۷ پاسخ

من قبل اینکه خودم بچه دار بشم هر مامانی رو میدیدم میگفتم چرا با بچت حرف نمیزنی و خودم شروع میکردم با بچه ها حرف زدن و وقت گذروندن ولی الان ک خودم مادر شدم انقد خسته میشم ک دیگه فقط دلم میخواد شیر بخوره بخوابه؛از بس بی خوابی میکشم انرژی اینو ندارم باهاش بازی کنم🥲وگرنه خیلی دوس دارم سرگرمش کنم

من خیلی باهاش حرف میزنم

آره دیگ بچه‌ها جدایی از مراقبت ب بازی هم نیاز دارن
من با پسرم قشنگ نیم ساعت رو باهم بازی میکنیم یا براش شعر میخونم اونم همراهیم می‌کنه ب حساب خودش اونم داره برای من شعر میخونه
یا شوهرم وقتی از سرکار میاد با اوج خستگیش شده ده دقیقه ی رب باهاش بازی می‌کنه

من دقیقا عصرای که میرم خونه مادرم .. پسرم آرومتره شب هم راحت می‌خوابه

آره راست میگی منم وقتی گریه میکرد همش شیر میدادم ولی باهاش بازی میکنه دخترمم میگه اقو بهم میگه توفقط بلدی شیربدی😁

مامان منم همینطوره کلا ازمن باحوصله تره

آفرین 😍🩷

سوال های مرتبط