۶ پاسخ

خیلی هم عالی

یا حسین سه چهار تا

چقدر قشنگ شوهر من تمام وقت سرش تو گوشیه

وقتی با یه بچه میتونی هم به بچه برسی هم به همسر چرا بزاری سه چهارتا گیرت بیاد که وقت سر خاروندن نداشته باشی؟!

چقد قشنگ ... امید به زندگی خیلی قشنگه❤️

چقدر قشنگ... 🫠ولی واااااقعا سخته همه چی رو در تعادل نگه داشتن با بچه

سوال های مرتبط

مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ مامان حُـسـیـن‌جانم ✨ ۴ ماهگی
از وقتی که حسینِ نازنینم به دنیا اومده،
دنیام زیر و رو شده😍
یه موجود کوچولو، با اون دستای ریز و اون نفسای نرم و آروم،
شده تمام قلبم 💜💛
فقط کافیه نگاش کنم، یا دستم رو بگیره
با اون انگشتای کوچیکش، که دلم از جا کنده بشه. 🫀
انگار تموم خستگی‌های دنیا با یه لبخند کوچیکش
دود می‌شن و می‌رن هوا 🥺

حسین هنوز خیلی کوچیکه،
حتی نمی‌تونه چیزی بگه،
ولی با همون نگاهش،
با اون بوی شیرین و آرامش‌بخشش،
هزار تا حرف قشنگ بهم می‌زنه.
شب‌هایی که بیدار می‌مونم کنارش
با اینکه خستم،
اما دلم نمی‌خواد این لحظه‌ها تموم بشه.
وجودش واقعا یه معجزه‌ست؛
یه دلیل جدید برای نفس کشیدن،
برای قوی بودن، برای عاشق بودن.

مامان بودن برای من یه افتخاره،
یه نعمت...
که هر روز برای داشتنش خدا رو شکر می‌کنم. 😍💜
بهش قول دادم که همیشه پناهش باشم؛
تو بیداری، تو خواب، تو خنده، تو گریه و...
حسین جانم، مامانت تا آخر دنیا عاشقته. 💛✨

#سه ماهگی قلبِ خونمون به ساده ترین شکل ممکن 🤭💚❤️
مامان «شهرزاد🦢» مامان «شهرزاد🦢» ۲ ماهگی
ساعت ۴ صبحه. خونه تو سکوته.. از ساعت ۳ با صدای همسرم بیدار شدم که پاشو نوبت توئه من میخوام بخوابم فردا میرم سرکار منم توپیدم بهش که بگیربخواب دیگه بچه که خوابه نشستی بالاسرش که چی.اونم گیج بود خیلی نفهمید چی میگم دعوامون نگرفت
بلند شدم برای دخترم شیرآماده کردم و پوشکش رو عوض کردم بله اینا کاراییه که همسرم فکر میکنه من آموزش دیدم و یه زمانی بچه از روی چمن پیدا کردم و برای خودم بزرگ کردم و یاد گرفتم و پس طبیعیه که اون بلد نباشه و همیشه باید من انجام بدم. بگذریم(خطر خفه کردن همسر در خواب)
بلند شدم ظرفای دیشب که از شام مونده بود رو جمع کردم خونه رو مرتب کردم ظرفا رو شستم آبجوش برای فلاسک شیرخشک آماده کردم لباسای شسته شده شهرزاد رو تا کردم گذاشتم تو گشوش و بعد نشستم براش خاطره نوشتم
نوشتم که چقدر استرس برای واکسن دوماهگی
فردا واکسن داره.. نمیدونم چقدر اون قراره گریه کنه و از گریه‌های من بیشتره یا نه. دلم میخواست فردا رو اسکیپ کنیم تا چند روز بعد... پاهاشو بوسیدم
انگار برای مادرشدن آفریده نشدم و یا شاید اصلا مادرشدن همینه. اینکه کاش سوزن واکسن و همه سوزنهای دنیا رو به من بزنن نه دخترم. اون برت این دردا خیلی لطیف و کوچیکه
بنظر میرسه زیادی چس چسی و چسونه واویلابازی درآوردم. یه واکسنه دیگه زن چرا انقده خودتو باختی؟ دخترت باید از همین الان قوی شه که بعدها پی پی کنه در دهان یاوه گویانِ قوم شوهر دیگه
مامان nini مامان nini ۳ ماهگی
مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۲ ماهگی
تجربه شیردهی:
من سینم پر از شیر بود ولی نوک سینه نداشتم و بچم اصلا نمیتونست سینمو بگیره. از همون اول شروع کردم با شیردوش سینمو دوشیدم که شیرم خشک نشه و با سرنگ میدادم به بچه. چون خیلی مهمه که بچه آغوز رو بخوره و شیر هم با دوشیدن و مکیدن زیاد میشه. هرروز هم با اینکه نمیتونست سینمو مک بزنه، میذاشتم دهنش تا بهش عادت کنه و شاید بگیره. یکی دو روز آخر هم دیگه با سرنگ‌ ندادم، با شیشه شیر دادم که مک زدن رو یاد بگیره. شش روز گذشت و دیگه کامل شیر داشتم ولی هنوز نمیگرفت. شب که گرسنه از خواب بیدار شد و ولع مکیدن داشت، یه ذره شیرخشک ریختم دهنش که دهنش شیرین بشه و ببینه شیر هست، بعد سریع به جای شیشه شیر ، سینمو گذاشتم تو دهنش. گرسنه بود و با قدرت مک زد که من از درد مردم و اشکم سرازیر شد. هم اشک شوق هم اشک درد. دیگه کم کم بیشتر سینمو دادم و فقط وقتی سیر نبود شیرخشک میدادم. تا دیگه قبل یک ماهگی شیرخشکو کامل حذف کردم و تا الان که دوماهش شده یک قطره شیرخشک ندادم چون هرچی بچه بیشتر مک میزنه سینه رو، شیر هم بیشتر میشه. فقط یه چیزی رو حتما حواستون باشه که سر سینتون خشک نباشه موقع دوشیدن که زخم میشه و داغون میشید. همیشه کرم شقاق بزنید که نرم بشه. ولی با کرم ندوشید که شیرش کثیف بشه وگرنه اون شیرو باید بریزید دور. من سر یکی از سینه هام که زخم شده بود، کرم میزدم کلی که سرش از کرم سفید میشد و با همون میدوشیدم آروم اروم و میریختم دور که فقط دوشیده باشم و زخمش خوب بشه