قیمت وسایل بازی خوشتیپ بودن و تمییز و مرتب پسر من افتاده بود دنبال بدتیپ ترین بچه ی دنیا والبته شلخته ترین و نچسب ترین که یعنی واقعا خواستنی نبود من اصلا به ایناش کار ندارم خیلی چرک بود و کفش نداشت جورابم نداشت فقط این یه دونه بچه تو پارک اینطوری بودپسر من ثانیه ای ولش نمی‌کرد مدام دنبالش میرفت هر کاری اون میکرد اینم میکرد با همون پاهای برهنه مثلا دویید رفت تو دشویی پارک که شوهرم بدو بدو رفت پسرم رو گرفت ما جفتمون خیلی مایه شدیم ولی من چیزی نگفتم بغلش کردیم رفتیم نگم چه اشکایی می‌ریخت واس اون بچه چون مطمئنم پارک نمیخاست اصلا بازی نکرد فقط چسبیده بود به اون رفتیم یه پارک دیگه که از دلش دراد مطمئنم باورتون نمیشه اینجا هم رفت نچسب ترین و نخواستنی ترین و کثیف ترین بچه رو انتخاب کرد ما شُکه شدیم شوهرم خیلی خیلی ناراحت شد گفت لابد بزرگم شه میخاد بره دنبال آدمای به درد نخور این بچه هایی که میگم دقیقا اونایی بودن که پدرومادراشون تو پارک ولشون کرده بودن واصلا نمیدونستن کجا هستن من بارها از پسرم وقتی میبرمش بیرون این حرکت رو دیدم ولی به شوهرم نگفتم ولی واقعا فکرم رو مشغول کرده چرا باید بره دنبال بچه های کثیف اونایی که کسی کاری باهاشون نداره شلخته هستن و......
مامان مرسانا مامان مرسانا ۲ سالگی
مامانا بیاید
عمه من عمل پیکر تراشی کرده ۴۰سالشه بعد دوتا خواهر داره کلا دور ورش بودن میونش بتونم خوبه بد نیس
بعد خواهرانش بعد یک هفته خسته شدن رفتن خونه هاشون
گفت دوسه روزم تو بیا پیشم البته حالشم خیلی بهتر بود منم رفتم
وای اون خیلی حساسه همه وسایلای خونشم دکوری پره دکوریه
همش ب دختر من ک دوسالشه می‌گفت نزار اون ور بره دکوری ها می‌شکنن
وای وای اون ور رو اون مبل سلطنتی ها نره اونا تازن
وای این فرشامم کثیف نکنه فلان تومن پول دادم
رو این ی دونه فرش دمه دستی بشینه عب نداره وای رو تختم نره میکروبی میشه من عمل کردم تو اتاق لوازم آرایش ها نره همرو ب گند می‌کشه
خوب مامانا شماها خودتون همه بچه دارید من چجوری ب ی بچه دوساله بفهمونم رو اونا نرو فقط تو این قسمت ها بازی کن چجوری بفهمونم اونجاها نرو مگه گوش میده دوتام بچه داره خودش البته ۱۲سالشونع
بعد شبا ساعت ۱۲میخوابن دختر من عادت نداره همیشه تا دو بیداره بازی میکرد داد میزد همشون آه و ناله ک بخوابونش چرا نمی‌خوابه بچت پرو بارش آوردی می‌رفت اتاق بچه ها پتو هاشونو میکشید می‌گفت نخوابید اونام ناز ک ای بابا مرسانا اذیتمون می‌کنه منم همه حرصم رو سر بچه خالی کردم انقد زدمش ک خوابش برد واقعا از فشار عصبی داشتم می مردم از ی ور مریض داری میکردم زخم پانسمان میکردم حمومش میدادم از ی ور شام و نهار و سوپ درست میکردم از ی ورم دخترم کلافم کرده بود باید هی میگفتم نکن نرو دست نزن یعنی این دو روز دیوانه شدم گفتم دخترم اذیتم می‌کنه نمیتونم بمونم دیگه برگشتم دخترمم دندون در میاره انقد بد قلق شده دندون اخریاش اذیتش میکنن
الآنم فک کنم کنگره راه انداختن ک من نموندم و فلان شما میگید من چیکار میکردم واقعا قضاوت با شما