۱۷ پاسخ

خلاصه اون خانوم و بردن اتاق من منتظر که بیان منم ببرن همسرمم رفته بود دنبال کارای اتاق خصوصی که خداراشکر اوکی شده بود
منو 8وخورده ای بردن اتاق عمل خیلی استرس داشتم اونجا کادر بیهوشی به سختی قبول کردن بیهوشم کنن میخواستن سوند و قبل بیهوشی بزارن که دکتر امد گفت مشا بیهوش کنید من سریع سوند میزارم در عرض چند سانیه بیهوش شدم با لرز شدید بیدار شدم با احساس اینکه یکی داره از تو دهنم شلنگ میاره بیرون سرفه کردم و میلرزیدم که امدن شکممو فشار دادن پرستارای ریکاوری بد اخلاق بودم 🥲
یهو دیدم همه بچه دارن بچه من نیست

خدا قوت عزیزم.من تو همین یه دونه موندم🫠

یادم رفت بگم بیمارستان امام حسین بودم

درسته که میگن سزارین دوم رو بخیه هارو تک تک میزنن یعنی گره گره ؟؟؟؟؟

هزینه بیمارستان بااتاق خصوصی چقدرشد؟

عزیزم توکه‌ تجربع دوتاشو داشتی نظرت درمورد سزارین و طبیعی چیع کدوم بهتره

خب خداروشکر مبارک باشه پاقدم دار باشه

قدم نو رسیده مبارک باشه بهترین ها رو براتون آرزومندم

عزیزم درخواست دادم

مبارک باشه عزیزم. خدارو شکر هزار بار شکر که نی نی به دنیا اومد و با هم اومدید خونه. قدمش مبارک باشه ان شاءالله خوشیشو ببینی همیشه

خداروشکر عزیزم
خیلی خوشحالم برات 🌹

چقدر برامون زود گذشت با وجود فسقلیا انگار همین دیروز بود ک گفتی دوباره بارداری و اون ترس و استرس هات

امیدوارم بتونی بهترین تربیت رو داشتی و مهمترش مساوات رو بین بچه های گلت رعایت کنی

این خیلی خوبه ک اختلاف سنی کمی با بچه هات داری تو یه نسل هستین و حرف همو بهتر میدونین من ک دو قرن با بچم اختلاف سنی دارم 🤦🏼‍♀️

گلم بیمارستان دولتی بودی

صبح دکتر امد گفت باید بچتون 5-7روز تو دستگاه باشه که با رصایت شخصی مرخصش کردیم واقعا از دکتر اطفالش راضی نبودم یه ادم بی ادب تخریب گر پول دوست که بهش نوازادان و اجار کرده و کیسه دوخته واسعه جیب ادمای بدبخت کلی امد تخریبم کرد که جون بچت برات مهم نیست از اینجا درش بیاری بچت میمیره ولی از دیروز حال بچم خوبه بخوبه 🥲خداراشکر
از اتاق بخوام بگم اینکه یک تخت واسعه من بود یک تخت دونفر واسعه همراه میز نهار خوری دوتا مبل سرویس و حمام یخچال چای ساز ماکروفر پنجره دومتر بالا و پایین و بالا کابینت
شیر اب
هر بارم غذا می اودن واسعع اتاق ما سه پرس می اوردن کیفیتشم بد نبود

امیدوارم به دردتون خورده باشه 🪄🪄🌼

پرستارای بخشم خیلی خوب بودن خدایی همش بهم سر میزدن دلداریم میدادن تو بخش شکممو ماساژ ندادن همش شیاف می اوردن سر وقت انتی بیوتیک میزدن همش نظافت میکردن
از وی ای پیش خیلی راضی بودم از دکتر خیلی راضی بودم تنها بدیش این بود بچم پیشم نبود ساعتای 5امد سوند و کشید یه کوچولو درد داشت ولی یه لحظه است جدیش نگیرید
میرفتم پیش بچم و می امد پرستارای شیف عصر و شیفت شب ان ای سی سو بد اهلاق بودن ولی شیفت صبح عالی بودن

فک کردم شاید کنارمه من نمیبینمش ولی پرسیدم گفتن ایست تنفسی داشته بردنش ان ای سی یو زدم زیر گریه کسی هم درست جواب نمیداد نمدونم چقدر تو ریکاوری بودم که گفتن باید بریم بخش نیمه هوشیار بودم که دم اتاق عمل تختمو عوض کردن رفتیم بخش همسرمو که دیدم گریم بیشتر شد فک کردم خدایی نکرده بچم مردع اخه همسرمم خیلی ترسیده بود رفتم اتاق تا حول وهوش 1ونیم دو خواب و بیدار بودم که همسرم رفت پیش بچه تصویری زنگ زد گفت حالش خوبه ولی این وسط گریه من همچنان بند نمی امد

