#تحربه زایمان-۳
صبح ساعت شش راه افتادیم سمت بیمارستان
نگم چقدر میترسیدم🤣🤣
رفتیم اونجا توی بلوک‌ زایمان بعد nst گرفتن و کفتن به پزشکت نشون دادیم کفته خیلی خوب نیست و برای القا مناسب نیست
ولی بازم کفتن شما رو معاینه کنیم
سرپرستار و ماما هر کدوم به نوبت معاینه م‌کردن
نتیجه همون قبلی بود
میگفتن آنقدر بسته ای اصلا شبیه خانم حامله نیستی
انگار یک خانم غیر حامله رو معاینه کردیم کاملااا بسته ای مناسب القا نیستی.
و من هر لحظه ناامیید تر میشدم
خلاصه کفتن باید آماده شی بری سزارین
دیکه آماده شدم رفتیم برای عمل تو این هیر و ویر همسرم رفته بود پکیج فیلم برداری از لحظه زایمان گرفته بود 😑🤣
هنوز کلیپ ش آماده نشده ولی میدونم خیلی داغونم اونجا🤣🤣
هم از سوند میترسیدم هم از بیحسی از کمر که جفتشم تجربه کردم
البته میتونی. درخواست بیحسی کنین برای سوند
من خیلی چیزی متوجه نشدم از سوند ولی بیحسی رو خب باید چند ثانیه تحمل کنین بعدش دیگه خوبه پاهاتون شروع میکنه به گرم شدن ودیگه انقد سر میشید که دور از جون انگاری فلج شدید.

۵ پاسخ

منم میخواستم طبیعی بیاریم ولی اخرش سز شدم😕😕

الان هزینه توبیمارستان بابیمه چقدرشد دکترا ک معمولا ۱۰ میگیرن فککنم الان ۲۵ تا۳۰ شده باشه درسته من سردخترم توهمین بیمارستان بابیمه ۶ تومن شد یادش بخیر ۷ سال پیش

