پسرک با پدر رفتن سرکار، و من در سکوت و تنهایی خیره به پرایدش شدم و در غیابش هم بهش فکر میکنم که چقدر خوبه یکی اینجور همه جون و تنم شده که در بود و نبودش حجم بزرگی از فکر و ذهنمُ متعلق به خودش کرده😍

مامانا بچه های شما هم زیاد بهتون ابراز احساسات میکنند؟
رایبد مدام راه میره میگه مامان دوستت دارم🥺😍
ی وقتایی تو اووووج بازی هستیم یهو میبینم خیره شده بهم، نگاش میکنم فوری بوسم می‌کنه میگه مامان خیلی دوستت دارم😅
یا مثلاً من غرق کارای خودمم،میاد میگه مامان سرتو بده، دولا میشه محکم بغلم می‌کنه و بوسم میکنه😍
البته منم عشق و مهر زیادی بهش میدم، اما برام جای سوال که بچه های دیگه خصوصا پسرها همینطور اهل ابراز علاقه هستن یا نه؟
مثلاً خیییییلی کوچیکتر از اینا بود، وقتی پوشکش تعویض میشد و شستشو میشد کلی بغلم میکرد و بهم می‌چسبید خیلی برام عجیب بود که ی بچه خیلی کوچولو اینطور ازم قدرشناسی میکنه، الآنم دستشویی میبرمش ازم تشکر میکنه و گاهی این تشکر با تقدیم یک بوسه اس🥺

تصویر
۱۹ پاسخ

پسر من جدیدا یادگرفته یهو میاد بغلم میکنه با زبون بچگونه میگه دوست دارم قربونت برم

خدا حفظش کنه اره بچه ها اینجوری و چقدر خوبه که ما آدم بزرگه قشنگ تربیتشون کنیم که در آینده هم به دختر مردم خوب رفتار کنه و اینکه به قشنگی از هدیه خدا مراقبت کنیم نه مثل من که اینقدر مادر بدیم وای همش بغلم میکنه😍🥺

واییی جانم😍😍😍
خدا پشت و پناهتون
آره واقعا منم لذت میبرم از وجودش😍😍😍😍

دخترمن وقتی یه چیزی میخواد با سیاست محبت می‌کنه ک گولمون بزنه در غیر این صورت اصلا. انقد تخسه

مدام نمیگه. ولی بهش بگم دوستت دارم اونم میگه دوستت دارم. ولی وقتایی که میبرمش حموم و دستشویی دارم تنش لباس میکنم دستمو بوس میکنه. یا من دارم درس میخونم اون داره برنامه کودک میبینه یهو میاد میگه من دلم تنگ شده مامان بغلم میکنه

عزیزدلمممم ماشالا بهش خیلی مهربونه تصور کردم ک چقد بامحبته🥺🥺😘😘
پسرمن کوچیک تربود خیلی میگف دوست دارم حالا دیگه نه☹️
بعدم کلا خیییییلی وابسته ب باباشه 🥺

دختر من ببینه حواسم نیست میاد یدونه هم میزنه میره😂

دخترمنم همش میگه دوستت دارم مخصوصا شبا میگه شب بخیر دوستت دارم

بله پسر من هم اینطوری هستش .دائما مامان دوست دارم بابا دوست دارم به داداشش هم میگه
من خیلی برام جذاب .دائم میگه ابراز میکنه
و اینکه از اول هم تشکر کردن بلد بود .ممنون
سر حتی چیز کوچیک

دختر منم اینجوریه
یه مدته از پوشک میخوام بگیرمش شلوارش کثیف میشه دست منو بوس،میکنه میگ ببخشید اذیتت کردم
بهم میگ تو جگر گوشه منی🥹
بهم میگ مامان تو بی نظیری
بهش غذا میدم میگ دستت نکنه (ینی دستت درد نکنه)
بهم میگ خیلی خوش‌بویی میاد سرمو بوس میکنه
صورتمو میگیره بین دوتا دستای کوچیکش میگه ای لاو یو تو عشق منی🥹
هیچوقت فکر نمیکردم همچین عشق پاکی رو تجربه کنم
واقعا وجودشونو شکررر💚

ای جانم خداحافظش باشه همیشه
ستاره هم همین جوریه خیلی ابراز علاقه میکنه و خیلی هم از اینکه بهش ابراز علاقه میشه خوشش میاد بچه ها یه جورایی اینه ان همون رفتاری که میبینن و نشون میدن

خدا حفظش کنه بله پسر منم همینجوره تازه بهم میگه عاشقتم و همش لپام دستشه و مدام میبوسه

دخترمنم همینه مخصوصاکه مریض میشم بدترالان دوروزه که دندونم در می‌کنه هی می‌ره میادبغلم می‌کنه بوسم می‌کنه میگه مامان بغلم می‌کنی بیام بغلت مامان دوستدارم

