احساس میکنم تو تربیت دخترم اشتباه کردم در صورتیکه فکر میکردم درست ترین کاره،،گاهی با قصه گاهی بازی گاهی توضیح مستقیم بهش گفتم نباید به آدما اعتماد کنه ،اگه کسی تو پارک بهس گفت بیا بریم باید جیغ بزنه و بزنتش و فرار کنه بیاد پیش ما ،از غریبه چیزی نگیره درو واسه هیچ کس جز مامان بابا باز نکنه،بهش گفتم گاهی ادم بدا لباس پلیس می‌پوشن و می‌خوان مارو گول بزنن نباید به حرفشون گوش کنیم و باهاشون بریم،اون روز هم دم فروشگاه که نیمکتش چند قدمی فاصله داشت با دخترم نشسته بودیم همسرم داخل فروشگاه بود گفت برم پیش بابا گفتم اگه بری من نمیتونم داخل فروشگاه رو ببینم بابا هم داره خرید می‌کنه حواسش نیست ممکنه کسی تو رو بدزده،بعد از اون هر آدمی از کنارش رد میشد بدو فرار می‌کرد حتی ازبچه یه ساله فرار میکرد و میترسید ،امروز بردیمش پارک از آدما و بچه ها فراری بود تا جاییکه گریه میکرد و بشدت میترسبد،خیلی اشتباه کردم و الان نمی‌دونم چه کنم ،خب اینا واقعیت های جامعه ست , نباید بهش یاد میدادم؟؟؟یا مثلاً هر کاری که تو خونه بخواد انجام بده اگه خطر داشته باشه براش توضیح میدم که ممکنه این اتفاق بیفته دیگه خودش تصمیم میگیره انجام بده یا. نه که بیشتر مواقع هم گوش می‌کنه ،یا مثلاً سنگ ریزه داره کلیه اش،خیلی جیشش رو نگه میداره گاهی هر چی میگم دستشویی نمیره می‌گم اگه نری سنگ کلیه آن بزرگتر میشه مامان،اونم می‌ره ،به نظرتون زیاده روی کردم؟شما چطور خطر ها رو واسه بچه اتون توضیح دادید؟

۸ پاسخ

زیاد روی کردی در کل خودت مراقب بچه باش خوب بد هم کم کم یادش بده خودش هم ب مرور زمان یاد میگیره اما نترسون بچه رو چون اعتماد ب نفسش میاد پایین و ترسو بار میاد

عزیزم این ترس ها درسته که توجامعه هست ولی واسه سن بچه های ۳ ساله خیلی زیاده لازم نیست همه شو بهش بگی بزرگتر که بشن خودشون متوجه خیلی چیزا میشن . بچه های الان خیلی باهوش ترند . تا سن ۷ سالگی وقت داشت که بخوایی تمام این ترس ها رو به بچه آموزش بدی ....
اگه دقت کنید بچه ها تا ۵ -۶ سالگی بخوایی نخواهی به مادر و پدر وابسته هستند و خیلی ازشون دور نمیشن ... لا یه مشاور کودک درمیون بذار تا این اضطراب ها از بچت کمتر شه

به نظرم الآن متوجه خوب و بد نمیشن خودمون باید از دپر مراقبشون باشیم نمیدونم درسته یا نه ولی من این کار رو میکنم مثلا بچه که نمیدونه اینکه به کسی اعتماد نکنه یعنی چی همه رو یه جور میبینه، یا واسه فروشگاه اگه باباش تو دیدت بود میذاشتی بره بهش زنگ میزدی حواست بهش باشه، من خودم تا حالا درمورد دزدیدن و این چیزا اصلا بهش نگفتم کاری هم خطرناک باشه تا جایی که بهش آسیب نرسه حواسم هست یا مثلا میگم کار مامان و باباست هر وقت اندازه ما شدی میتونی انجامش بدی، اینم بگم‌ها اینکه دخترم خیلی وابسته و جیغ جیغو بی تاثیر نیست از یه چیزی بترسه دیگه من بدبختم با گریه و جیغ مغز منو میخوره

خیلی ترسوندی بچرو

بنظرم دیگه زیادی بچه رو درمورد غریبه ها ترسوندی درست باید مراقبشون بود اما هنوز خیلی کوچیکن ک بخوان با این همه دلهره روبه رو بشن

تواین سن خودت مراقب باش نه بهش بگی چون درک اینو ندارن خوب ازبد تشخیص بدن هرجا رفت بافاصله ازش مراقبش باش

اموش این مسائل مهم اما روش اموزش درست و سن مناسب هر مسئله خیلی مهم تره که تو این نرم افراز جاش نیست تو اینستا مشاوره های خوب و دوره های خوب خیلی هست

