چرا این مرحله مهمه؟
این مرحله کاملاً طبیعی و گذراست. کودک داره هویت جنسی خودش رو پیدا می‌کنه و در نهایت، با همان‌جنس خودش هم‌هویت می‌شه (یعنی دختر با مادر، پسر با پدر). این گذار سالم، پایه‌گذار سلامت روان و روابط آینده کودک می‌شه.


✅ رفتار درست والدین چیست؟ (چند راهکار عملی)
1. احساسات کودک رو انکار نکن
بجای گفتن: «چه حرف زشتی!»، بگو:


«آره عزیزم، دوست داری همیشه با مامان باشی، منم خیلی دوستت دارم.»


2. حد و مرزها رو محترمانه حفظ کن
مثلاً اگر کودک خواست موقع خواب کنار والد مخالف بخوابه، می‌تونی بگی:


«تو الان بچه منی، نه همسرم. جای همسر کنار بابا یا مامانه، ولی همیشه جای تو توی قلبم محفوظه.»


3. نقش والد هم‌جنس رو تقویت کن
پسر باید با پدر وقت بگذرونه، و دختر با مادر. با این کار کودک به‌تدریج می‌فهمه با پدر یا مادر هم‌جنس خودش هم می‌تونه رابطه عاطفی خوبی داشته باشه.

4. اجازه ابراز بده، نه رفتار مالکانه
اگر دخترت می‌گه «بابا فقط مال منه»، بخند و بگو:


«بابا همه‌ی ما رو دوست داره، ولی من و بابا زن و شوهر هستیم، تو هم دختر ما و خیلی خاصی.»


5. به بچه‌ها آموزش نقش جنسی سالم بده
مثلاً درباره خصوصیت‌های مثبت زن یا مرد بودن، بدون کلیشه و تحقیر، حرف بزن.

تصویر
۳ پاسخ

آره عزیزم ممکنه زودتر اتفاق بیفته اما اونموقع چون هنوز درکی وجود نداره آسیب زا نیست
اما الان وارد مرحله تشکیل طرحواره شدن که خب رفتار ما به شدت مهمه
غذا نخوردن که من یه نفر رو دیوانه کرده رسما

ممنون عزیزم بابت اطلاعاتت ما از۱۸ماهگی این مشکلو داریم ولی اینقد بادوقلوها چالش و مسئله دارم که شاید این مورد مرحله ی اخر مشکلاتم باشه، ازغذاخوردنشون گرفته تا لجبازیا و بیرون رفتن و خیلی مهارتای دیگشون که توی یه بچه ی همسن خودشون شکل گرفته و اینا خیلی عقبن و حتی با آموزش و صحبت کردنم حل نمیشه فقط گذر زمان داره حلش میکنه و صدالبته درمورد مشکلات اطلاعات داشته باشی و آموزش درست بدی توی آینده وشخصیتشون خیلی تاثیرداره

ممنون که به اشتراک میزاری

سوال های مرتبط

مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
جلسه دوم گفتار درمانی

سلام مامان جان❤️🌹

دومین گام تو‌ گفتار درمانی بعد از جمله گفتن جواب دادن یا پاسخ دادن کودک به سوال هست، که با "بله" یا "نه" شروع میشه. اگه همزمان آموزش ندادین و برای کودک سخت بود یادگیری "نه" برای کودک خیلی ساده تر و‌ راحت‌تر از "بله" هست پس اول "نه" رو آموزش میدیم وقتی تثبیت شد "بله" رو آموزش میدیم.

برای آموزش "بله" و "نه" به کودکی که تأخیر گفتاری دارد، چند مرحله رو می‌تونی امتحان کنی:

۱. استفاده از حرکات سر و زبان بدن
اول از همه، بچه‌ها معمولاً قبل از گفتن، با سر جواب می‌دن. تو می‌تونی با تکان دادن سر، این مفاهیم رو جا بندازی:
وقتی یه چیزی رو می‌خواد، سرت رو تکون بده و بگو "بله".
وقتی چیزی رو نمی‌خواد، سرت رو به چپ و راست ببر و بگو "نه".
اگه خودش سر تکون داد ولی نگفت، تو جمله‌اش رو کامل کن. مثلا:
"تو سیب می‌خوای؟ (کودک سر تکون می‌ده) آره، بله، نی نی ( اسمش) سیب می‌خواد!"

