۹ پاسخ

من بهش گفتم ارتباط ات رو کم کن فعلا باهاشون و تنها بچه رو نفرست خونه همسایه

تو این سن نگاه جنسی نیست و کنجکاوی هست و البته که باید از موقعیت استفاده کرد و آموزش داد. و جلوگیری کرد. اما نگرانی و واکنش اشتباه میتونه شرایط رو بدتر کنه.
حتما قبل هر حساس شدن و واکنش اشتباه داشتن با یه متخصص مشورت کنه.

عزیزم برای سلامت و تربیت بچه شم که شده بااااااید ارتباط رو کم و یا حتی قطع کنه
و به مامان اون پسره هم توضیح بده
و به مربی مهد هم بگه که حواسش ب یچها باشه

امان از این دوستاشون 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️مخصوصا ک از خودشون بزرگتر باشن هرچی بگن اینا قبول میکنن
وای خیلی سخته

باید به بچه یاد داد در هرشرایطی نباید جای خصوصیش رو به کسی نشون بده حتی اگه دوستت بگه
توی قالب داستان و اینا
و اینکه بگو کارگاه تربیت جنسی شرکت کنه کمک کننده هست
هزینه این کارگاه ها هم انقدر کمه که اگه مطلب مفیدی هم نگن پولی از دست نمیدیم

بچه ای ۳سال چی میفهمه

ب نظرم اصلا اون پسر دوست خوبی برا پسرت نمیشه من بودم واقعا از کم شروع میکردم رابطمو تا کلا قطع میشد

منم یبار همچین چیزی دیدم....و بااینکه به بچه ام آموزش داده بودم فهمیدم کافی نبوده.فقط اونجاش کافی بود که اومد بهم گفت.ازون ببعد هرگز تو اتاق بچه ام رو با همسن یا بزرگتر از خودش تنها نمیذارم

ارتباط محدود کنه ....بااین زمونه دیدیم ...به هیچ کس نباید اعتماد کرد جلوشو نگیره ..کم کم این موضوع براش عادی میشه ...

سوال های مرتبط

مامان باران و بهار مامان باران و بهار ۳ سالگی
احساس میکنم تو تربیت دخترم اشتباه کردم در صورتیکه فکر میکردم درست ترین کاره،،گاهی با قصه گاهی بازی گاهی توضیح مستقیم بهش گفتم نباید به آدما اعتماد کنه ،اگه کسی تو پارک بهس گفت بیا بریم باید جیغ بزنه و بزنتش و فرار کنه بیاد پیش ما ،از غریبه چیزی نگیره درو واسه هیچ کس جز مامان بابا باز نکنه،بهش گفتم گاهی ادم بدا لباس پلیس می‌پوشن و می‌خوان مارو گول بزنن نباید به حرفشون گوش کنیم و باهاشون بریم،اون روز هم دم فروشگاه که نیمکتش چند قدمی فاصله داشت با دخترم نشسته بودیم همسرم داخل فروشگاه بود گفت برم پیش بابا گفتم اگه بری من نمیتونم داخل فروشگاه رو ببینم بابا هم داره خرید می‌کنه حواسش نیست ممکنه کسی تو رو بدزده،بعد از اون هر آدمی از کنارش رد میشد بدو فرار می‌کرد حتی ازبچه یه ساله فرار میکرد و میترسید ،امروز بردیمش پارک از آدما و بچه ها فراری بود تا جاییکه گریه میکرد و بشدت میترسبد،خیلی اشتباه کردم و الان نمی‌دونم چه کنم ،خب اینا واقعیت های جامعه ست , نباید بهش یاد میدادم؟؟؟یا مثلاً هر کاری که تو خونه بخواد انجام بده اگه خطر داشته باشه براش توضیح میدم که ممکنه این اتفاق بیفته دیگه خودش تصمیم میگیره انجام بده یا. نه که بیشتر مواقع هم گوش می‌کنه ،یا مثلاً سنگ ریزه داره کلیه اش،خیلی جیشش رو نگه میداره گاهی هر چی میگم دستشویی نمیره می‌گم اگه نری سنگ کلیه آن بزرگتر میشه مامان،اونم می‌ره ،به نظرتون زیاده روی کردم؟شما چطور خطر ها رو واسه بچه اتون توضیح دادید؟
مامان دلین جون مامان دلین جون ۳ سالگی
بازی ساده ولی سرگرم کننده
همیشه برق میره وقت بازی با دلینه

