۱۳ پاسخ

خدا پشت و پناهت عزیزم
ماشالله بهت ۱۹ سالته سومیه تا ۳۰ سالگی فکر کنم مدرسه فوتبال بزنی😍😂چه خوبه که انقد ذوق داری
با خودت نسکافه بردار بعد اتاق عمل بخور بگو بهت پمپ درد بزنن به من نزدن خیلی اذیت بودم

ای خداااااااااا بوی نی نی🥹🥹🥹🥹ولی من دوست داشتم کلا حامله بمونم 😅

بسلامتی بری برگردی عزیزم

پمپ درد یادت نره
صحبت و تکون خوردنم تا ۱۲ ساعت محدود کن
که بعدا سردرد و کمر درد نشی

این یکی پسره یا دختر؟

ایشالا ب سلامتی فارغ میشی عزیزم 😘

عزیزم براچی بیهوشی کامل میشی؟

عزیزم شماموقع زایمان برام دعاکن منم شوهرم راضی شه بچه بعدی روبیاریم
انشاالله بسلامتی زایمان کنی وکوچولوتوبغل بگیری

ان شاءالله به سلامت زایمان کنی و نی نی خوشگلتو به سلامت بغل بگیری و حسابی بوش کنی ببوسیش و با شادی و خوشحالی برگردی خونه و روزای خیلی خیلی قشنگی رو با خانواده ی قشنگت شروع کنی عزیزم🥰🥰

#ساک بیمارستان


ساکی که برای زایمان با خودم به بیمارستان میبرم باید چه وسایلی بذارم؟

❤️❤️❤️😍😍😍😍😍
آمادگی برای زایمان ابعاد مختلفی داره یکیش آمادگی جسمی و روانی.یکی دیگه از آمادگی هایی که برای زایمان لازمه ،جمع کردن ساک بیمارستان هستش.معمولا توصیه میشه که از هفته ۳۷ بارداری وسایل لازم رو جمع کنید و آماده بذارید داخل ساکتون.از جمله این وسایل که برای خودتون لازمه،لباس زیر،وسایل بهداشت شخصی،یک دست لباس مناسب فصل،خوردنی و آشامیدنی،کش مو یا گل سر،روسری اضافه،موبایل،شارژر،دوربین،بالش اضافه،دمپایی،حوله،صابون و شامپو،نواربهداشتی سایز خیلی بزرگ،خرما،نسکافه.لیوان و فلاسک آبجوش
وسایل نی نی هم که میشه پوشک بچه،دستمال مرطوب،کریر نوزاد،پتو و ملحفه،یک دست کامل لباس سایز صفر.دستکش و کلاه نوزاد،وسایل شستشو و لوسیون مخصوص نوزاد،حوله کوچک مخصوص نوزادان،وازلین
اگر زایمانتون نزدیک هست،ساک بیمارستانو جمع کنین🤱🤱🤱🤱

به سلامتی انشاالله قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون

ایشالا به سلامت بغلش کنی🥹💜🫂

بچه سومته؟؟

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱۳ ماهگی
🎀 تولد هانای نازم مبارک! 🎀**

**مامانی میدونی چیه؟**
امسال بهم ثابت کردی که **همه سختی‌ها با یه بوسه تو آب میشن**! از اون شب‌های بی‌خوابی که مثل یه فوتبالیست تو بغلم میدویدم تا الان که با هر "دا-دا" گفتنت دلم میلرزه... چه مسیری اومدیم ها؟ 😭💖

**دخترنازم تو چقدر قوی بودی!**
رفلاکس و کولیک میخواست ما رو زمین بزنه، اما **ما مثل دو تا قهرمان باهم جنگیدیم**!
- من با یه دست به تو شیر میدادم
- با دست دیگه گوگل میکردم "رفلاکس نوزادان کی تموم میشه؟!"
- و تو با اون چشم‌های معصومت میگفتی: "مامان آروم باش، من دارم بزرگ میشم!" 👶✨

**حالا دیگه یه ساله شدی!**
دیگه اون نوزاد کوچولو نیستی که فقط گریه میکردی...
**حالا تو:**
- استاد خرابکاری‌های مامانی هستی!
- سلطان بوسه‌های خیس!
- و قهرمان دزدیدن قلب‌ها! 😘

**دلم برات تنگ میشه حتی وقتی تو آغوشم هستی...**
اینقد دوست دارم که **دنیا رو میدم باهات بخندم**!
امسال رو با هم گذروندیم، سالای بعد رو هم **دست در دست میریم به سمت خوشبختی**!