بله دقیقا رادین هم همینجوری میگه مامان جیگر من عشق بابا کلی ازم تشکر می‌کنه بغلمون می‌کنه باهم و میگه مامان و بابا دست های همو بگیرن و من بخوابم روی دست هاشون

نه منکه جدیدا یادگرفته میزنه همش منو😐چه بچه‌ بااحساسی

خداحفظش کنه عزیزم
دختر منم مداااام میگه مامان دوستت دارم
عشگ منی
قبل (قلب)منی
هرروز بیشتر از قبل شیفته ی شیرین زبونی و ابراز احساساتش میشم
وای ک چقد عشقنننن این بچه ها
خدا حافظ همگیشون باشه🤲🏻

عزیزمممممم🥹🥹🥹خدا حفظش کنه برات
منم خیلی دوست دارم پسرم اینجوری باشه چون کسیو ندارم که از ته دل دوسم داشته باشه حس خوبیه یه موجودی از وجود خودت عاشقت باشه

آره من ۳تا پسر دارم همشون با محبت بزرگه ۱۲ سالشه خیلی منو بوس وبغل میکنه دومی هم همینطور کوچیکه بقول شما دستشویی میبرمش دستمو بوس میکنه😊

خدا حفظش کنه
بعضی بچه‌ها محبتشون زیاده

سوال های مرتبط

مامان ❤️امیرحسام❤️ مامان ❤️امیرحسام❤️ ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز کلی سوال دارم در مورد بچه های همسن پسرمن اول اینکه ایا شما مغازه یا فروشگاه میرید بچه هاتون مثل پسر من اینورو اونور میرن یجا بند نمیشن باید همش دنبالش بدوأم و با غریبه ها زود جوش میخوره اصلا دوست ندارم اینطوری باشه تو مغازه میریم مثلا شکلات میبینه بدون اجازه میره برمیداره هر چی هم بهش میگم دعواش میکنم اصلا حالیش نمیشه و اینکه وقتی خونه ست همش خرابکاری و حرص در میاره خیلی خیلی شیطون شده هم هم لج و گریه میکنه واییی دیگه کم آوردم خسته شدم اصلا حرف گوش نمیده همش میگه بیا باهام بازی کن یا همش بهم چسبیده تو آشپزخونه که کار دارم میاد پیشم از کنارم تکون نمیخوره دوست ندارم انقد بهم وابسته باشه میگم برو با ماشینات بازی کن میگه تو هم بیا بیرون که میریم از دماغمون در میاره گریه و دادو بیداد که ماشین میخواد بعد که میخریم براش میاره خونه اصلا نگاش نمیکنه چند روز هم فقط با برنامه کودک آروم میشه و میشینه نگاه و کاریم نداره.. کلی براش داستان و شعر میخونم در این مورد اصلا توجه نمیکنه باز کار خودشو میکنه موندم دیگه چطوری بهش حالی کنم بخوام دعواش کنم هم تا دوساعت فقط نق میزنه و گریه میکنه خسته شدم دیگه... 🤷‍♀️🤦‍♀️😮‍💨😥
مامان باران و بهار مامان باران و بهار ۳ سالگی
احساس میکنم تو تربیت دخترم اشتباه کردم در صورتیکه فکر میکردم درست ترین کاره،،گاهی با قصه گاهی بازی گاهی توضیح مستقیم بهش گفتم نباید به آدما اعتماد کنه ،اگه کسی تو پارک بهس گفت بیا بریم باید جیغ بزنه و بزنتش و فرار کنه بیاد پیش ما ،از غریبه چیزی نگیره درو واسه هیچ کس جز مامان بابا باز نکنه،بهش گفتم گاهی ادم بدا لباس پلیس می‌پوشن و می‌خوان مارو گول بزنن نباید به حرفشون گوش کنیم و باهاشون بریم،اون روز هم دم فروشگاه که نیمکتش چند قدمی فاصله داشت با دخترم نشسته بودیم همسرم داخل فروشگاه بود گفت برم پیش بابا گفتم اگه بری من نمیتونم داخل فروشگاه رو ببینم بابا هم داره خرید می‌کنه حواسش نیست ممکنه کسی تو رو بدزده،بعد از اون هر آدمی از کنارش رد میشد بدو فرار می‌کرد حتی ازبچه یه ساله فرار میکرد و میترسید ،امروز بردیمش پارک از آدما و بچه ها فراری بود تا جاییکه گریه میکرد و بشدت میترسبد،خیلی اشتباه کردم و الان نمی‌دونم چه کنم ،خب اینا واقعیت های جامعه ست , نباید بهش یاد میدادم؟؟؟یا مثلاً هر کاری که تو خونه بخواد انجام بده اگه خطر داشته باشه براش توضیح میدم که ممکنه این اتفاق بیفته دیگه خودش تصمیم میگیره انجام بده یا. نه که بیشتر مواقع هم گوش می‌کنه ،یا مثلاً سنگ ریزه داره کلیه اش،خیلی جیشش رو نگه میداره گاهی هر چی میگم دستشویی نمیره می‌گم اگه نری سنگ کلیه آن بزرگتر میشه مامان،اونم می‌ره ،به نظرتون زیاده روی کردم؟شما چطور خطر ها رو واسه بچه اتون توضیح دادید؟
مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۳ سالگی
مامان کیهان مامان کیهان ۳ سالگی
مامان قشنگا سلام
امروز داشتم تاپیکار قبلیمو نگاه میکردم دیدم تاپیک تولد کیهان نوشتم کادوشو میخام بگم چیه ولی نگفتم🤦🏼‍♀️

