سوال های مرتبط

مامان شاهان👼🏻👑 مامان شاهان👼🏻👑 ۵ ماهگی
تجرتجربه زایمان
خب میدونین من خیلی تاپیک زدم که حرکات جنین توی دوتا سونو بیوفیزیکال کم بود اما نوار قلب خوب بود بستریم نمیکردن
یکشنبه رفتم جای دکترم سونوهامو دید و گفت جفتتم خطرناکه گرید ۳ خون‌رسانی به جنین کمه سونو داپلر انجام بده
منم که خسته از سونو رفتن دیگه اینو محل ندادم ساعت ۶ شب داشتم روی توپ مخصوص ورزش میکردم برای زایمان که خیسی احساس کردم رفتم بیمارستان هاشمی نژاد ببینم کیسه آب بوده یا نه که گفتن نیست و معاینه هم کردن به زور ی سانت باز بودم گفت‌نوار قلب ازت باید بگیریم منم دستشویی داشتم اومدم بیرون شوهرم اومد دنبالم که دکترت راحله ابراهیمی به مامانت زنگ زده بیا بستری کنیمت منم از خدا خواسته از هاشمی نژاد فرار کردم اومدم امام حسین که بستری شم
ماما ها اصلا دوست نداشتن بستریم کنن میگفتن الکی اومدی اونجا هم معاینم کردن و گفتن دو ساعت دیگه نوار قلب بده خلاصه من نوار قلب دادم داشت خوب پیش می‌رفت اما یهو ضربان قلب جنین رسید ۹۰ خودمم نفس کم آوردم اکسیژن بهم وصل کردن بردنم زایشگاه گفتن به احتمال زیاد سزارین منم که از خدا خواسته دعا کردم فقط سزارین شم وقتی صدای جیغا رو می‌شنیدم بردنم توی اتاق سرم زدن دوباره دستگاه نوار قلب گفتن اگه ایندفعه هم مثل قبل بشه میری اتاق عمل که دوباره همون‌جوری شد اومدن بهم سوند وصل کردن یکم دردناک بود و بردنم اتاق عمل
مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 مامان پناه کوچولو🩷👧🏻 ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۲
رسیدم بیمارستان ازم nst گرفتن گفتن هم انقباضات زیاده هم ضربان قلب بچه بالاس باید همین الان بستری شی سزارین اورژانسی شی منم گفتم پس به دکترم زنگ برنید بیاد
به دکترم زنگ زدن تهران نبود منم گفتم فردا عمل کنید میخوام دکتر خودم باشه بهم گفتن انگار متوجه نیستی ضربان قلب بچه بالاس
خلاصه قبول کردم دکتر بخش منو عمل کنه دکتر خوبی بود خدابی اما از شانس من دکتر خودم نبود تازه به دکترم ۹ تومن هم زیر میزی دده بودم که اینجوری شد
خلاقه کفتن حاضر شو برای امل ساعت ۷ صبح بود گان و این چیزا پوشیدم نوبت سوند زدن شد من شنیده بودم درد داره خیلی میترسیدم بهشون گفتم تو اتاق عمل بعد بی حسی بزنید گفتن همشون مردن خلاصه من راضی شدم سوند برام وصل کنن
پرستاره گفت خودتو شل بگیر نفس عمیق بکش درد نداره منم همین کارو کردم کلا ۱۰ ثانیه طول کشید دردش هم قابل تحمل بود اونجوری که فکر میکردم نبود
من فیلمبردار واسه اتاق عمل و دیزاین اتاق vip داشتم که بخاطر اورژانسی شدن نتونستم انجام بدم خیلی ضد حال خوردم
خلاصه منو بردن اتاق عمل ا
مامان یارا 🤱 مامان یارا 🤱 ۱ ماهگی
بچه ها من از تجربه سزارینم میگم براتون اونای که میترسن برن سزارین اشتباه میکنن صدرصد برین خیلی خوبه🙂
من ۳۷ هفته ۴ روز بودم و دکتروم عوض کردم رفتم مطبش تا قبول کنه سزارینم تو بیمارستان دولتی قبول کنه. و من بگم که از اول بارداری فشار داشتم وآب دور جنین کمه بود و چند بار بستری شدم
خوب خلاصه رفتم مطب دکتر گف فشارت بالاس سونو گرافی اورژانسی نوشت برا آب دور جنین و آب دور جنینم کمتر شده بود و همون شب ۲۰ملیون گرفت نامه سزارین برا بیمارستان دولتی داد و من شب رفتم برا بستری و بستری شدم و صب دکتر اومد منو بردن اتاق عمل استرس داشتم دیگه منو بردن اولین چیز سوند وصل کردن که اندازه یکی دو دقیقه سوزش داشتم تموم شد بعد دکتر بلندم کرد نشستم آمپول بی حسی رو زد راستش من دردم اومد ولی خیلی کم بود هم آمپول که زدم گرم شدم قشنگ بی حس شدم اولش ترسیدم گفتم من هنوز بی حس نیستم اونا هم گفتن باشه شروع نمی‌کنیم داشتم سروم میزدم من حواسم نبود دیدم دکتر کارو شروع کردن 😂 بعد چند دقیقه احساس خفگی بهم دست داد دکتر گف داریم سرشو در میارم یه کوچولو درد داره بعد تموم شد من هیچی حس نکردم بیاین بعدی😅🤗