۲. استفاده از گزینه‌های واقعی (نه فقط سؤال‌های انتزاعی)
دو تا چیز رو بگیر دستت، مثلاً آب و شیر، بعد بپرس:
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون داد، بگو: "بله، نی نی (اسمش) آب می‌خواد.")
"آب می‌خوای؟" (اگه علاقه نشون نداد، بگو: "نه، نی نی آب نمی‌خواد.")
این کار رو برای خوراکی‌ها، اسباب‌بازی‌ها، و حتی فعالیت‌ها انجام بده.

۳. بازی‌های جذاب برای "بله" و "نه"
بازی سوالات خنده‌دار: یه سری جمله بگو که جوابش واضحه، بعد با اغراق جواب بده:
"مامان فیل داره؟" (منتظر واکنش بمون، بعد با خنده بگو: "نههههه!")
"نی نی (اسمش) بستنی دوست داره؟" (با هیجان بگو: "بله!")
بازی چراغ راهنمایی: وقتی چراغ قرمزه، بگه "نه" و وقتی سبزه، بگه "بله".
مامان راد مامان راد ۳ سالگی
سلام به مامانهای درمانده با بچه‌های لجباز😂😂😂

خواستم بگم خیلی خوش به حالتونه که بچه‌های به این توانمندی دارید که با قدرت روی حرف و عملشون هستن

و این قدرت ذهنی و کلام و عملی بچه است

واقعا جای تبریک داره

میخوام بهتون بگم که خیلی از این شخصیتش لذت ببرید

ولی اگر نگران هستید اون نگرانی رو تو خودتون نگهدارید و بروز ندین
با بچه راه بیاید
یعنی همراه شید، همه‌اش تو ذهنتون مرور کنید بچه است
من باید با اون بچگی کنم نه اینکه اون بخواد حرف شنوی کنه
🫵🏼🫵🏼🫵🏼سن ۳ سالگی سن استقلال🫵🏼🫵🏼🫵🏼

اگر نگرانید چاقو بر میداره، اگر نگرانید نزدیک گاز میره
اگرهای زیاد… زودتر قبل از اینکه تذکر کنید بهش شرایطو براش امن کنید
اون بچه مثل همون نوزادیه که تازه چهارد دست و پا رفتنو شروع کرده
و همه چیزو قبل اتفاق از جلو دست و پاش جمع میکنید
بعضی وقتها هم اون تجربه ضرری نداره فقط یک کار به کارهای ما اضافه میکنه پس بزارید تجربه کنه

اگر میخوای یه بچه درست حسابی تربیت کنی
درست و حسابی باهاش برخورد کن
اجبار هیچ چیزیو درست نکرده فقط حریصتر میکنه که وقتی شما هستین و از ترس شما اون کارهارو انجام نده، و بعد که نیستین خیلی راحت حتی بدون ذره‌ای نگرانی انجامش میده
و این میمونه روش تا سن نوجوونیش و اون موقع است که خودش دوست انتخاب میکنه خودش میره تو جامعه و خودش میخواد با شرایطی که از قبل ما براشون ساختیم انتخاب کنه دوست خوب یا دوست …محیط امن یا …

شما الان کدومو انتخاب میکنید همراهی کردن با بچه یا اجبار تویه تربیت تنبیهی یا با اگر فلان کارو بکنی محروم میشی برات فلا چیزو نمیخرم، اصلا نمیریم فلان جا( تنبیه و محرومیت)

🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼تو مادر خوبی باش تو مادر آگاهی باش🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼🫵🏼
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز ، شبتون بخیر

چند وقت پیش یه مامان درباره مشکل پسرش یه سوال پرسید که من از گفتار درمانگر طلا بپرسم.

سؤالش این بود که وضوح گفتارش پایین است، سرعت حرف زدنش بالاست، و برخی از حروف را جابه‌جا می‌گوید (مثل "عسک" به‌جای "عکس" و "ابس آبی" به‌جای "اتوبوس آبی").

