۱۸ پاسخ

عزیزم‌آدرین‌بهترشده؟حالش‌چطوره؟

قوربونش برم عزیزم 😭😭
چقد بچه هامون گناه دارن معصومن
ازوقتی به دنیا میان عذابه تا آخر
یه روز کولیک رفلاکس دندون واکسن مریضی و..... خدا به همه ی بچه ها سلامتی بده فقط
آخرو عاقبتشون خوب باشه الهی🙏💜

یعنی بدترین واکسن دنیا .... انشاالله براش اسون بگذره امشب

انشالله همین امشب هست محدثه نگران نباش عزیزم
خب طفلی هم پاهاش درد میکنه هم تب داره
آدم خودش مریض حوصله نداره اینا که بچه ان

شاهانم خیلی غر میزنه گریه میکنه
منم اوردمش مهمونی ک سرگرم شه
نمیتونست راه بره
بزور استا سرپا شده یکم ولی میلنگه راه رفتنی
دیگه شام بردمش فست فودیه پسرعموم یکم فضای بازی داره اونجا بازی کرد سیب زمینی و اینا خورد دردشو یادش رفته بود ۲ساعت نشستیم😂شب نشینی
اومدم خونه گریه میکنه باز ع.و.ض.ی

خوابید، خوابش که سنگین شد دستمال بزار رو پیشونیش بعد هر نیم ساعت عوض کن
منم شب اول ب بدبختی اینجوری پاشویه کردم تا کامل بدنش خنک شد
قبل خواب شیاف زدم

همین امشب سختی
از فردا سعی کن راه بره کم کم
دستاشو بگیر ببرش کوچه
شیاف بزار براش اگه خیلی دمای بدنش بالاس
شیاف بزاری خیالت راحت
خودتم یه استراحت میکنی
بعد که خوابش برد کمپرس سرد بزار
از فردا ظهرم کمپرس گرم بزار

منم موقع خواب میذاشتم کمپرس...
بخاطر پاشون که نمیتونن تکون بدن درد میکنه بی قراری میکنن
واقعا سخته برای بچه ها

الهی بگردم امشب سخته دیگه ایشاالله،فردا خوب خوب میشه عزیزم فقط تبش رو کنترل کن چیزی نیست بچه با بچه فرق داره پسر من اصلا اذیت نشد

پسرمنم ۲۰باید بزنه خودم دارم پر قدرت اماده میکنم

تا دوروز تب و دردش هست متاسفانه

غصه نخور عزیزم فردا بهتر میشه

منم در همین وضعم خواهر اصن از رو پام بلند نمیشه

موز نمیخوره؟ حداقل اونو بخوره گرسنه اش نشه🥲

تایپیکای واکسن ۱۸میبینم
باخودم میگم نزنم
چون سرقبلیا صدرا اذیت شد فقط
دست تنها سخته😭

میدونم عزیزم خیلی سخته ولی میگذره امشب سخته..فقط هوشیار باش تب نکنه..مثل بقیه مراحل میگذرونی عزیزم❤️

پرستو آروم تونسته راه بره پسرمن ک روز اول اصلااا نمی‌تونست ازجاش پاشه

اخی عزیزم
پسرمنم امروز زده الان روی پامه بخوابونمش
دایانم درد داره گریه میکنه جاش داره سفت میشه

این سختی امشبع عزیز منم گذروندم سعی کن بچه خواهرت اینا باشن بچها باشن حواسش پرت شه

سوال های مرتبط

مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 هفته بیستم بارداری
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