**🎂🎁 تولدت مبارک گنج قشنگم!**

**پ.ن:** اگه بازم دل درد گرفتی، مامان همون مامانِ پارساله... فقط الان یه خورده بیشتر میدونه چطور آرومت کنه! 🤗💫

**همیشه و همیشه دوستت دارم... بیشتر از اون چیزی که فکر کنی!** 🌟
مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۵ ماهگی
سلام سلام
این روزا هم خوشحالم هم استرس دارم هم میترسم هم ناراحتم هم سر درگمم حالا بیایین تعریف کنم چرا
قرار بود شنبه عمل بشم که دکترم گفت بزار یکشنبه گفتم اوکی
خوشحالم بابت اینکه قراره کوچولو را ببینم یه ذوق خاصی دارم
استرسم بخاطر بچهاست کع قرار دو روز منو باباشونو نبینن یکم شاید سخت بگذره بهشون ولی الان از شنبه امدم خونه مامانم تا یکم با مامانم اینا عادت کنن
ناراحتم چون دکتر خیلی پولکیه و فقط میخواد تیغ بزنه متاسفانه ولی چون کارشو خیلی قبول دارم مجبورم قبول کنم هرچی میگه
استرسم واسعه اتاق عمله که خداکنه قبول کنن بیهوشم کنن و اینکه بهم اتاق خصوصی بدن اخه میگن باید همون روز بیایی بستری که شدی درخواست اتاق خصوصی بدی اگه خالی بود بهت میدیم نمیتونی جلوتر رزرو کنی 🥲
سردرگمم نمیدونم چیکار کنم کلا گیجم واسعه رفتن و انجام دادن کارام همه چی تو هم توهمه
ان شاءالله خدا بخواد همه چی به خیر و خوشی تموم شه برگردم پیش بچهام استرسم بیشتر واسعه پسرمه که داداش 14سالم خیلی اذیتش میکنه اونم ابجیشو اذیت میکنه 😓
واسعه بیمارستان برای خودم میخوام
کمپوت اناناس انجیر خشک. نسکافه.کاپو چینو. ابجوش. کاچی. ابمیوه یه دست لباس واسعه برگشت شرت سرجی فکس و شورت نخی. نوار بهداشتی بزرگ. شارژ و هنسفری. لوازم آرایشی.
برای بچه هم دو دست لباس تیکه ای پوشاک. شیر خشک. شیشه. پستونک. دستما مرطوب دستمال کاغذی پنبه سرهمی دستکش و جوراب و کلاه
مامان mamo مامان mamo ۱۳ ماهگی
نازنین پسرم! همین که تو را دارم، بهترین هدیه دنیا را دارم…

تو را در آغوش می‌گیرم. گوشم را روی قلبت می‌گذارم و از صدای تند و منظم آن آرامش می‌گیرم. یاد شب‌ها و روزهایی می‌افتم که این صدا را از درون وجودم احساس می‌کردم. چه شیرین بود آن‌وقت و چه شیرین‌تر است حالا.

تو بوی بهشت می‌دهی. شب‌ها گاهی بی‌تابی می‌کنی و من فکر می‌کنم دوری از بهشت است که بی‌تاب‌ات می‌کند. آشنایان گریه‌ات را به دل درد ربط می‌دهند و می‌گویند همه نوزادان این‌گونه هستند. آنها دلداری‌ام می‌دهند. اما من غصه می‌خورم که مجبورم صداهای ناله‌مانند ضعیفی که از گلویت خارج می‌شوند را بشنوم. از دیگران پنهان می‌کنم اما خودم هم همپای ناله‌های کوچک تو اشک می‌ریزم.

پسرکم! نمی‌خواستم دلنوشته غمگین بنویسم. پس بگذار از لحظه‌های شادی که با هم داریم بگویم؛

وقتی از خواب برمی‌خیزی، چشمانت را نیمه باز می‌گذاری و من با شوق رنگ چشم‌های تو را با رنگ چشم‌های خودم و پدرت مقایسه می‌کنم. وقتی خواب هستی شکل بینی و گوش‌هایت را مقایسه می‌کنم و از این مقایسه هر روزی لذت می‌برم.

گاهی خمیازه می‌کشی و زبانت را که از شیر سفید شده از از دهانت بیرون می‌آوری، بعد یک‌دفعه می‌خندی. آن‌وقت دیگر هیچ آرزویی ندارم. فقط می‌خواهم کنارت باشم.

بگذار از احساسات دوگانه‌ام هم برایت بگویم. گاهی دوست دارم زمان در همین لحظه متوقف شود، من باشم و تو که آرامی و می‌خندی و دست و پای کوچکت را حرکت می‌دهی اما گاهی دلم می‌خواهد بزرگ شدن تو را هرچه زودتر ببینم.
تولد یک سالگی‌ات مبارک عشق مامان🎂🍰🎂🍰