ادامه اش

الهی بگردم 🥺
منم خیلی طبیعی میخوام😭خداکنه بشهههههه

به سلامتی کدوم بیمارستان زایمان کردی؟

سوال های مرتبط

مامان نی نی♥️🤰 مامان نی نی♥️🤰 ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۲
ساعت ۹ صبح بود رسیدیم بیمارستان بهمن تهران، رفتیم بلوک زایمان. معرفی نامه سزارین رو نشون دادم. ماما بهم گفت باید دهانه رحم رو معاینه کنم، خیلی شوکه شدم، بهش گفتم من سزارین اختیاری هستم چرا باید معاینه کنی اجازه نمیدم، گفتش چون سه روز زودتر از معرفی نامه دکترت اومدی و باید ببینیم چقدر وقت داری، بستری کنیم یا اینکه نه. خلاصه با اینکه از معاینه میترسیدم چاره ای نداشتم بهش اجازه دادم، معاینه کرد و گفت یک سانتی. زنگ زد به دکترم و بستری شدم. قرار بود ظهر سزارین بشم. دیگه لباس بهم دادن و اماده شدم برای کارهای اولیه مثل آنژیوکت، ان اس تی و سوند. از سوند اگه بخوام بگم چون اون ماما ظاهرا بلد نبود ۴ بار فرو کرد سوند رو و موفق نشد، بعدش یه ماما دیگه اومد و دفعه اول تونست سوند بزاره ( خب اگه فقط یه بار انجام میشد دردش لحظه ای و قابل تحمله، اما برای من ۵ بار انجام شد). ساعت ۱ دکترم اومد منو سریع بردن اتاق عمل، دو تا بی حسی به کمرم زدن که اصلا درد نداشت.
مامان نِلارا 🧚🏻 مامان نِلارا 🧚🏻 ۴ ماهگی
#تحربه زایمان-۲
یادمه هفته سی و چهار اینا بودم به دلیل وزن کم نلارا گفتن احتمال ختم بارداری هست و اسم سزارین میشنیدم میترسیدم( اصلا ترسناک نیست بلکه من احساسم این بود)
خلاصه زد و معجزه شد انگاری یهویی بچه وزن شدید و انفجاری گرفت و کفتن نیاز به ختم نیست و میتونی ادامه بدی و من چقدر اون موقع خوشحال بودم☺️
خلاصه شد هفته ۳۹ و من تو اون یک هفته کللللی باز ورزش و پیاده روی توی سربالایی و رابطه و هرچی خلاصه نیاز بود انجام دادم ولی باز توی روز معاینه نظر دکترم همون هفته قبل بود 😑
شوکه شدم راستش اصن باور پذیر نبود
گفت برو‌سونو با جواب سونو بیا اکر اوکی بود باز مهلت میدیم جون خودت اصرار به طبیعی داری
که رفتم سونو و کفتن همه چیز اوکیه ولی آب دور بچه خیلی کم شده و عددش ۷ هست
دکتر سونو کفت باید بستری شی
جواب رو بردم به دکترم دادم اونم هم نظر بود کفت با اینکه کاملا بسته هستی ولی فردا صبح بیا بستری شو
اکر nst خوب باشه القا می‌کنم که بعید میدونم باز شی اما احتمال ۹۰ درصد سزارین هستی
یادم نمیره چه احساس بدی داشتم چون بسیار از سرارین میترسیدم و شب ش یادمه یا نتونستم بخوابم یا خواب بد میدیدم میپریدم
اما جا ه نبود
مسلهنجات جون بچم بود…
مامان دلماه دیاکو مامان دلماه دیاکو ۱ ماهگی
تجربه زایمان 🤣🤣🤣
بزارید منم بگم 🤣
من سزارین بودم بردنم اتاق عمل داخل اتاق عمل سوند وصل کرد بهم گفت یه نفس عمیق بکش تا شروع کنم من تا اومدم نفس عمیق بکشم گذاشت🤣🤣🤣اصلا متوجه نشدم بعدش دکتر بی حسی اومد من اصلااااا تکون نخوردم و دردم نگرفت بعد از بیحسی سریع خابوندن اینجا بود تمام بدنم گر گرفت حتی دستام و قفسه سینه ام حس میکنم بیشعور خیلی زیاد زد آخه سر بچه قبلی اصلا دستام بی حس نبود قفسه سینم سنگین نشد و همین متاسفانه الان دوازده روز میگذره و من همچنان دچار کمر درد های وحشتناک میشم ب طوری ک اصلا درد بخیه و اینا پاش چیزی نیست هلاک شدم
درکل سزارین خیلی راحته ولی بعدش دردش ذره ذره از وجودت خارج میشه
ماساژ. رحمی فقط گذاشتم توی ریکاوری بهم بدن ک بی‌حسم
و قسمت یکم اذیت کننده اش اولین راه رفتن بود ک اولین بار بیای پایین پایین اومدن های بعدی دردش هر دفعه کمتر میشه هر چی بیشتر راه برید ۸ ساعت بعد از عمل اصولا میگن راه برید هر چی بیشتر راه برید زودتر خوب میشید احتمال آمبولی هم میاد پایین
من الان هنوزم کمرم داره می‌شکنه و از همه مهم تر یک جوجه زر زرو دارم ک نزاشته ده روزش بشه کولیک و زردی هم برا من گرفته 🫠
مامان ماهان مامان ماهان ۴ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین

ساعت ۳ رسیدم خونه و چون خیلی گرسنه و تشنه ام بود چندتا دونه هلو و یکم آب خوردم ساعت ۴ و ۴۰ رسیدم زایشگاه اونجا سونوهامو دادم و فشارمو گرفتن شوهرم تشکیل پرونده داد و خودم و شوهرم رضایت دادیم یکی از ماماها اومد و ازم رگ گرفت و سوند رو برام گذاشت سوزش خیلی بدی داشت سوند و احساس دفع ادرار داشتم
اگه میدونستم اینقد سوزش داره حتما میزاشتم بعد از بیحسی اینکارو برام بکنن خلاصه من با ویلچر بردن اتاق عمل و شانس من دکتر یه سزارین اورژانسی داشت که قبل من بردنش و من باید منتظر میموندم و از اونجایی که من خودم پرستل اونجا بودم حتی یه ذره هم استرس نداشتم و همش داشتم میخندیدم بیحسی رو چون ترس از آمپول دارم فکر میکردم خیلی درد داشته باشه اما خب خداروشکر فقط یک لحظه همون اولش یه ذره سوخت و بعد کلا پاهام سنگین شد و درد سوند کلا از بین رفت من در طول عمل بخاطر اینکه ناشتا نبودم بالا آوردم ولی درکل خیلی خوب بود همیشه مریضا میگفتن که حرکت دست جراح رو متوجه میشن ولی من هچی رو حس نمیکردم و فقط بدنم حالت سوزن سوزن میشد همین
بچه ی من موقعی که به دنیا اومد بیحال بوده ‌ گریه نکرده بود که خب به همین خاطر دیسترس داشت و نفسش سخت بود و فرستادنش ان آی سی یو من یه لحظه فقط توی اتاق عمل دیدمش
مامان فندق مامان فندق ۴ ماهگی
تجربه زایمان سزارین
پارت ۱
سلام قشنگا از اولش براتون بگم دکتر بهم نوبت عمل داد برای ۳ خرداد شنبه بود گفت ۶ صبح بیمارستان باش دوستم چون قبلا همونجا زایمان کرده بود گفت زودتر بری زودترم نوبتت میشه واسه همین من گفتم زودتر میرم بیمارستان ک روز قبلش باز زنگ زدن ک ۴ ونیم صبح بیمارستان باش و فیلم بردار اتاق عمل هم زنگ زد هماهنگ کردم ک حتما فیلمبرداری اتاق عملو میخوام دیگه تصمیم بر این شد ساعت ۳ونیم صبح حرکت کردیم سمت بیمارستان ساعت ۴ نشده بود رسیدیم و رفتیم برای تشکیل پرونده کارا انجام شد دیدم نفر بعدی واسه سزارین هم اومد برای تشکیل پرونده دیگه رفتم بلوک زایمان برای آماده شدن زیاد استرس نداشتم وقتی استرسم بیشتر شد ک قبول نکردن سوند رو تو اتاق عمل موقع بی حسی بزنن و تو بلوک زایمان برام زدن دردش قابل تحمل بود ولی ی حس بدی داره من اونو ک بهم زدن فشارم از ۹ رفت رو ۱۳ برای اولین بار و چندتا حس بد باهم داشتم احساس میکردم تکرر ادرار گرفتم😅و چندبار با همون سوند رفتم دستشویی ولی خب یکم بگذره بهش عادت میکنی و بعد عملم ک سری چیزی متوجه نمیشی خلاصه لباسامو پوشوندن سوند زدن فشارم و گرفتن دکتر بیهوشی اومد حالمو چک کرد و چندتا سرم زدن و نوار قلب گرفتن ازم و ساعت تقریبا ۶ بود ک رفتیم به سمت اتاق عمل
بقیه اش پارت بعد😀🥰
مامان هانا🩷 مامان هانا🩷 ۱ ماهگی
زایمان سزارین
.
راستی طبق انتی ۲۵شهریور تاریخ زایمانم بود
دکتر هم ۱۶شهریور نوبت برام زد که دیگه ۴ شهریور دخترم به دنیا اومد😍
.
رفتم بخش زایشگاه نامه رو دادم و شرایطم رو گفتم
رگ ازم گرفتن بعدم فشارمو
دکتر گفته بود تو اتاق عمل سوند بزنن که اینا گوش ندادن و موقع تشکیل پرونده سوندمو وصل کردن.
بچها سوند اصلا ترسناک و دردناک نیست فقط کافیه خودتو شل بگیری چند ثانیه طول میکشه و یه سوز خیلی کمی داره بعدشم فکر میکنی ادرار داری هی میخوای بری سرویس ولی بعد یه تایمی این حسشم از بین میره...پس سوند رو برا خودتون ترسناک نکنید😉