مامان قشنگ این مشکلات معمولاً در کودکان نوپا دیده می‌شود اما اگر تا نزدیک ۳ سالگی ادامه پیدا کنند، نیاز به مداخله گفتاردرمانگر دارنو اما راهکارهای پیشنهادی که خود مامان با کودکش بتونه انجام بده:👇

۱. کاهش سرعت گفتار کودک (با او آرام و شمرده صحبت کنید)

از او بخواهید دوباره با آرامش جمله‌اش را بگوید (بدون فشار).

بازی‌هایی مثل "کلمه آهسته" یا "آرام‌آرام بگو" انجام دهید.

2. تقویت وضوح گفتار:

جلوی آینه با او تمرین تلفظ حروف کنید.

بازی با کلمات مشابه (مثل توپ – تاپ – تاب) انجام دهید.

3. اصلاح جابه‌جایی صداها:

وقتی اشتباه می‌گوید، تکرار نکنید. بلکه شکل درست را بلافاصله و با تاکید بگویید. مثلاً: «آره، عکس قشنگیه!»

تمرینات آوازی (مثلاً گفتن صدای "ت" با زبون پشت دندون) می‌تونه کمک کنه.

4. گفتاردرمانی:

اگر تا ۳ سالگی گفتار نامفهوم ماند، یا اگر دیگران (جز والدین) سخت متوجه حرف‌هایش می‌شوند، مراجعه به گفتاردرمانگر ضروری است.
در ادامه من چند تا بازی طبقه بندی به صورت برنامه هفتگی میزارم امیدوارم به دردتون بخوره.
مامان رایبد💙 مامان رایبد💙 ۳ سالگی
پسرک با پدر رفتن سرکار، و من در سکوت و تنهایی خیره به پرایدش شدم و در غیابش هم بهش فکر میکنم که چقدر خوبه یکی اینجور همه جون و تنم شده که در بود و نبودش حجم بزرگی از فکر و ذهنمُ متعلق به خودش کرده😍

مامانا بچه های شما هم زیاد بهتون ابراز احساسات میکنند؟
رایبد مدام راه میره میگه مامان دوستت دارم🥺😍
ی وقتایی تو اووووج بازی هستیم یهو میبینم خیره شده بهم، نگاش میکنم فوری بوسم می‌کنه میگه مامان خیلی دوستت دارم😅
یا مثلاً من غرق کارای خودمم،میاد میگه مامان سرتو بده، دولا میشه محکم بغلم می‌کنه و بوسم میکنه😍
البته منم عشق و مهر زیادی بهش میدم، اما برام جای سوال که بچه های دیگه خصوصا پسرها همینطور اهل ابراز علاقه هستن یا نه؟
مثلاً خیییییلی کوچیکتر از اینا بود، وقتی پوشکش تعویض میشد و شستشو میشد کلی بغلم میکرد و بهم می‌چسبید خیلی برام عجیب بود که ی بچه خیلی کوچولو اینطور ازم قدرشناسی میکنه، الآنم دستشویی میبرمش ازم تشکر میکنه و گاهی این تشکر با تقدیم یک بوسه اس🥺
مامان دلی😍 مامان دلی😍 ۳ سالگی
💕💕

چند توصیه به والدینی که جدا شده اند و یا در آستانه جدایی هستند


به فرزندتون یاداور شوید که او مسئول مشکلاتی که پیش امده نیست. اجازه ندهید احساس گناه کند. بچه ها در این موقعیت ها خود را مقصر می دانند. به فرزندتان بگویید که ما هر دو تو را دوست داریم. هرگز از والد دیگر بدگویی نکنید.

فرزندتان را وسیله انتقام نکنید. با فرزندتان درد و دل نکنید. تا جای ممکن محیط, شرایط و دوستان کودکان را تغییر ندهید. فرزندتان نیاز دارد اطمینان پیدا کند که زندگیش دگرگون نخواهد شد . هرچه تغییرات کمتر باشد, امنیت فرزندان بیشتر است.

از فرزندتان به عنوان جاسوس استفاده نکنید. فرزندتان را جایگزین همسرتان نکنید. زندگی او را با ورزش و شادی پر کنید. فرزندتان ترس از دست دادن شما را دارد, پس به شما خواهد چسبید. وارد تخت خواب شما خواهد شد اما این اجازه را به فرزندتان ندهید.

