سلام سلام
این روزا هم خوشحالم هم استرس دارم هم میترسم هم ناراحتم هم سر درگمم حالا بیایین تعریف کنم چرا
قرار بود شنبه عمل بشم که دکترم گفت بزار یکشنبه گفتم اوکی
خوشحالم بابت اینکه قراره کوچولو را ببینم یه ذوق خاصی دارم
استرسم بخاطر بچهاست کع قرار دو روز منو باباشونو نبینن یکم شاید سخت بگذره بهشون ولی الان از شنبه امدم خونه مامانم تا یکم با مامانم اینا عادت کنن
ناراحتم چون دکتر خیلی پولکیه و فقط میخواد تیغ بزنه متاسفانه ولی چون کارشو خیلی قبول دارم مجبورم قبول کنم هرچی میگه
استرسم واسعه اتاق عمله که خداکنه قبول کنن بیهوشم کنن و اینکه بهم اتاق خصوصی بدن اخه میگن باید همون روز بیایی بستری که شدی درخواست اتاق خصوصی بدی اگه خالی بود بهت میدیم نمیتونی جلوتر رزرو کنی 🥲
سردرگمم نمیدونم چیکار کنم کلا گیجم واسعه رفتن و انجام دادن کارام همه چی تو هم توهمه
ان شاءالله خدا بخواد همه چی به خیر و خوشی تموم شه برگردم پیش بچهام استرسم بیشتر واسعه پسرمه که داداش 14سالم خیلی اذیتش میکنه اونم ابجیشو اذیت میکنه 😓
واسعه بیمارستان برای خودم میخوام
کمپوت اناناس انجیر خشک. نسکافه.کاپو چینو. ابجوش. کاچی. ابمیوه یه دست لباس واسعه برگشت شرت سرجی فکس و شورت نخی. نوار بهداشتی بزرگ. شارژ و هنسفری. لوازم آرایشی.
برای بچه هم دو دست لباس تیکه ای پوشاک. شیر خشک. شیشه. پستونک. دستما مرطوب دستمال کاغذی پنبه سرهمی دستکش و جوراب و کلاه

۱۰ پاسخ

انشالا با شادی نینی تو بغل میگیری عزیزم🥰
همه چی اوکیه لوازمات بابت بیمارستان هم زیاد سخت نگیر انشالا همونی میشه که میخای

مبارکه عزیزم
فاصله سنی بچه هات چقدره؟!

الهی خب ب مامانت بگو ک مواظبش باشه

انشاالله که بسلامتی زایمان کنی.
میگم این دوتا بچه ک سنشون کمه اذیت نمیکنن ؟
چون دلم میخواد اقدام کنم میترسم سخت باشه من بچهام یکیشون ۶ سالشه یکیشون داره یه ساله میشه

من موندم مگه بچه اول ر‌و سزارین شدی بقیه رو کلا سزارین نمیکنن دیگه؟
پس چرا اینقد پول میدید به این دکترای سودجو

انشالله به خوبی بگذره براش پتو هم بردار آخه کولر میزنن تو بیمارستان بچه سردش میشه

اگ میدونی داداشت اذیت میکنه بزار خونه مادر شوهرت گناه داره بچه ها تو دوروز اذیت میشن

