خانوما ما تجربه شکستگی نداشتیم سردرنمیارم آراد دیشب دستش رفت دیو خورد زیر خودش و تا صبح گریه کرد صبح بردیم بیمارستان فهمیده اونجا ارتوپدی نداشت رفتیم لقمان حکیم دکترش نبود رفتیم شفااحیا کلی ما رو سرگردون کرد ویزیت معاینه خیلی عادی 600عکس800 اخرم دکتراش نمیفهمیدن گفت ب استاد بگیم گفتن عمل بشه گچ میخواد هزینه 30میلیون منم کلافه خسته شب تا صبح نخوابیده بودم صبحم همین اون بیمارستان بغضم ترکید کلی گریه کردم هزینه پیکرتراشی انقد نیست ک میخان یه تیکه دست کوچولو رو گچ کنن خلاصه کلی نفرینشون کردم ن عکس رو بهم دادن نه پرونده رو فقط اتل بستن اونم من فکر کردم جا میندازن ولی همینجوری بستن دست بچم بد جوش میخوره کلی حرص خوردم و بهشونم گفتم گفت ما نمی‌کنیم منم رفتم بیمارستان اختر تو الهیه اونجام همین قیمت رو گفت منم گفتم بریم خونه کلی بدنم کوفته بود و کلی نفرین کردم تو دلم انسانیت کجا رفته ب دکتر گفتم چرا انقد هزینه رو بالا میگن گفت برا خودشون میگیرن . چرا؟! چون اتباعم من خودم اینجا بدنیا اومدم درس خواندم دیپلم گرفتم ازدواج کردم بچه دار شدم ینی تر و خشک همه با هم میسوزند و واقعا دلم سیاه شده از رفتار زشتشون ولی گناه بچه من چیه 😮‍💨

تصویر
۷ پاسخ

سلامتی دست پسرت مهم تره تا پول

پشت گوش ننداز
کج جوش بخوره میخای چیکار کنی


بیهوشی داره
همون گرون هست
بده درست کننح

مگه اتباع کجایی

ببر بیمارستان رسول اکرم

فردا باباشو بفرست بیمارستان ،خواهش کنه از صفحه کامپیوتر عکس بگیره .ما دیگه نخواستیم سی دی رو ببریم شوهرم از رو صفحه لب تاپ عکس گرفت بردیم متخصص ارتوپد کودکان مطب .گفت فشار اومده یه ده رو تو گچ باشه، گفت شکستگی کودکان مثل بزرگسالانیست استخونشون ی جا فشرده میشه از رو اون میفهمن باید گچ بگیرین....من موقع بارداری میرفتم ان اس اتی بیمارستان تامین که رایگان بود ولی برگه رو نمیدادن اجازه میگرفتم ازش عکس میگرفتم برا دکترم.عکس با کیفیت بگیر....اگه لازم بود گچ بگیری چک کن شهرای اطراف کدوم مناسب تره اصلا نگو اتباعی فقط بگو بیمه نداری که زیاد باهات حساب نکنن.

خیلی بی انصافیه.پسر من یه تومن شد کلا.ولی خواهر چی بگیم کجای این مملکت درسته که اینش درست باشه

