#تحربه زایمان-۲
یادمه هفته سی و چهار اینا بودم به دلیل وزن کم نلارا گفتن احتمال ختم بارداری هست و اسم سزارین میشنیدم میترسیدم( اصلا ترسناک نیست بلکه من احساسم این بود)
خلاصه زد و معجزه شد انگاری یهویی بچه وزن شدید و انفجاری گرفت و کفتن نیاز به ختم نیست و میتونی ادامه بدی و من چقدر اون موقع خوشحال بودم☺️
خلاصه شد هفته ۳۹ و من تو اون یک هفته کللللی باز ورزش و پیاده روی توی سربالایی و رابطه و هرچی خلاصه نیاز بود انجام دادم ولی باز توی روز معاینه نظر دکترم همون هفته قبل بود 😑
شوکه شدم راستش اصن باور پذیر نبود
گفت برو‌سونو با جواب سونو بیا اکر اوکی بود باز مهلت میدیم جون خودت اصرار به طبیعی داری
که رفتم سونو و کفتن همه چیز اوکیه ولی آب دور بچه خیلی کم شده و عددش ۷ هست
دکتر سونو کفت باید بستری شی
جواب رو بردم به دکترم دادم اونم هم نظر بود کفت با اینکه کاملا بسته هستی ولی فردا صبح بیا بستری شو
اکر nst خوب باشه القا می‌کنم که بعید میدونم باز شی اما احتمال ۹۰ درصد سزارین هستی
یادم نمیره چه احساس بدی داشتم چون بسیار از سرارین میترسیدم و شب ش یادمه یا نتونستم بخوابم یا خواب بد میدیدم میپریدم
اما جا ه نبود
مسلهنجات جون بچم بود…

۲ پاسخ

عزیزم برا وزنش چیکار کردی
۳۴ هفته چند بود ؟

منم چند ماهه که شیاف پروژسترون استفاده می کنم ، میترسم دهانه رحمم سفت شده باشه و طبیعی برام سخت باشه

