ساعت ۴ صبحه. خونه تو سکوته.. از ساعت ۳ با صدای همسرم بیدار شدم که پاشو نوبت توئه من میخوام بخوابم فردا میرم سرکار منم توپیدم بهش که بگیربخواب دیگه بچه که خوابه نشستی بالاسرش که چی.اونم گیج بود خیلی نفهمید چی میگم دعوامون نگرفت
بلند شدم برای دخترم شیرآماده کردم و پوشکش رو عوض کردم بله اینا کاراییه که همسرم فکر میکنه من آموزش دیدم و یه زمانی بچه از روی چمن پیدا کردم و برای خودم بزرگ کردم و یاد گرفتم و پس طبیعیه که اون بلد نباشه و همیشه باید من انجام بدم. بگذریم(خطر خفه کردن همسر در خواب)
بلند شدم ظرفای دیشب که از شام مونده بود رو جمع کردم خونه رو مرتب کردم ظرفا رو شستم آبجوش برای فلاسک شیرخشک آماده کردم لباسای شسته شده شهرزاد رو تا کردم گذاشتم تو گشوش و بعد نشستم براش خاطره نوشتم
نوشتم که چقدر استرس برای واکسن دوماهگی
فردا واکسن داره.. نمیدونم چقدر اون قراره گریه کنه و از گریه‌های من بیشتره یا نه. دلم میخواست فردا رو اسکیپ کنیم تا چند روز بعد... پاهاشو بوسیدم
انگار برای مادرشدن آفریده نشدم و یا شاید اصلا مادرشدن همینه. اینکه کاش سوزن واکسن و همه سوزنهای دنیا رو به من بزنن نه دخترم. اون برت این دردا خیلی لطیف و کوچیکه
بنظر میرسه زیادی چس چسی و چسونه واویلابازی درآوردم. یه واکسنه دیگه زن چرا انقده خودتو باختی؟ دخترت باید از همین الان قوی شه که بعدها پی پی کنه در دهان یاوه گویانِ قوم شوهر دیگه

۱۲ پاسخ

بگیر بخواب 🤦🏼🔪

اولش درام بود وسطاش تراژدی آخرش کمدی😂😂

خواهر خوبه تا ۳ نگه داشته شوهر من کلا نگه نمیداره🤣

خخخخخ
حلالت

خوندن دلنوشتہ ھات واسم تراپیہ😍🤌😂😂😂

وای همه این کارارو ازساعت ۳انجام دادی ؟خدایی دخترت میخوابه کارکنی؟
براش دفتر خاطرات گرفتی یاخودت مینویسی

اگه شوهرت کارمنده.چهارشنبه بزن واکسنش روکه پنجشنبه تعطیله که بتونه کمکت کنه..خداییش مردا نمیتونن بچه داری کنن

حالا فکر کن مامانی که با دستای خودش بچش و می‌بره برای ختنه چه حالی داره🥲🥺

تموم شد ...
خیلی تأثیر گذار بود 🤧😁

تاثیرگذاربود

روحیتو دوست دارم 🤭🤭🤭

😂😂😂😂 وقتی نصف شب بیخواب میشی

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی🐣🩵 مامان جوجه طلایی🐣🩵 ۲ ماهگی
تجربه م از واکسن دوماهگی
تنها چیز اذیت کنن درد پای چپ بچه هستش که وقتی تکون میده دردش میگیره گریه میکنه که تا حدود ۸ ساعت بعد واکسن ادامه داشت
تو اون مدت من پاهاشو بستم جوری که کف پاهاش بیرون باشه تب نکنه
هر یکساعت تبش رو گرفتم که تحت کنترل باشه
هر ۴ ساعت دقیق دو برابر وزنش پاراکید دادم که باعث شد هم میخابید کمتر تکون میخورد هم نمزاشت تب کنه اصلا
بعد ۸ ساعت هم پاشو باز کردم دیگه درد نداشت و راحت تکون میداد
شیر هر دوساعت بیدار میکردم میدادم که از شیر نیوفته و آب بدنش کم نشه تب کنه
فقط تنها مشکل زیاد خوابیدنش این بود که دیشب خوابش بهم ریخت چون پسر من خواب شبش میزون بود و دیشب تا ۳ فقط خوابید بعدش سرحال بیدار شد انگار که ۸ صبحه🤣
هر ساعت حدود یه دیقه کمپرس سرد رو داخل پارچه رو پاش گذاشتم و یه دستمال نمدار تو یخچال گذاشتم که خنک بمونه و تو تایمی که کمپرس میزاشتم اونم میچسبوندم کف پاهاش که بازم کمک کرد تب نکنه
از امروز صبحم پاراکید کردم ۶ ساعت یبار و هر ساعت کمپرس گرم دارم میزارم
خداروشکر خیلی اذیت نشدیم گفتم باهاتون به اشتراک بزارم
مامان آراد 🐣 مامان آراد 🐣 ۲ ماهگی