تا دوازده سالگی بهتر است فرزندتان کنار مادر باشند. با فرزندتان اوقات خوشی را بگذرانید. نشان دهید دنیا به اخر نرسیده و زندگی ادامه دارد. در حضور فرزندتان گریه نکنید. از بازگویی خاطرات تلخ اجتناب کنید.

فراموش نکنید نصف بدن روانی فرزندتان پدر و نیمه دیگر آن مادر است. خاطر فرزندتان را از احترام دو طرف آسوده کنید. هرگز به فرزندتان نگویید تو هم مثل بابات میشی یا تو هم لنگه مامانت هستی.
فراموش نکنید: شما از همسرتان جدا شده اید اما همچنان مادر و پدر فرزندتان هستید. این مسئولیت را محترمانه حفظ کنید.
مامان طلا مامان طلا ۳ سالگی
ادامه تایپیک قبل: ( برنامه روزانه برای یکهفته)

برنامه تمرینی ۷ روزه برای تقویت مهارت داستان‌گویی کودک که می‌تونی به صورت روزانه توی موقعیت‌های واقعی انجامش بدی. هر روز فقط ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زمان نیاز داره و می‌تونی با بازی و شادی اجراش کنی:
روز ۱: تعریف داستان روز
تمرین:
بعد از ظهر، از کودک بخواه اتفاقات روزش رو تعریف کنه.
راهنما:
با جمله‌هایی مثل «امروز چی کار کردیم؟ اولش کجا رفتیم؟ بعدش چی شد؟ آخرش چی خوردیم؟» کمکش کن.

روز ۲: داستان‌گویی با کارت تصویری
تمرین:
چند کارت با تصاویری از یک داستان ساده بچین (مثلاً: دختری بیدار میشه – لباس می‌پوشه – میره مدرسه – نقاشی می‌کشه – برمی‌گرده خونه).
راهنما:
ازش بخواه با کمک کارت‌ها داستان تعریف کنه. کمکش کن ترتیب رو رعایت کنه.

روز ۳: داستان با اسباب‌بازی
تمرین:
با عروسک‌ها یا حیوانات اسباب‌بازی، یک سناریو بساز. مثلاً: «خرسه گم شد و دوستش اومد کمکش.»
راهنما:
خودت اول بگو، بعد ازش بخواه یه داستان جدید بسازه. سعی کن با سؤال‌های کوچیک کمکش کنی.

روز ۴: بازی "چی شد بعدش؟"
تمرین:
یه جمله شروع کن: «یه روز یه گربه کوچولو گم شد...»
راهنما:
ازش بپرس: «بعدش چی شد؟» و ادامه بده تا آخر. می‌تونی نقش شخصیت‌های مختلف رو هم بازی کنی.
مامان پسر شجاع♥️ مامان پسر شجاع♥️ ۳ سالگی
سلام به همگی
از شنبه پسرم رو کلاس برای روزهای زوج ثبت نام کردم با این وجود که امروز دومین جلسه بود ولی اینقدر راضیم کلا زندگیم روتین گرفته
صبح ساعت ۹ بیدار شدیم با هم صبحانه خوردیم بعد آماده شدیم ساعت ده رسوندمش کلاسش بعد یه پارک بزرگ کنار مهدش هست یک ساعت رفتم پیاده روی بعد یکسری وسایل لوازم تحریر که مربیش خواسته بود رو خریدم بعد اومدم خونه کل خونه رو جمع و جور کردم و جارو کشیدم و ناهار درست کردم الانم در حال استراحتم همسرمم رفته دنبال پسرم
همه ی اینا رو گفتم که حرف این خاله خانباجی ها رو گوش نکنید که میگن بچه باید خونه باشه و فلان و غیره اتفاقا بچه نیاز به ارتباط با همسن و سالاش رو داره
البته لازم به ذکره که بگم یهو نفرستادمش از مهر سال قبل اول با کلاس مادر و کودک شروع کردم بعد نم نم دیگه خودم حذف شدم و کلاساش شده هفته ای یک جلسه یک ساعت بعد دو جلسه و نم نم زیادش کردم الان رسیدیم به سه جلسه ۲/۵ ساعته در هفته
شما از تجربیاتتون بگید شاید به درد یه مادر نگران بخوره که اینقدر عذاب وجدان مهد کودک رو نداشته باشه☺️