سوال های مرتبط

مامان نِلارا 🧚🏻 مامان نِلارا 🧚🏻 ۲ ماهگی
#تحربه زایمان-۳
صبح ساعت شش راه افتادیم سمت بیمارستان
نگم چقدر میترسیدم🤣🤣
رفتیم اونجا توی بلوک‌ زایمان بعد nst گرفتن و کفتن به پزشکت نشون دادیم کفته خیلی خوب نیست و برای القا مناسب نیست
ولی بازم کفتن شما رو معاینه کنیم
سرپرستار و ماما هر کدوم به نوبت معاینه م‌کردن
نتیجه همون قبلی بود
میگفتن آنقدر بسته ای اصلا شبیه خانم حامله نیستی
انگار یک خانم غیر حامله رو معاینه کردیم کاملااا بسته ای مناسب القا نیستی.
و من هر لحظه ناامیید تر میشدم
خلاصه کفتن باید آماده شی بری سزارین
دیکه آماده شدم رفتیم برای عمل تو این هیر و ویر همسرم رفته بود پکیج فیلم برداری از لحظه زایمان گرفته بود 😑🤣
هنوز کلیپ ش آماده نشده ولی میدونم خیلی داغونم اونجا🤣🤣
هم از سوند میترسیدم هم از بیحسی از کمر که جفتشم تجربه کردم
البته میتونی. درخواست بیحسی کنین برای سوند
من خیلی چیزی متوجه نشدم از سوند ولی بیحسی رو خب باید چند ثانیه تحمل کنین بعدش دیگه خوبه پاهاتون شروع میکنه به گرم شدن ودیگه انقد سر میشید که دور از جون انگاری فلج شدید.
مامان آوید مامان آوید ۴ ماهگی
تجربه من از زایمان در بیمارستان رضوی مشهد
تقریبا ۴۰ هفته ام پر شده بود دکترم گفت که دوشنبه برو بیمارستان برای ent ؛ اگر لازم باشه پرسنل به من زنگ میزنن ؛ من رفتم اتاق معاینه ؛ رفتار پرسنل خوب نبود از همون اول استرس به من وارد کردند و خیلی هم نوبتم طول کشید با اینکه خلوت بود ؛ خلاصه معاینه شدم و گفتن هنوز یکی دو روز دیگه جا داری ولی با این حال به دکترم زنگ زدن و جواب آزمایش ها رو بهش دادن و اون گفت برای فردا طبیعی ؛ بستری بشم ؛ با اینکه هیچ دردی هم نداشتم و دهانه رحمم هم اصلا باز نشده بود ؛ اینجا بود که پرسنل استرس وارد کردند و بهم گفتند زود برو کاراتو بکن و وسایلتو بیار و .... که بستری شی ؛ من بیرون داشتم با همسرم حرف میزدم که یکی از اون خانوما با لحن بد بهم گفت خانم زود باش دیکه بیا بهت لباس بدن برو لباساتو دربیا و اینا ؛ خیلی بد بود
خلاصه که من رفتم اتاقم و لباسامو تحویل دادم دوباره بهم الکترود و فشار اینا وصل کردن تقریبا ۵ دقیقه بعدش ضریان قلب بچه کند شد و صداش نمیوومد به پرستار گفتم اومد و رفت و بتز دوبار اومد بهم دستگاه اکسیژن وصل کردن و به دکترم زنگ زدن یهو گفتن دکتر گفته سزارین اورژانسی ؛ منو بگو داشتم میمردم سوند وصل کردن داشتم میلرزیدم و یخ زده بودم خیلی بد بود بلاخره رفتم اتاق عمل ......
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن
مامان نِلارا 🧚🏻 مامان نِلارا 🧚🏻 ۲ ماهگی
زایمان-۴
رمانی که اتاق عمل بودم از دکترم شنیدم که به دستیارش میگفت من خیلی نسبت به این دخترم عذاب وجدان دارم چون خودش خیلی دلش میخواست طبیعی بیاره و واقعااا براش تلاش کرد اما وقتی شکم رو باز کردم دیدم که بچه سرش هنوز توی حفره شکمی ش هست و اصلا وارد لگن نشده ضمن اینکه میزان آب امنیوتیک از عدد سونو هم کمتر بود به نظرم پنج بود تا هفت(یه کم هم توی کوش بچه بود که کفتن دو بار باید شنوایی سنجی شه) خدارو شکر کردم بهترین تصمیم بود
بعد از عمل بهم کفت دخترم شما اگه دو هفته دیگم بهت مهلت میدادیم بزا نبودی.
دختذم ساعت ۱۰و ۲۵ دقیقه دنیا اومد و عمل من یک ساعت طول کشید چون دکترم خیلی روی بخیه زدن وسواس داره و باید خیلی ریز ریز بزنه خدایی هم خیلی تمیز زد و اصلا جاش مشخص نیست
عمل که تموم شد یک ساعت تقریبا ریکاوری بودم و تنم میلرزید که کفتن به دلیل شیاف میزوپروستول هست که برای اومدن باقی خون و بافت ها هست و از بین میره. برای اینکه خیلی نلرزم برام گرم کن گذاشتن.
همونجا بچه رو گذاشتن سینه م و اونم خوب سینه رو گرفت😍
بعد هم رفتم بخش که همه منتظرم بودن و کلی و تبریک و گل بود که آوردن بعد نلارا رو آوردن و تا آخر هم پیشم گذاشتن
شب هم دکترم اومد ویزیتم کرد
تا ساعت ده شب هم ناشتا بودم و بعد برامون چای عسل آوردن با سوپ و کفتن باید راه برید که واقعا میترسیدم ازش اما اونقدام سخت نبود باید زمان بدید به خودتون.
امروز مه دارم تایپ می‌کنم رفتم و بخیه مو کشیدم
در کل از عمل دکترم راضی بودم جون از جای بخیه بدم میومد ولی خب انقد حرفه ای زده مشخص نیست.من فردای مرخص شدنم دیکه مسکن یا شیاف نذاشتم چون آستانه تحمل دردم بالاس و تحمل کردم.جوراب واریس هم نپوشیدم.
مامان معجزه(رادین) مامان معجزه(رادین) ۱ ماهگی
تجربه زایمان من

