۶ پاسخ

بنظر من خیلی ریسک میکنید بچه این سنی یه لحظه در حیاط باز باشه به نفر سوار ماشین کنه بدزده خدای نکرده دستتون هیچ جا بد نیست.
راه پله هم برای بچه این سنی خطرناکه خدای نکرده از چشمی پله امکان سقوط هست.
من باشم هرگز لحظه ای تنهاش نمیذارم

تو سنی هستن که دفاع کردن در مقابل خطر از خودشون ندارن خطر تو بچه اای بی دفاع بیشتر تورو خدا از این ریسکانکنید

اشتباه الان خیلی زوده تو رو خدا مراقب بچه ها تو این سن باشید دفاعی از خودشون ندارن. تو رابله ها به هیچ عنوان تنهاش نذار همیشه خطر هست

سلام پسر منم راحت از پله ها میره میاد مشکلی نداره ولی تنها نمیزارمش خونه هیچوقت.حتی حموم سعی میکنم وقتی برم ک تنها نباشه مجبور شم گوشی میدم دستش میگم دم در حموم بشینه

من باشم تو خیابون اجازه نمیدم تنها بره
ولی تو حیاط اگر در باز نیست مشکلی ندارم

سلام عزیزم اگر بهش اموزش لازم برای تنها رفتن و بودن در حد تایم کم دادی و می دونه هر اتفاقی تفتاد بهت بگه عیبی نداره ولی پاهاش درد نگیره پله بالا پایین کنه

سوال های مرتبط

مامان عشق💚 مامان عشق💚 ۳ سالگی
سلام مامانا توروخدا هرکی میبینه تا اخر بخونه اگ کسی تجربه مشابه داره کمکم کنه😭
حدود ی هفته ده روز پیش دقیقا شب تولد امام رضا خاسم پسرم ببرم بیرون بهونه گوشی گرف ک بده بازی کنم گفتم ن الان وقتش نیس بریم بیرون اومدیم و شروع کرد ب گریه و جیغ منم اولش چیزی نگفتم شروع کردم حاضر شدم گفتم تو نمیای من برم جیغ زد ک نرو منم لباسم دراوردم گفتم اصلا نمیخاد بازم گریه کرد انقد گریه کرد سرش داد زدم از اتاق رفتم بیرون ناخوداگاه درو محکم بستم همون شب از خاب پرید گف مامان دویتم درو محکم بست همه جا لرزید من میترسم چندروز بعدشم دوباره دعواش کردم دوره پی ام اس بودم دس خودم نبود حالا هرشب بیدار میشه ک خاب دیدم میترسم تو روز همه جای خونه دنبالم میدوعه میگ نرو من میترسم خاب ببینم دارم از درون متلاشی میشم انقد خودمو سرزنش کردم انقد ک نمدونم چیکار کنم هزینه مشاورم خیلی بالاس زنگ زدم میگ نیم ساعت ۷۵۰ با ی جلسم ک راهکار نمیدن واقعا سردرگمم کسی میدونه چیکار کنم توروخدا خاهرانه راهنماییم کنین 🥺🌹
مامان دو فرشته مامان دو فرشته ۳ سالگی
مامان قند عسلام مامان قند عسلام ۳ سالگی
من ادمی هستم که حتی دلم نمیاد با لحن بد وصدای تند با بچه ها صحبت کنم چه بچه خودم چه دیگران یه همسایه داریم دو ساله از دستش مینالم یه دختر داره بخدا به معنی واقعی وحشی ده بار دخترم از رو دو چرخه پرت کرده پایین دندون پسرم کبوند به در حیاط لثه ش پاره شد اما چیزی نگفتن فقط در حد گله پیش مادرش کردم مادرم اینقدر بی عرضه حتی یه بارم یه ببخشید ساده از دهنش بیرون نیومده بخدا درگیر خونه تکونی بودم حیاط وسایل میشیتم مادر اون بچم پنجره تمیز می کرد دخترش اومده بود جلوی در حیاط خونم کلی با پا رفت رو دستای دخترم کل در خیاط با سنگ خط خطی کرد نگفت نکن هزار تا گوجه پرت کرد جلوی در اما نگفت نکن اینا بماند امسال باز اذیت کردنای دخترش ادامه پیدا کرد با دوچرخه زد به اسکوتر دخترم دخترم افتاد وسط کوچه منم دیگه نتونستم خودموکنترل کنم گفت یه بار دیگه بزنی به قران میزنمت بدم میزنمت گذشت تا امروز اومد کلی در زد ودخترم گفتم بازی نکن باهاش گفت فقط یه کم در عرض یه ثانیه با عر دوتا دستش موهای پسرم گرفت پرت زمینش کرد مادرش پاشد یه سیلی کوچولو بهش زد من شوک هیچی نگفتم بچه ها رو آوردم تو حیاط دخترم شلنگ آب گرفت تو رو خدا یه کوچولو جلو درو بشورم گفتم باشه دخترم مثل خر داد میزد میخواد من خیس کنه مادرشم پاشد جلو دخترش ایستاد ببینم چه جوری خیست می کنه دخترشم به پسرم حرفای زشتی زد چشاشو ببین چقدر زشته اینش اینجوری اونش اونجوری منم دیگه خودمونتونستم کنترل کنم دیودم سمتش موهاش گرفتم مادرش یه مشت زد تو دستم حق نداری به بچم دست بزنی دیگه قاطی کردم یه سیلی محکم کوبوندم به صورت دخترش وخودشو هل دادم اونم مثل وحشی ها حمله میکرد خلاصه منم کم نیاوردم شوهرش اومد من مادر شوهرم محکم هل میداد گم
مامان گل پسری مامان گل پسری ۳ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه
مامان محمدطاها قاسمی مامان محمدطاها قاسمی ۳ سالگی
سلام مامانای عزیز یه کمک میخوام ازتون
من ازوقتی ازدواج کردم نزدیک به ۶ سال هست که طبقه پایین مادرشوهرم میشینم اوایل همسرم بهش اجاره ماهیانه میداد الان یکساله نمیده مادرشوهرم ازراه پله اش به حیاط ما راه داره ک وقت و بی وقت میاد پایین ک من نمیتونم استراحت کنم خیلی وقتا شده بین منو همسرم اختلاف ایجاد کرده منو همسرم همیشه دعوا داشتیم مادرم یکم ازم دوره منم با دوتا بچه خیلی خسته میشم پسرمم خیلی شیطونه واقعا شبها انرژی ندارم ک بتونم حتی شام بخورم اینجا هیچ کمکی ندارم حتی مادشوهرم نمیاد یه ساعت دختر ۵ ماهمو نگه داره ک من به کارام برسم امروز به همسرم گفتم بیا ازاینجا پاشیم بریم نزدیک مادرم خونه بگیریم اونجا مادرم پسرمو بیرون میبره میاره یا حتی بابام با ماشین میبره بیرون خیلی خوبه برای پسرم اونجا
ولی همسرم میگه پول پیش من میدم ولی تو باید بری سرکار اجاره خونه رو تو بدی
اینم بگم ک احترامات منو مادرشوهرم برداشته شده منم به شدت عصبی شدم دیگه
به نظرتون چیکار کنم؟