امروز بعد از نقاشی که مناسبتی هم بود(حرم امام رضا و زیارت)☺️
اومدم برا دلین ۴ شکل متفاوت روی دوبرگه که جمعا ۸ برگ شد کشیدم
بازی اول
نامرتب گذاشتمشون کنار هم تا هم شکلا رو پیدا کنه و بهم بده. (بازی هامون همیشه متقابله یعنی اول من ازش میخوام انجام بده بعد اون از من میخواد)
بازی دوم
هر دوتامون ۴ برگه از شکلای متفاوت برداشتیم و با رنگ های مختلف رنگ کردیم.
بازی سوم
پدر رو که جزو دکور خونه بود مشارکت دادیم😂😂 این دفه دلین از من و باباش خواست که هم شکل ها رو کنار هم بذاریم
با شعر و دست زدن
مثلثو پیدا کن بیار بده به دلین.... تا اخر🫡🤤😁
بازی چهارم پیشنهاد خودش بود
که قایم کنه شکلا رو جاهای محتلف خونه و هر کدوممون اونا رو پیدا کنیم
رو مبل رو اوپن زیر میز و......
هم هیجان داشت هم تحرک کلی هم وقت گرفت تا سه چهار دو بازی کردیم
اینجوری هم بود که مثلا باید حتما دوتای برگه دایره رو پیدا میکردیم تا میرفت شکل بعدی... با دست زدن و تشویق.
(اینکه خودمونم بازی کنیم و مجری نباشیم خیلییی بیشتر به بچه ها خوش میگذره)
یک ساعت و ربع سرگرم بود😍😘🫡
مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم ۳ سالگی
سلام مامانا

خدا قوت






تغریبا ۷،۸ ماه پیش شوهرم گفت میخوام psبخرم گفتم برا بچه خوب نیست نخر
هی میخواد بشینه بازی کردن ....
چند شب پیش‌ رفته خریده اورده اسمشم گذاشته سوپرایز منم چیزی نگفتم .


یه دونه بازی بچگونه داشت پیش فرضش گفتم همین خوبه نبر‌ دیگه بازی نصب کنه . بزار چند ماهی با همین‌یدونه مشغول باشه.

برداشته برده داده بیرون بازی نصب کنن بدون اینکه بگه بهم‌ ب
.
گفت گفتم ۱۰‌تا بازی بریز ۵تا بچگونه ۵تا بزرگ
کلا یه دونه بازی به درد بچه بخوره ریخته بقیه همه جنگی افتضاح زامبی و...
اون بازی پیش فرض ام پاک کرده .
منم اعصابم خورد شد فقط گفتم اینا چیه دادی ریختن پول تو ریختی تو سطل آشغال و بلند شدم اومدم تو اتاق نشستن بازی کردن منم دارم‌فقط حرص میخورم.
حالا از فردا هی میخواد بازی کنه منم حرص بخورم‌پیش بچه این بازیا رو نکن و....
به سرم زده برم خونه‌مامانم بگم‌هر موقع بازی کردنت تموم شد بیا دنبالمون.
قبلا می‌شست فیلم های جنگی‌که مناسب سن بچه نیست نگاه می‌کرد منم اعتراض میکردم میگفت تو خونه خودم نمیتونم‌ میام یه فیلم ببینم دیگه بچه رو برمی‌داشتم میرفتم تو اتاق باهاش بازی کردن
الانم اینو خریده مگه بچه رو میتونم از جلوش بلند کنم....
مامان Delvin😍 مامان Delvin😍 ۳ سالگی
وقتی نوجوون و کودک پراز نیاز باشه پرخاشکر میشه حرف شنویش میاد پایین و شمارو عصبی میکنه حالا راهکارش چیه
کودک رو براش تایم کیفی بذارید و باهاش بازی کنید بازی درمان هر بیماری روحی رو درمان میکنه و یچیز که باید بدونید اینه که بدونید تایم کیفی رو چجور برگزار کنید که واقعا مفید باشه و چالش با بچه های بزرگتر ببینید وقتی بچه میبینه من واد با پدر یا مادر رابطه درستی ندارم یعنی نمیتونم صحبت کنیم باهم و با احترام باهم برخوردی نداریم اونم الکو برداری میکنه از ما و با خواهر یا بردارش همونجوری که بزرگتر باهم رفتار میکنن اونم برخورد میکنه و نهادینه میشه درونش
و ما شاکی میشیم که چرا شما بچه ها برد نیستین دوست داشتن و محبت بهم رو و حتی بازی باهم رو
وقتی دختر ۹ ساله من برخوزد با بچه ۳ساله من رو بلد نیست باید چیکار کنم اول اینکه من رابطم رو با دختر ۹ سالم پیش ببرم چیکار کنم نیازهاشو بشنوم بدون نصیحت بدون اینکه قضاوتش کنم فقط بشنوم و باهاش همدلی کنم و بهش بگم موافقی باهم دنبال راه حل بهتر برای مادر فرزندی خوب باشیم دختر نوجوان عقلو منطقش کامله مثل کودک نیست با باژی اموزش بعش بدی
پس شما نیازی داری رابطتت رو ترمیم کنی وقتی بچه بزرگ نیازهاش دیده شد و حرفاش شنیده شد دیگه پرخاشگر نیست بله حرف گوش کن و اروم خواهد شد پس در نتیحه اولین قدم حال خوب مادر
همکاری مادر و‌پدز
وقت گذاشتن برای بچه های بزرگتر و در اخر تایم کیفی گذاشتن برای بچه های کوچکتر