امشب مهمون دارم از صبح مشغول کارام بودم
پسرک بزرگم امروز یکم آبریزش بینی داشت و مهد نرفت
یعنی نگم که چه اوضاعی داشتم با دوتا بچه 🤦🏼‍♀️
اول صبح که پستونک طاها رو پرت کرد توی صورتش
یه فصل بچه گریه کرد و دور چشماش قرمز شد
ظهر موقع خواب پیشبندش رو اومد کنارش تکون بده یهو خورد توی چشم طاها و چشمش قرمز شد و باز کلی گریه و ....

الان داشتم برنجم رو درست میکردم
دیدم نشسته کنار کریر طاها و باهاش حرف میزنه
یه لبخند زدم و رد شدم.
۵ دقیقه بعد صدای جیغ و گریه های طاها رو شنیدم
برگشتم دیدم از توی کریر پرت شده بیرون روی زمین 😭
صدبار بهش گفتم نرو روی کریر وایسا بچه میفته بیرون
ظاهرا همین کارو کرده و طفلک بچه م از توی کریر پرت شده بیرون 😭
سرش یه دایره بزرگ سیاه شده
اینقدر گریه کرد دلم براش ریش شد 😭
یعنی هرکاری باهاش بکنه من اوکی ام ولی ضربه به سر خیلی خطرناکه
الان آرومه دیگه داره پستونکش رو میخوره و باز نیشش رو به داداشش باز میکنه 🙄
واقعن نمیدونم در این شرایط با پسر بزرگم چه برخوردی باید داشته باشم
خودش تا گریه طاها رو درمیاره میترسه و فرار میکنه میره توی اتاق قایم میشه ولی بعدش من هیچ واکنشی هم نشون ندم و تذکر ندم بهش فکر میکنه اوکی این قضیه !!!

خیلی خسته م ..
کاش زود تموم شه امروز ..
از بس فشار روحی و جسمی روم‌ بوده .. 😔

۵ پاسخ

اخی عزیزم خدا صبرت بده.پسربزرگت نیاز به محبت داره فکرمیکنه شما فقط کوچولو رو دوس دارین سعی کن وقتی یکی پیشته بیشتر وقتتو با پسر بزرگت بگذرونی کوچولو رو بده به شوهرت یا ینفرکه خونتونه اینجوری حسادتش کمترمیشه

منم شرایط شمارو دارم کمکی گرفتم پسرم 3 سالشه و دخترم 4 ماهشه ، تمام حواسمون هست که دخترو آسیب نزنه در عین حال توجه و محبت هم به پسرم داریم که فکر نکنه دوسش نداریم، ولی دیگه هم من هم همسرم کم آوردیم بخدا پیر شدیم خیلی خیلی سخته کنترل و مدیریت این شرایط😭😭

تو کریر میزاری کمربندش ببند ک نیفته

عزیزدلم، می‌دونم چه حسی داری
ان شاالله خدا به همه مامانا صبر بده
یه تایمی رو باهاش بازی کن

پسر بزرگتون چند سالشه؟

سوال های مرتبط