قدمش مبارک باشه سزارین اولت هم بیهوشی بودی؟

خب ادامه اش😍😍

سوال های مرتبط

مامان گل پسرها و بانو مامان گل پسرها و بانو ۱۶ ماهگی
بیایین براتون تعریف کنم دیروز رفتم پیش دکترم
اونجا تاریخ عمل و اینارا مشخص کردیم شد 3/10
حالا بیایین یکم راهنماییم کنید دکترم گفت بیا بیمارستان امام حسین یا سینا که هزینه امام حسین با اتاقق خصوصیش و اینا برام 22در میاد که گفتم مشکل مالی دارم گفت پس بیا هاشمی نژاد ولی من 9تومن زیر میزی میگیرم که بیام اون بیمارستان خداییش اولش زورم امد ولی چون به کارش اعتماد دارم و تجربه یه سزارین پیشش داشتم گفتم بهت خبر میدم واسعه بیمارستان حالا من این پولو دارم حول و هوش 30تومن همسرم روبراه کرده برا سزارینم
از اونجایی که من همراهی ندارم اگه برم هاشمی نژاد هیچکی نیست دستمو بگیره حتی با بچه کوچیک شکم باز شده همسرمم که نمیزارن بیاد تو بخش ولی اگه برم امام حسین هزینش کلا میشه با زیر میزی 17تومن با اتاق خصوصی 22-23 در عوض همسرم هست کارای بچه را میکنه خودمو کمک میکنه کارامو بکنم نظرتون چیه بنظرتون چیکار کنم
هاشمی نژاد برام با هزینه بیمارستان 10تومن نهایت در بیاد
ولی امام حسین 23تومن میشه همسرم میگه واسعه من فرقی نمیکنه هر کدوم فکر میکنی بهتره همونجا میریم
بنظر خودم امام حسین رسیدگیش اگع اتاق خصوصی داشته باشم بهتره از هاشمی نژاده که پره دانشجوعه
گفتم با شما هم مشورت کنم
مامان امیرعلی وزهرا مامان امیرعلی وزهرا ۱۶ ماهگی
پارسال همین شب ساکمو بستم تا دو نصف شب کارکردم اون لباسو بزار یخچالو دسمال بکش همه جارو مرتب کردم سه ازخونه حرکت کردیم به سمت بیمارستان میلاد
رفتیم پذیرش کارهای بستری رو انجام دادیم منو بردن طبقه بالا یه اتاق دادن گفتن منتظر باش ساعت شش میان سوند وصل کنن بعد بری عمل وایی چه حسی بود ازاون حس های غرور وناب مادرشدن پسرم من ثانیه هارو میشمردم برای دیدنت برای بغل کردنت بالاخره بردن اتاق عمل با شش هفتا آمپول بزور تونستن بی حسم کنن وایی چقدر اون آمپول ها دردناک بودن هنوزم که هنوزه اثر اون آمپول هاروحس میکنم بالاخره شکمم روبریدن وتو داشتی جیغ میزدی
آوردن نشونم دادنت چقدر کوچولو بودی دوباره داشتن شکمم رو میدوختن عملم وحشتناک سخت بود چون چسبندگی هم داشتم وبا خون ریزی جزئی
پسرعزیزترازجانم من تمام دردهارو بخاطر تو تحمل کردم چون بخاطر عشقی که بهت داشتم ودارم والان تو یک سالت شده من مدام دنبال تو میدوعم
عزیزترازجانم باتمام وجودم دوستت دارم تولدت مبارک انشالاه هزارساله بشی❤❤❤
مامان نورهان مامان نورهان ۱۵ ماهگی
پارسال همین موقع ها بود از ساعت ۹ صبح بیمارستان بودم‌‌ انقد استرس داشتم چون‌بچه سفالیک بودو باید طبیعی‌زایمان میکردم ولی من میخواستم سزارین یشم‌چون هم بچه‌درشت بود‌هم خودم خیلی میترسم‌ ‌از این طرفم بجز پدر مادرم با‌اینکه شوهر داشتم هیشکی‌پشتم نبود یاد اون موقع‌بابام گفت‌کل خرج بیمارستان خصوصی خودم میدم فقط بریم سزارین زایمان کن چون ۴۱‌هفته بودم ‌بابامم ‌که عاشق نوشه میگفت بچه خفه میشه چیزیش میشه‌ولی من به حرفش‌گوش ندادم میگفتم شوهر دارم‌بره کار کنه خرج عملو بده ولی کو گوش شنوا ‌‌ کاش اون روز‌به حرف بابام گوش میدادم‌میرفتم بیمارستان خصوصی اون پولو خرج خودم میکرد نه شوهرم بعدش ۴تومن پول گرفت ماشینو درس کرد‌‌درسته ‌اون روز ‌به لطف یه خانمی دکتر سزارین کردم به ملی استرسو ترس پسر گلم ساعت ۸شب به دنیا اومد ‌‌ولی بعد ۱۲ روز من بازم رفتم اتاق عمل دوباره بخیه هامو باز کردم ۶روز‌تو بیمارستان هر روز هر ۸ساعت یبار جای سزارین میشتن ‌انقد از درد جبغ میزدم بعد شش ردز دوباره رفتم اتاق عمل تو ۲۰‌روز سه بار عمل شدم نمیدم تقدیر بچمه یا جی الانم امر وز تولده ‌پسرمه من بعد‌دارم طلاق میگیرم ‌ درسته‌دلم‌گرفته ولی نمیدونم اگه‌پدرم مادرم نبودن نمیدونستم چیکار کنم الان میگفتم نمیخوام تولد بگیرم گفتن مگه دست خودته ‌باید تولد‌بگیرم ‌‌‌نمیدونم حالا ‌تولده پسرم شاد باشم یاغمگین ولی من تو این یه‌سال خیلی ‌سختی کشیدم فقط نمیدونم خدا چرا جواب بعضی بنده های بدشو نمیده ‌‌😭😭
مامان کیــــ💙ــاشا مامان کیــــ💙ــاشا ۱۳ ماهگی
پارسال 3 شهریور دکترم زنگ میزد بیا چکت کنم شوهرم نبود نمیخواستم برم به دکترم گفتم خندید گفت دختر پاشو اسنپ بگیر بیا
ولی حتما بیا
خلاصه اماده شدم رفتم
دکترم چک کرد گفت دهانه رحمت هنوز بستس گفت باید چیکارا کنم که باز شه تا بتونم زایمان طبیعی کنم
ولی وقتی فشارمو گرفت گفت فشارت خیلی بالاس و خطر داره نمیتونم ریسک کنم برو بیمارستان منم میام باید فشارتو کنترل کنیم نشد باید سزارینت کنیم رفتیم بیمارستان گفتن نمیشه اگه سزارین بخوایین میشه سزارین اختیاری و هزینش بالاس باید اول تصویه کنین و برین پذیرش
وای وقتی شوهرم اینو شنید عقل از کلش پرید جوری شد که تاحالا ندیده بودم بخدا تو ادارجات ارومه هاا ولی اونجا داد میزد که زن و بچه من تو خطره شما بجای اینکه بفکر جون دونفر باشین بفکر هزینه زایمانی؟!
منم نمیخواستم برم سزارین اختیاری چون خودمو اماده زایمان طبیعی کردن بودم همش فرض میکردمش
خلاصه شوهرم نزاشت بهم امپول فشار بزنن و بزور زایمان کنم
منم روز اربعین ساعت 8 صبح رفتم اتاق عمل سزارینی شدم و شد قشنگ ترین و لذت بخش ترین عملی که انجام دادم
اون لحظه که کیاشا رو دادن بغلم وااای نمیتونم توصیف کنم لذتشو 😭❤️
وقتی ازم جداش کردن بند نافشو ببرن انقدر بچم گریه کرد منم گریه میکردم که چرا نمیتونم براش کاری کنم 🥹
از اون روز دیگه دارم برای کیاشا و همسرم زندگی میکنم
نبض زندگی منن🥹❤
مامان ليليَن فرفري🩵 مامان ليليَن فرفري🩵 ۱۳ ماهگی
دوستای قدیمیم یادشونه که من پارسال دقیقا امشب کجاها رفتم و چیکارا کردم که بتونم لیلیان رو ۶/۶ اونم نه به خاطر تاریخ رند و فقط به خاطر اینکه تولدش با خواهرش یکی بشه بدنیا بیارمش😅😍❤️
لیلیان من بعد ۵ سال انتظار و کاملا بدون برنامه ریزی اومد و توی سونوگرافی اولی که زدن ۱۷ شهریور گفتم با آیلین تو یه روز میشه چون اونموقع هم سزارین اختیاری بودم و اگه طبیعی میشدم تاریخم ۱۷ شهریور بود🥰
من تا همون شب قبلش فکر میکردم دخترم قراره نیکان بدنیا بیاد اما چون جای خالی نداشت و دکترمم اونجا نبود عرفان سعادت آباد بدنیا اومد❤️
خلاصه که خانم خانما با کلی تعویض دکتر و توسط بهترین و مهربونترین دکتر و توی یه بیمارستان با رسیدگی عالی بدنیا اومد و بهترین خاطره رو برامون به جای گذاشت😍
واقعا ممنونم از دکتر مریم موسوی عزیزم که تا فهمید میخوام تولد دخترام تو یه روز باشه برام جا خالی کرد و صبح زود هم اومد پیشمون و لیلیان رو بدنیا آورد و کلی هم عکس و فیلم رایگان برای آیلین گرفت🥹🙏🏻❤️