انشالله به خوبی بگذره

اسم نی نی توچی میزاری؟

عزیزم خداکمکت کنه انشالله زایمان راحتی داشته باشی بسلامتی کوچولوتوبغل بگیری

سوال های مرتبط

مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۳ ماهگی
بیایین براتون تعریف کنم دیروز رفتم پیش دکترم
اونجا تاریخ عمل و اینارا مشخص کردیم شد 3/10
حالا بیایین یکم راهنماییم کنید دکترم گفت بیا بیمارستان امام حسین یا سینا که هزینه امام حسین با اتاقق خصوصیش و اینا برام 22در میاد که گفتم مشکل مالی دارم گفت پس بیا هاشمی نژاد ولی من 9تومن زیر میزی میگیرم که بیام اون بیمارستان خداییش اولش زورم امد ولی چون به کارش اعتماد دارم و تجربه یه سزارین پیشش داشتم گفتم بهت خبر میدم واسعه بیمارستان حالا من این پولو دارم حول و هوش 30تومن همسرم روبراه کرده برا سزارینم
از اونجایی که من همراهی ندارم اگه برم هاشمی نژاد هیچکی نیست دستمو بگیره حتی با بچه کوچیک شکم باز شده همسرمم که نمیزارن بیاد تو بخش ولی اگه برم امام حسین هزینش کلا میشه با زیر میزی 17تومن با اتاق خصوصی 22-23 در عوض همسرم هست کارای بچه را میکنه خودمو کمک میکنه کارامو بکنم نظرتون چیه بنظرتون چیکار کنم
هاشمی نژاد برام با هزینه بیمارستان 10تومن نهایت در بیاد
ولی امام حسین 23تومن میشه همسرم میگه واسعه من فرقی نمیکنه هر کدوم فکر میکنی بهتره همونجا میریم
بنظر خودم امام حسین رسیدگیش اگع اتاق خصوصی داشته باشم بهتره از هاشمی نژاده که پره دانشجوعه
گفتم با شما هم مشورت کنم
مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۳ ماهگی
سلااام
الان که میخوام این تاپیکو بزارم دو روزه دارم با خود کلنجار میرم تا بیام اینجا بگم لطفا اگه قرار سرزنش کنید حس عذاب وجدان منتقل کنید و باعث تشدید این افشردگی که الان دارم میکشم بشید با احترام بدون خوندن تاپیک رد شید



من 4روز زایمان کردم دوتا بچه سه ساله ویکساله هم دارم متاسفانه من متنفرم از شیر دادن و وقتی به بچه شیر میدم اون حس خوب مادر فرزندی که بینمون ایجاد نمیشه که هیچ بدتر بدم میاد از بچه پسرمو ده روزی شیر خودمو دادم بعد تا 20روزگیش هم شیر خشک میدادم هم شیرخودمو بعدمش کلا شیر خشک دادام دخترمم دقیقا همینطور بود
خالا از روزی که بچه دنیا امده من یکبار بهش اونم در حد چند قطره بهش شیر دادم و تمام از دسروز خیلی سینهام درد میکنه دیشب رفتم حمام دیدم زیر دوش از سینم اغوز میاد از یه طرف شونهام به درد امده میترسم این شیر مونده در آینده کار دستم بده و هم حیفم میاد به بچه ندم
حالا با خودم میگم بدوشم بزارم فریز بچه زردیش که خوب شدم بدم بخوره هم سینهام سبک میشه هم عذإ وجدان ندارم که اصلا بهش شیر ندادم نظر شما چیه راه حیلی دارین سریع تر شیرم خشک شه نمیخوام راه بی افته چیکار کنم

لطفا همیدگرو قضاوت نکنیم من نه وقتشو دارم به بچه شیر بدم نه روحیشو دارم نه از نظر جسمی توانایی شیر دادن ندارم خیلی سخته سه تا بچه کوچیک سه تا بارداری و زایمان پشت سر هم توانی واسعه سر پا بودن نمی مونه
مامان دیان👼 مامان دیان👼 ۱۲ ماهگی
سلام از روزایی که توان ادامه دادن ندارم اما مجبورم سر پا بمونم 💔
شنبه شب دیان رو بردم حموم (یه مدت تو حموم خیلی میترسه و گریه میکنه)شنبه هم زیاد گریه کرد بخاطر همین فوری شستمش و دادمش مادر شوهرم (خونه مادرشوهر بودم)یکم نگذشته بود دیدم مادرشوهرم داد میزنه دیان دیان نمیدونم چطور دراومدم بیرون دیدم بچم کبود و بی حال (مثل غش کردن)اینکه چطور رفتیم بیمارستان و چی شد طولانی و حوصله توضیح ندارم ولی من مردم 😓البته خداروشکر تومسیر اوکی شد ولی همچنان بیحال بود رسیدیم و دیان بستری شد واای که الانم میگم دلم میخواد بمیرم بچم خیلی اذیت شد خدا انقدر خون و آزمایش گرفتن ازش چون از حال هم رفته بود فرستادنش سی تی آنژیو تا خیلی دقیق تر قلبش رو بررسی کنن اینجا خیلی اذیت شد دیان بیهوشی زدن اما رگش خراب بود کل بدنشو سوراخ کردن انقدر گریه کرد هنوزم که هنوزه صداش گرفته انقدر بد ازش رگ گرفتن از همه جای بچم خون اومد راهرو بیمارستان پربود از خون بچم😭ادامه اش👇👇