من قرار بود بیهوش بشم ولی چون غذا خوردم بی حسم کردن اونایی که از اول باهم دوست بودیم میدونن که من چقدر میترسیدم و فوبیا داشتم از بیحسی ولی اصلا چیز خاصی نبود😂😂😂🤦‍♀️
بردنم تو اتاق عمل یه حالت خنثی داشتم تنها نگرانیم سلامت دخترم بود ،تیم اتاق عمل خیلی خوش اخلاق بودن منم از طبع شوخ طبعی وارد اتاق شدم هم اونارو خندوندم هم از استرس خودم کم کردم
و باید بگم من همچین آدمی نبودم فقط بخاطر دخترم بود که تونستم تو این سطح از کنترل بمونم🥰😁
مامان آر‌وید🥹♥️ مامان آر‌وید🥹♥️ ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت چهارم♥️
بعد یه نفر از گروه فیلمبرداری اومد و برای فیلمبرداری و بادکنک آرایی صحبت کردیم و سریع منو آماده کردن برای زایمان اومدم بیرون با همسرم عکس گرفتیم و فیلمبرداری کردن نماینده رویان هم رسید و رفتیم اتاق زایمان اونجا بهم آمپول بی حسی زدن زیاد درد نداشت یعنی قابل تحمل بود ولی فضای اتاق عمل برای دلهره اور بود آروید رو بدنیا آوردن و گذاشتن رو صورتم و عکس و فیلم گرفتن و بردنش بعد من حالم خیلی بد شده بود یه آقایی بالا سرم بود بهش گفتم حالم خیلی بده حس میکنم دارم میمیرم گفت میخوای بخوابی با ذوق گفتم اره بعد یه آمپول به سرمم زد و نفهمیدم چی شد که با صدای یه آقای دیگه بیدار شدم و فهمیدم تو ریکاوری هستم گفت میخوام ببرمت بخش باید بیدار باشی ک اجازه داشته باشیم ببریمت دیگه بیدار شدم و رفتیم تو بخش
راستی سوند هم تو حالت بیحسی تو اتاق عمل بهم وصل کردند
از قبل به همسرم گفته بودم ک صد در صد اتاق خصوصی باید بگیره اگ گیر نیاورد وی ای پی بگیره
چون ما اورژانسی بودیم همه اتاق های خصوصی و وی ای پی پر شده بودند اینم گفته بود من نمیدونم اتاق عمومی بدید زنم پدرمو در میاره😅😅 دیگه اتاق هتلینگ گرفته بود که خب گرون بود ولی ارزشش رو داشت
مامان سوفی و دیا مامان سوفی و دیا ۲ ماهگی
خب بریم سراغ تجربه زایمان سزارین در بیمارستان نیکان غرب با خانم دکتر ملیحه پورزمانی
من تو ۳۹ هفته تمام وقت سزارین داشتم و صبح زود رفتیم بیمارستان، قبلش نیاز نیست برید برای تشکیل پرونده
مدارک و سونوها و آزمایشات و دوتا کپی از صفحه اول و دوم شناسنامه پدر و مادر و همون اول هم ۱۵ میلیون دریافت کردن
بیمه مون تکمیلی بود و چون سزارین دوم بودم و دکترم هم نامه داده بود که با تکمیلی ما کار میکنه از بیمه مون استفاده شد
کل هزینه زایمان حدود ۶۰ تومن شد بعلاوه ۴۵۰۰ هزینه فیلمبرداری اتاق عمل
من اتاق خصوصی هم میخواستم که گفتن بعد عملت به بخش زایمان بگو ولی بعد عمل رفتیم داخل بخش و بردنم تو اتاق دو تخته و گفتن خصوصی نداریم فعلا پره ولی از شانس خوب من اون یکی خانومه چندساعت بعد مرخص شد و من کلا تو اتاق خصوصی بودم😅
خب برگردیم سر زایمان
بعد از تشکیل پرونده ساعت حدودای ۸ونیم من رفتم بلوک زایمان و اونجا قرار بود عملم ساعت ۹ باشه.. اومدن سوند و آنژیوکت وصل کردن و گفتم لطفا سوند رو بعد بی حسی وصل کنین اما گفتن دکترت خواسته اینجا وصل کنیم سوند رو چون تو اتاق عمل آقا زیاده. دیگه پذیرفتم و حس بدش رو تحمل کردم، یه حس سوزش داشت که تا وقتی بی حسی رو بزنن همینجور باهام بود. ولی آنژیوکت رو خیلی عالی زدن و درد نداشت و جای خوبی هم زد کنار انگشت شصتم
بقیه پست بعد