۳ پاسخ

زایمان سوم

سلام عزیزم بسلامتی عزیزم من اطلاعی ندارم برا زایمان اونجا نرفتم به مسئولش میگفتی که ممکن هست جانباشه برام

چند هفته میخای سزارین شی؟

سوال های مرتبط

مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۳ ماهگی
بیایین براتون تعریف کنم دیروز رفتم پیش دکترم
اونجا تاریخ عمل و اینارا مشخص کردیم شد 3/10
حالا بیایین یکم راهنماییم کنید دکترم گفت بیا بیمارستان امام حسین یا سینا که هزینه امام حسین با اتاقق خصوصیش و اینا برام 22در میاد که گفتم مشکل مالی دارم گفت پس بیا هاشمی نژاد ولی من 9تومن زیر میزی میگیرم که بیام اون بیمارستان خداییش اولش زورم امد ولی چون به کارش اعتماد دارم و تجربه یه سزارین پیشش داشتم گفتم بهت خبر میدم واسعه بیمارستان حالا من این پولو دارم حول و هوش 30تومن همسرم روبراه کرده برا سزارینم
از اونجایی که من همراهی ندارم اگه برم هاشمی نژاد هیچکی نیست دستمو بگیره حتی با بچه کوچیک شکم باز شده همسرمم که نمیزارن بیاد تو بخش ولی اگه برم امام حسین هزینش کلا میشه با زیر میزی 17تومن با اتاق خصوصی 22-23 در عوض همسرم هست کارای بچه را میکنه خودمو کمک میکنه کارامو بکنم نظرتون چیه بنظرتون چیکار کنم
هاشمی نژاد برام با هزینه بیمارستان 10تومن نهایت در بیاد
ولی امام حسین 23تومن میشه همسرم میگه واسعه من فرقی نمیکنه هر کدوم فکر میکنی بهتره همونجا میریم
بنظر خودم امام حسین رسیدگیش اگع اتاق خصوصی داشته باشم بهتره از هاشمی نژاده که پره دانشجوعه
گفتم با شما هم مشورت کنم
مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۳ ماهگی
سلام سلام
این روزا هم خوشحالم هم استرس دارم هم میترسم هم ناراحتم هم سر درگمم حالا بیایین تعریف کنم چرا
قرار بود شنبه عمل بشم که دکترم گفت بزار یکشنبه گفتم اوکی
خوشحالم بابت اینکه قراره کوچولو را ببینم یه ذوق خاصی دارم
استرسم بخاطر بچهاست کع قرار دو روز منو باباشونو نبینن یکم شاید سخت بگذره بهشون ولی الان از شنبه امدم خونه مامانم تا یکم با مامانم اینا عادت کنن
ناراحتم چون دکتر خیلی پولکیه و فقط میخواد تیغ بزنه متاسفانه ولی چون کارشو خیلی قبول دارم مجبورم قبول کنم هرچی میگه
استرسم واسعه اتاق عمله که خداکنه قبول کنن بیهوشم کنن و اینکه بهم اتاق خصوصی بدن اخه میگن باید همون روز بیایی بستری که شدی درخواست اتاق خصوصی بدی اگه خالی بود بهت میدیم نمیتونی جلوتر رزرو کنی 🥲
سردرگمم نمیدونم چیکار کنم کلا گیجم واسعه رفتن و انجام دادن کارام همه چی تو هم توهمه
ان شاءالله خدا بخواد همه چی به خیر و خوشی تموم شه برگردم پیش بچهام استرسم بیشتر واسعه پسرمه که داداش 14سالم خیلی اذیتش میکنه اونم ابجیشو اذیت میکنه 😓
واسعه بیمارستان برای خودم میخوام
کمپوت اناناس انجیر خشک. نسکافه.کاپو چینو. ابجوش. کاچی. ابمیوه یه دست لباس واسعه برگشت شرت سرجی فکس و شورت نخی. نوار بهداشتی بزرگ. شارژ و هنسفری. لوازم آرایشی.
برای بچه هم دو دست لباس تیکه ای پوشاک. شیر خشک. شیشه. پستونک. دستما مرطوب دستمال کاغذی پنبه سرهمی دستکش و جوراب و کلاه
مامان نورهان مامان نورهان ۱۳ ماهگی
پارسال همین موقع ها بود از ساعت ۹ صبح بیمارستان بودم‌‌ انقد استرس داشتم چون‌بچه سفالیک بودو باید طبیعی‌زایمان میکردم ولی من میخواستم سزارین یشم‌چون هم بچه‌درشت بود‌هم خودم خیلی میترسم‌ ‌از این طرفم بجز پدر مادرم با‌اینکه شوهر داشتم هیشکی‌پشتم نبود یاد اون موقع‌بابام گفت‌کل خرج بیمارستان خصوصی خودم میدم فقط بریم سزارین زایمان کن چون ۴۱‌هفته بودم ‌بابامم ‌که عاشق نوشه میگفت بچه خفه میشه چیزیش میشه‌ولی من به حرفش‌گوش ندادم میگفتم شوهر دارم‌بره کار کنه خرج عملو بده ولی کو گوش شنوا ‌‌ کاش اون روز‌به حرف بابام گوش میدادم‌میرفتم بیمارستان خصوصی اون پولو خرج خودم میکرد نه شوهرم بعدش ۴تومن پول گرفت ماشینو درس کرد‌‌درسته ‌اون روز ‌به لطف یه خانمی دکتر سزارین کردم به ملی استرسو ترس پسر گلم ساعت ۸شب به دنیا اومد ‌‌ولی بعد ۱۲ روز من بازم رفتم اتاق عمل دوباره بخیه هامو باز کردم ۶روز‌تو بیمارستان هر روز هر ۸ساعت یبار جای سزارین میشتن ‌انقد از درد جبغ میزدم بعد شش ردز دوباره رفتم اتاق عمل تو ۲۰‌روز سه بار عمل شدم نمیدم تقدیر بچمه یا جی الانم امر وز تولده ‌پسرمه من بعد‌دارم طلاق میگیرم ‌ درسته‌دلم‌گرفته ولی نمیدونم اگه‌پدرم مادرم نبودن نمیدونستم چیکار کنم الان میگفتم نمیخوام تولد بگیرم گفتن مگه دست خودته ‌باید تولد‌بگیرم ‌‌‌نمیدونم حالا ‌تولده پسرم شاد باشم یاغمگین ولی من تو این یه‌سال خیلی ‌سختی کشیدم فقط نمیدونم خدا چرا جواب بعضی بنده های بدشو نمیده ‌‌😭😭