سوال های مرتبط

مامان معجزه💙🧿 مامان معجزه💙🧿 ۵ ماهگی
پارت اول:: سلام دوستای گلم اومدم از تجربه زایمانم بگم براتون. من بیمارستان انصاری نارمک زایمان کردم از اول تصمیم داشتم سزارین کنم چون واقعا از طبیعی فوبیا دارم.. ساعت 5ونیم صبح 6خرداد رفتم بیمارستان اونجا من رفتم قسمت بلوک زایمان همسرمم رفت برا تشکیل پرونده که همونجا 22میلیون گرفتن فعلا تا موقع ترخیصم تسویه کامل... لباسامو عوض کردم بعد منو بردن برا نوار قلب و وصل کردن سوند که من واقعا وحشت داشتم از این قسمت چون تجربه بدی داشتم ولی پرستاره با حوصله ایی بود گفت خودتو شل بگیر اصلا نمیفهمی منم چون ترس داشتم یکم پاهام میلرزید ولی سعی کردم تا جایی که میتونم خودمو شل بگیرم خلاصه سوند رو زد یه حس سوزش بدی گرفتم که بعد از پنج دیقه رفت بد نبود ولی من همش چندشم میشد و دوست نداشتم بعد که تموم شد دقیق طبق گفته دکترم ساعت هفت و نیم منو بردن اتاق عمل دکترم اماده نشسته بود منتظر من یه پرستار هم اومد گفت پمپ درد میخوایی که من گفتم نه نمیخوام ولی بعد از عمل پشیمون شدم بنظرم خیلی خوبه اگه بگیرید چون دونفر از هم تختی های من داشتن واقعا راضی بودن خلاصه منو دراز کردن رو تخت یه دکتر
مامان نی نی کوچولوها مامان نی نی کوچولوها ۱ ماهگی
تجربه سزارین ام
قسمت ۱
ساعت ۵:۳۰ صبحی که قرار بود سزارین کنم، رفتم بیمارستان بهمن
اول رفتیم پذیرش
چون نامه سزارین از دکترم داشتم و دوقلویی بودم
حدود نیم ساعتی نشستیم تا سرپرستار تایید کنه که سزارینی هستم
بعدش برای امضا کردن فرم ها دوباره رفتیم پذیرش
هزینه ها رو پرداخت کردیم
بعد رفتم دوباره بلوک زایمان
تو گهواره یکی از خانم ها از قبل گفته بود اون روز قبل بیمارستان ادرار نکنید
چون اونجا که برسید ازتون‌نمونه ادرار میگیرن
و چون ۸ ساعتی ناشتا هستید ممکنه ادرار نداشته باشید
شب قبلش دکتر گفته بود یه چیز سبک بخورم مثه سوپ
راستی از یه هفته قبل ویتامین ها و اهن و گفته بود قطع کنم
بعد ازمایش ادرار لباسهای اتاق عمل رو پوشیدم
و از همسرم خدافظی کردم
یه پرستار بداخلاق و خشک اونجا بود
چون من از سوند زدن میترسیدم ، بهش گفتم اگه‌ممکنه بعد بیهوشی برام بزنن
گفت اتاق عمل استریلیزه است و نمیشه
منم از ترس خودمو سفت کردم برا همین دردم اومد
ازم خون گرفتن و انژیوکت رو وصل کردن
بعد دکتر بیهوشی اومد
من خواستم بیهوشی کامل بگیرم که گفت روش منسوخ شده ایه و اعتماد کن
اما من بی حسی نمیخواستم ولی زوری شد و دکترم گفت نگران نباش عوارضی که میگن برای کمر درد رو نداره
و بعد عمل سرتو نباید بلند کنی که سر درد نگیری
خلاصه بی حسی گرفتم
مامان حامی مامان حامی ۱ ماهگی
تجربه سزارینم پارت اول
اول توروخدا دعا کنید عوارضی نیاد سراغم و زود سر پا بشم
من چند روز پیش یهویی غروب رفتم نامه سزارین گرفتم نامه داد واسه فردا صبح وقت داد
صبح زود رفتم بیمارستان ساعت ۷ تا ۸ و نیم اینا کارهای بستری طول کشید
یکم استرس هم داشتم و هر لحظه بیشتر شد
چندتا مریض دیگه بود ولی به من زودتر گفتن بیا تو اتاق واسه سوند و ....
آنقدر ترسیده بودم که حد نداشت
با صلوات و .... رو تخت خوابیدم
خدمه آورد با ژیلت دوباره جای عمل رو شیو کرد خودم شب قبل شیو کرده بودم
بعدش اومدن سرم وصل کردن نوار قلب گرفتن خون گرفتن و.... اینقدر طولش دادن که میگفتم چرا نمیان سراغ من
و چند بار هم چرت زدم ساعت ۱۱ و نیم اینا بود اومدن واسه گذاشتن سوند
شنیده بودم درد داره بخاطر همین میترسیدم
یه عالمه بتادین ریختن بعد سوند گذاشتن نمیگم راحت بود نه میگم سخت بود کسی که بتونه خودشو شل کنه واسش مثل آب خوردنه من نمیتونستم با این حال وحشتناک نبود اصلا
ولی با همون سوند گفت راه برو بیا رو ویلچر خیلی حس یجوری داشت انگار یچیزی ازت آویزونه یه مدلی ها
خلاصه راهی اتاق عمل شدیم
مامان جوجولی🐥 مامان جوجولی🐥 روزهای ابتدایی تولد
مامان زندگی مامان مامان زندگی مامان روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین۱#
خب مامانا توی تاپیک های قبلی گفتم که پریشب کاهش حرکت داشتم و نوار قلب دادم اولی اوکی نبود ولی دومی بهتر شد و دکتر کفت برم خونه باز مراقب حرکات باشم و فرداش نوبت مراقب داشتم برم مطب دکترم ببینه منو
فرداش زنگ زدم چون لکه بینی داشتم بخاطر معاینه از دکترم سوال کنم که بهم گفت مراقبت نیا اگ از همه راضیی و فردا صبح بستری شو برای زایمان
هفتمم که ۳۹ کامله و انشالله بچم کامله و مشکلی نخواهد بود
ساعت حدود ۷ رسیدم بیمارستان امین نوار قلب گرفتن و پروندمو کامل کردن و یسری سوال در مورد بیماری خاص و اینا پرسیدن بعد شوهرم فرستادن برام لباس و وسایل خرید گفتن برم توی اتاق و لباسا عوض کنم
بعد دوسه تا کارآموز اومدن برای وصل کردن سوند اول یکم بتادین زدن بعد سوند وصل کردن که یکم سوزش داشت و تموم شد فقط چون یکم نا بلد بودن یکم اذیت کردن که یه سرنگ مایع زرد بود توش با فشار خالی کرد داخلش که یکم سوخت و تموم شد بعدم سر رگ گرفتن اذیت کردن یکم
خب من برم دارن صدا میکنن برا اتاق عمل
میام بقیشو میگم