۷ پاسخ

من که بدبخت شدم اصلا

پسر. منم همینه فقط باید صبور بود

خودتم فک کنم خسته شدی کمبود ویتامین یا اهن نداری ؟ب کمپلکس ویتامین قرصش رو بخور اروم میشی

هر وقت داد زد و گریه کرد فقط بغلش کن بوسش کن هیچی نگو

سلام منم روانی ام از دستش

آزمایش بده ببین ویتامین دث بدنش کم نیست دختر منم اینجوری بود. دکتر بهش شربت داد. بهتر شد.

فقط هر چقدرم عصبانی میشی نزنش و سرکوفت نزن تا بهتر بشه منم خیلی سعی میکنم خودم و کنترل کنم

سوال های مرتبط

مامان پویان جان و 🫄 مامان پویان جان و 🫄 ۶ سالگی
پیرو تاپیک قبلی،بماند که چقد اون پسره امیرعباس به بچه من نه گفته و گفته نمیام و مامانم نمیذاره، یه روز یکی از همکلاسی های پسرم اومده بود دم خونه مون با پسرم بازی کنه، بعد پسر منم دیگه رفته پیش دوستش، این امیرعباس هم بهش برخورده و رفته به مامانش گفته پویان بیشتر با امیرعلی همکلاسیش هستش تا من،بعد که همکلاسی پسرم میره، پسرم همین امیرعباس همسایه مونو صدا میکنه ولی مامانش نمیذاره بیاد میگه اون موقع که رفتی با همکلاسیت فکر الانو میکردی 🙄🙄 اینارو امروز مامانش خودش بهم گفت، نگا توروخدا چیارو یاد بچه شون میدن و کینه و دشمنی رو، بعد اون پسره اینقد به حرف مامانش گوش میده که حد نداره ولی بچه من مارو به هیچی حساب میکنه، من وقت نکردم همون لحظه جوابشو بدم چون بچه نوزادم تو خونه بود و تنها، حالا به نظرتون به مامانش بگم ازت ناراحت شدم که بچه تو شیر میکنی که سمت بچه من نیاد چون یه بار بهش گفته همکلاسیم اومده، اینهمه خودتو و بچه ت به پسر من نه گفتین و گفته نمیاد، میدونید عادت کردن از بس بچه ساده من رفته سمتشون و صداشون میکنه،
بگم به مادره یا نه اصلا اهمیت ندم و به روی خودم نیارم؟
متاسفانه هر چی به بچه م میگم نرو سمتش، صداش نکن انگار به دیوار میگم
مامان پسرك⚽️🚘🚀 مامان پسرك⚽️🚘🚀 ۶ سالگی
پنج روز گذشت ..
حالم اصلا خوب نیست…
خستم از قضاوت ها…
از سرزنش ها ..
از حرفایی که به زبون اوردنشون راحته و شنیدنشون سخت تر از اون چیزی که فکرشو‌میکنید …
خدا بچه ی منو دوباره بهم داد ولی به همون خدایی که واسمون معجزه کرد قسم ،
نه من مادر بی فکر و بی خیالی بودم نه پدرش !!
نه بچمون‌رو واسه بازی فرستاده بودیم جای خطرناک
نه اصلا تاالان توو این ۶سال جایی بدون پدرومادرش رفته یا مونده
فقط با پدرش رفته بود که کولر رو راه بندازن
بچم روی سکوی درز انقطاع که زیرش به ظاهر با سیمان پر شده بود میشینه ولی بخاطر پایانکار گرفتن غیرقانونی یه عده بی وجدان بی شرف که درز رو خوب نپوشونده بودن و فاصله اش چندین برابر بیشتر ازاون چیزی که باید باشه بود پسرم از ارتفاع ۹متری سقوط کرد و فقط خدا بود که نگهش داشت …
کاش یه سری حرف هارو به زبون نیاریم
کاش اینقدر راحت قضاوت و سرزنش نکنیم
بخدا که هیچ کس‌‌برای فرزند دلسوز تر از پدرومادرش نیست ..
اتفاق ممکنه واسه هرکسی بیفته و بعدش تموم میشه و شاید کمی فراموش ،
ولی اون حرفا هیچ وققققت از ذهن و روح ادم پاک نمیشه !!
میشه برای ارامشم دعاکنید ؟؟😭😭😭