بهترین کار این یک جلسه بری مشاوره کودک درست و بروز و اشنا به مسائل روز و یا در این دوره های تربیت جنسی شرکت کنی تا بدونس روزش درست اموزش این چیزایی که واست اولیته چی هستش از امسال من یا مامان های دسگه و چندتا کامنتا نمیتونی راهنمایی کامل و درستی بگیری

سوال های مرتبط

مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
پسرک با پدر رفتن سرکار، و من در سکوت و تنهایی خیره به پرایدش شدم و در غیابش هم بهش فکر میکنم که چقدر خوبه یکی اینجور همه جون و تنم شده که در بود و نبودش حجم بزرگی از فکر و ذهنمُ متعلق به خودش کرده😍

مامانا بچه های شما هم زیاد بهتون ابراز احساسات میکنند؟
رایبد مدام راه میره میگه مامان دوستت دارم🥺😍
ی وقتایی تو اووووج بازی هستیم یهو میبینم خیره شده بهم، نگاش میکنم فوری بوسم می‌کنه میگه مامان خیلی دوستت دارم😅
یا مثلاً من غرق کارای خودمم،میاد میگه مامان سرتو بده، دولا میشه محکم بغلم می‌کنه و بوسم میکنه😍
البته منم عشق و مهر زیادی بهش میدم، اما برام جای سوال که بچه های دیگه خصوصا پسرها همینطور اهل ابراز علاقه هستن یا نه؟
مثلاً خیییییلی کوچیکتر از اینا بود، وقتی پوشکش تعویض میشد و شستشو میشد کلی بغلم میکرد و بهم می‌چسبید خیلی برام عجیب بود که ی بچه خیلی کوچولو اینطور ازم قدرشناسی میکنه، الآنم دستشویی میبرمش ازم تشکر میکنه و گاهی این تشکر با تقدیم یک بوسه اس🥺
مامان 💙راد💙 مامان 💙راد💙 ۳ سالگی
من خیلی بچه دوستم، هر جا نوزاد یا بچه کوچیک ببینیم غش و ضعف میکنم براش
یجوری باهاشون بازی میکنم که بقیه رو هم به وجد میارم😂😂
عمه همسرم هم مثله منه، 😂😂 ولی اون برای همه میره روی منبر که بچه دار شید ببینید چه کیفی داره.
من فقط حسه اون لحه‌ام و انرژی گرفتن از بچه برام مهمه
مثلا راد رو میبینن که چقدر منو همیرم میبوسیمشو بغلش میکنیم
میگن وای خدا سه قلو بهتون بده، حالا لوس نشه
که همسرم میگه خب بشه لوسه مامان و باباش میشه😂😂
ولی آبم تویه یک جوب نمیره مخصوصا این دختر بچه‌هاییکه اطوارشون زیاده( نه حسه بچگیشونا) ایناییکه مثل پیرزنها میخوان ادای بزرگترهارو در بیارن و تو سن خودشون نیستن
آخ آخ، یعنی کافیه یکیشون به تورم بخوره…
آخه این چند وقت دوره راد هم زیاد میان، سریع جولو پلاسشونو جمع میکنم پاشید پاشید بچه‌ها برید با هم سنهای خودتون
درست نیست با کوچیکتر یا بزرگتر خودتون بازی کنید😂😂😂
یکیشون چند شبه پیش از راد سوالی کرد که من از چند زاویه مختلف میخواستم خودمون پاره کنم
راد گفت مانی بریم توالت؟ گفتم آره مامان تا دستشویی به من کمک کنو خودتو سفت بگیر که جیشت نیاد
وقتی برگشتیم دختره بچه از راد پرسید رفتی دستشویی راد که ماشینش دستش بود گفت بله
دختر بچه پرسید ماله تو هم خرطوم داره ازش جیش میاد
🫣🫣🫣🫣

مامانش گفت تازه داداش دار شده و دیده، گفتم عزیزم بهش چند ساله داری میگی خصوصیه
بعد خصوصیه داداششو براش عمومی کردی؟!
گفت خب دیگه اتفاق میوفته و باید فرقشو بدونن
اینم بزرگ شده و میفهمه، گفتم اگر فهمشو داشت هنوز کنجکاو نبود که از بقیه پسرها بپرسه، چند وقته دیگه کنجکاوتر میشه از پدرش، پدربزرگش و عمو و دایی و بقیه پسرها میپرسه
اگر برات موردی نداره که صحبت کردن راجبش فایده‌ای نداره
😮‍💨😮‍💨😮‍💨ظ