من الان ۲۴-۲۵ روز هست خونه مامانمم.
اصلا اجازه نمیدن برم خونه همسرمم نمیزاره میگم باش فعلا.
انقد منو ترسوندن اصلا جرات تنها شدن ندارم.بچه میزنه زیر گریه هول میشم شوهرم سریع ازم میگیرتش.جوری رفتار میکنه انگار نمیتونم ارومش کنم.
خیلی نگرانم حس میکنم نمیتونم اصلا برم خونه و تنهایی از پسش برنمیام

شما هم اینطوریین؟ از کی تنها شدین

مامان من تا ده روز پیشم بود بعد رفت مادرشوهرمم پایینمه ولی خودم گفتم نمیخوام کسی پیشم باش باید خودم یاد بگیرم خداروشکر تاالانم خوب پیش رفته حتی دکترم نمیزارم کسی بیاد با همسرم میرم فقط حموم اونا میبرن بالاخره از ی جا باید.شروع کنیم دیگه

منم هنوز مامانم پیشمه. همش استرس دارم اگه بره چیکار کنم. از پس همه چی برمیام یا نه

دم مامانت گرم

من تا هفت روزگی خونه مامانم بودم بعد برگشتم خونه خودم مادرشوهر و مادرم بهم سر میزدن هر روز بعد ۷ روز خونه خودم رفتم خونه مادرم ۴ روز بعد ش دیگه ب کسی نیازی ندارم ولی مامانم میاد سر میزنه

من از روز ۹ تنها ی تنها شدم
البته قبلشم خیلی فرقی نداشت چون خیلی کمکی خوبی نداشتم
کم کم دستت میاد ولی الان که خونه مامانتی ازشون بخواه بهت فرصت بدن یاد بگیری بعدش اومدی خونه خودت اذیت نشی

منم فکر میکردم نمیتونم اما رفتم و الان خودم تنهایی نگه میدارم فقط تنها حموم نمی‌برم