چون برای همه میتونه مفید باشه اومدم بگم
امسال به جای اسباب بازی و تیکه طلا و پول ... حدودا ۲ م ت کتاب های متنوع برای کیهان خریدم ،کتاب هایی که میدونستم تا حدی خوشش میاد، اطلاعاتش رو بالا میبره،مهارت های شخصیش رو افزایش می ده
و از همه مهم تر کتاب خواندن رو جایگزین حجم استفاده از گوشی میکنه ...
بخصوص کیهان من که به واسطه شغلم که نصف روز نیستم و اکثر عصر ها که یکی دو ساعت ازش دورم به گوشی و تی وی وابسته شده بود.
عکس کلی کتب ها رو براتون پایین گذاشتم درمورد هرکدوم دوست داشتین بپرسین تا توضیح بدم ...
فقط همین قدر از تاثیر گذاری کتاب ها بگم که کیهان تقریبا روزی چهار پنج تاشونو میگه بخون برام ... و جدیدا خودش باز میکنه و اونچیزایی که فهمیده رو میگه... و کلمات خیلی خیلی بیشتر و پیچیده تری رو متوجه میشه و بیان میکنه .

راستییییی به کمک کتابش بدون اینکه من هیییچ سختی ای بکشم دستشوییشو گفت و دیگه پوشک نمیشه فقط شبا بعد خواب پوشکش میکنم 😍😍😍😍 در طول روز هم یادآوری میکنم که پوشک نداری ... و مرتب خودش میگه... البته هنوز یکم در دفع مدفوع بدون پوشک ترس داره و نکه می اره توی پوشک کارش رو بکنه😅😅
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
من خیلی بچه دوستم، هر جا نوزاد یا بچه کوچیک ببینیم غش و ضعف میکنم براش
یجوری باهاشون بازی میکنم که بقیه رو هم به وجد میارم😂😂
عمه همسرم هم مثله منه، 😂😂 ولی اون برای همه میره روی منبر که بچه دار شید ببینید چه کیفی داره.
من فقط حسه اون لحه‌ام و انرژی گرفتن از بچه برام مهمه
مثلا راد رو میبینن که چقدر منو همیرم میبوسیمشو بغلش میکنیم
میگن وای خدا سه قلو بهتون بده، حالا لوس نشه
که همسرم میگه خب بشه لوسه مامان و باباش میشه😂😂
ولی آبم تویه یک جوب نمیره مخصوصا این دختر بچه‌هاییکه اطوارشون زیاده( نه حسه بچگیشونا) ایناییکه مثل پیرزنها میخوان ادای بزرگترهارو در بیارن و تو سن خودشون نیستن
آخ آخ، یعنی کافیه یکیشون به تورم بخوره…
آخه این چند وقت دوره راد هم زیاد میان، سریع جولو پلاسشونو جمع میکنم پاشید پاشید بچه‌ها برید با هم سنهای خودتون
درست نیست با کوچیکتر یا بزرگتر خودتون بازی کنید😂😂😂
یکیشون چند شبه پیش از راد سوالی کرد که من از چند زاویه مختلف میخواستم خودمون پاره کنم
راد گفت مانی بریم توالت؟ گفتم آره مامان تا دستشویی به من کمک کنو خودتو سفت بگیر که جیشت نیاد
وقتی برگشتیم دختره بچه از راد پرسید رفتی دستشویی راد که ماشینش دستش بود گفت بله
دختر بچه پرسید ماله تو هم خرطوم داره ازش جیش میاد
🫣🫣🫣🫣

مامانش گفت تازه داداش دار شده و دیده، گفتم عزیزم بهش چند ساله داری میگی خصوصیه
بعد خصوصیه داداششو براش عمومی کردی؟!
گفت خب دیگه اتفاق میوفته و باید فرقشو بدونن
اینم بزرگ شده و میفهمه، گفتم اگر فهمشو داشت هنوز کنجکاو نبود که از بقیه پسرها بپرسه، چند وقته دیگه کنجکاوتر میشه از پدرش، پدربزرگش و عمو و دایی و بقیه پسرها میپرسه
اگر برات موردی نداره که صحبت کردن راجبش فایده‌ای نداره
😮‍💨😮‍💨😮‍💨ظ