ان شاالله دست پسر گلت خوب بشه واقعا زیاد گفتن چه خبر مگه

اینجا بدنیا اومدی؟؟ پس چرا بیمه نداری

سوال های مرتبط

مامان علی مامان علی ۳ سالگی
سلام مامانا اومدم درد و دل کنم امروز پسرم خیلی اذیتم کرد از صبح ک بیدار شد همش گریه کرد هیچ می‌گفت میخام بزنمت محکم چندتا خوابوندم تو صورتم و چشمم منم همش بغلش میکرد میگفتم چی میخوای مامان فقط می‌گفت میخام بزنمت و گیر داده بود الان باید بریم فروشگاه گفتم مامان دست و صورتمو بشورم صبحانه بخوریم میریم می‌گفت نه نمیرفت دسشویی نه یمذاتش من برم اهرم جیش کردن تو شلوارش پشت در دستشویی هم کلی گریه کرد بعد یک ساعت تمام با زور گوشی و تلویزیون ساکت شد بعدم ک بردمش بیرون کلی اذیتم کرد میخواستم خرید کنم همش می‌رفت و من دنبالش آخرم کیلی داد زدم سرش جلوی همه و زدمش زنعموش اومده بود فروشگاه رفته پیش اون میگه میخام پیش اون باشم و نمیومد با زور دیگه باهم اومدیم بعدم خونه دوباره کلی اذیت کرد شلوارش در آورده بود و لخت راه می‌رفت نمسذات بپوشونمش هی جیش میکرد دور خونه با کتم هم نپوشید منم کلی جیغ و داد کردم و گریه کردم نمیدونی. مایر کرد که اینقدر ازش بدم اومده بود ب خدا باورتون نمیشه وقتی زنعموش رو میبینم انکار اون مامانشه از این رو به اون رو میشه ب شوهرم میگم این دعا داره همش میعاد بره خونه اونا پیش اون باشه منو کلی زده و اذیتم کرده منم اعصاب ندارم دیگه زورم میاره جاریم خودش ی بچه داره جیکش در نمیاد ولی این ابرو برا من نداشت تو همسایه ها از بس جیغ و داد کردم و همش داره گریه میکنم از بچگی هم همین بود الآنم همینه ی دستشویی نمیتونم برم
مامان ❤️ملکه های من❤️ مامان ❤️ملکه های من❤️ ۲ سالگی
#پارت ۳۱#
خلاصه ساعت ۳ بعدازظهر زایمان کردم
بمیرم برا دخترم که تا حالا حتی یه شب بدون من نخوابیده بود
شوهرم اون شب که بیمارستان بودم دخترم رو برده بود خونه پدر شوهرم تا وقتی که بیداره بوده با بچه های خواهر شوهرم و برادر شوهرم بازی میکرده
شبم چون خسته بوده خوابیده ولی دقیقا ساعت ۱ و نیم‌شب تا خود صبح گریه کرده و می‌گفته مامان
من تو بیمارستان بودم
ساعت یک یهو از خواب بیدار شدم و حس کردم دخترم بی تابه منم تا خود صبح گریه کردم
خیلی حالم خراب بود دلم برا دخترم تنگ شده بود
هر طور بود اون شب رو سر کردم
صبح با رضایت خودم ساعت ده مرخص شدم
خداروشکر بچه هام هیچ کدوم زردی نداشتن
من با خانواده شوهرم قطع رابطه کرده بودم ولی شوهرم زنگ‌زد باباش اومد جای بیمارستان دنبالمون مجبور شدم باهاش احوالپرسی کنم
وقتی شوهرم اومد برای کارای ترخیص گفتم دخترمم بیاره
پشتش بهم بود هین که صداش زدم تو راهرو داشت دنبالم می‌گشت چشام پر اشک شده بود
ولی نمیتونستم بغلش کنم
ادامه 👇👇👇
مامان سامین مامان سامین ۲ سالگی
ترک پوشک

سلام مامانا عزیزم!اینجا میخوام تجربه از پوشک گرفتن پسرمو بزارم،چون خودم تو اون دوره خیلی دنبال مطلب و تجربه بودم این پیام من به درد یکی بخوره کافیه؛ من اول براش کتاب گرفتم،یادش دادم خودش شلوار دربیاره،براش دمپایی دستشویی جدید گرفتم،مایع فومی دستشویی گرفتم برچسب گرفتم،بعد تو روز چند ساعت باز میزاشتم حدودا ۳ساعت میدیدم خشکه و بعد از شنبه صبح که بیدار شد پوشک ازش گرفتم و روز اول حدودا ۴۵ دقیقه یکبار میرفتیم دستشویی اونجا برچسب میزد بعدازظهرم باباش براش جایزه لپ لپ میخرید ظهر موقع خوابم مای بی بی نکردم و ۲ساعت خوابید و خشک بود چون قبلش بردمش و وقتی بیدار شدم فورا بردم شب موقع خواب پوشک کردم صبح پوشکش خیس بود ولی کمتر از قبل قبلا خیلی خیس میشد روز دومم هر یک ساعت و نیم میبردم و بازم تشویق و لپ لپ وقتی شب خوابید پوشکش خوشک بود این دوروز کامل خونه بودیم روز سوم بعدازظهر یک ساعت رفتیم بیرون خرید کردیم یه دور زدیم اومدیم،روز چهارم چون یه کم یبوست گرفت خودم اشتباه کردم بهش لواشک دادم بعدازظهرش و بچه دلش نفخ کرد و نبات داغ دادم ولی وقتی ببخشیدا میخواست باد دلش خالی کنه جیش میکرد و ۳بار جیش کرد و من کلی نا امید شدم و خستگی این ۳روز موند تو بدنم ولی بعدش که علت فهمیدم به اشتباه خودم پی بردم پس سعی کنید چیزای که باعث نخفش میشه نخوره از فردا باز همون قبل بدون کثیفی شبام تا ۴شب پوشکش خیس بود شب ۵دیگه پوشک نکردم و تا صبح هی بیدار میشدم دست میزدم میدیدم هنوز خشکه فعلا خداروشکر خوب پیش رفت و کلی ام جایزه و تشویقش کردم سر این موضوع ولی کلی حرص خوردم چون دستشویی یه محیط الودس با اینکه هرروز صبح میشورمش ولی بازم کثیفه و اونجا براش تازگی داره و کلی دست میزنه اگر سوالی بود در خدمتم