پارت اول #

سلام خانما اومدم تجربه مو بگم شاید به درد کسی بخوره
من توی ۳۸ هفته و یک روز زایمان کردم قصدم طبیعی بود از ۳۶ هفتگی ورزش شروع کردم روی توپ و اسکات زدن و پیاده روی به من گفته بودن طبق سونو بچه ۳ هفته از سن خودش بزرگتر رشدش منم دوست داشتم زودتر دنیا بیاد رفتم پیش پزشکم توی ۳۶ هفته و ۵ روز معاینه تحریکی کرد و همینطور لگن گفت لگنت خوبه برا طبیعی و با معاینه پلاک دهانه رحمم افتاد و ترشحات موکوسی با رگه های خونی پیدا کردم بدون درد همچنان ورزش کردم چون گفته بود کاملا بسته س دهانه رحمت بعد یک هفته توی ۳۷ هفته و ۵ روز بازم رفتم مطب که اونجا دوباره معاینه کرد گفت یک سانتی و دهانه بهتر شده دوباره معاینه تحریکی کرد منم دردهای جزیی توی کمرم داشتم مثل درد پریود از روز سه شنبه ده تیر باز من ترشحات موکوسی پلاکی داشتم و دردام بیشتر میشد . که ورزش رو ادامه دادم و بازم پیاده روی کردم و با دکترم در ارتباط بودم چون با هم رفاقت داشتیم از قدیم میخاستم بیمارستانی زایمان کنم که خودش هست و بیمارستان خصوصی بود بهم نامه زایمان طبیعی داده بود و بدون دلیل مخالف سزارین بود گفت برای من راحت تره اما طبیعی بهتره
مامان جوجو 😶‍🌫️ مامان جوجو 😶‍🌫️ ۴ ماهگی
تجربه زایمان من پارت اول
من بارداری راحتی داشتم و خدا رو شکر همه چیز در سلامتی گذشت.هفته ۳۹ رفتم معاینه داخلی تحریکی، دکتر گفت آماده نیستی برو هفته دیگه بیا. من کل بارداری برای زایمان طبیعی خودم و آماده کرده بودم و پسرم بچه اول من هست. من ایران نیستم، و اینجا تا ۴۰ هفته ات پر نشه هم اجازه سزارین نمیدن ظاهرا.
خلاصه من رفتم هفته بعد برگشتم، گفت هنوز آماده نیستی، برات نوبت بزاریم بیمارستان که القای زایمان کنیم یا سزارین بشو . من آدم بیمارستان و جراحی نیستم و خیلی از سزارین میترسیدم، گفتم یه سونو آخر منو بفرست ببینم وزن بچه ام چقدره چون ۳۷ هفته ۳۸۰۰ بود، تا بتونم بهتر تصمیم بگیرم.
همون روز رفتم سونو و بله شازده وزنش بالای ۴ کیلو بود، همونجا خانم سونوگرافی گفت شک نکن برو سزارین. دیگه خودم و شوهرم و مهمتر دکترم به این نتیجه رسیدیم که زایمان پرریسکیه و دکتر گفت بهترین گزینه سزارین هست چون درد و میکشی و شانس طبیعی پایینه در نهایت ۹۰ درصد سزارین اجباری میشی و برای خودت و نی نی هم چالش و ریسکش بالاس.
برای ۴۰ هفته و ۱ روز که بشه ۲۱ فروردین نوبت سزارین من شد ساعت یک ربع به ۱۰ صبح به وقت اینجا.
#زایمان #سزارین
مامان HOSNA مامان HOSNA ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت ۳
خلاصه من رفتم سونو دکتر سونو گفت بند ناف دور گردن بچه پیچیده ولی سرش سمت لگنه اگر درد نداری باید صبر کنی تا بیاد پایین تر و شاید بیشتر از چهل هفته هم طول بکشه.
من همسرم هم تا چهل هفته که دیروز بود صبر کردیم اما خیلی استرس بند ناف و داشتیم دیروز صبح اومدیم بیمارستان دولتی که میخواستم زایمان کنم تا ان اس تی بگیرن چون چهل هفته پر شده بودم وقتی اومدم یکی از پرستار ها گفت بزار معاینت کنم بهش گفتم دکتر معاینه کرده گفته رحمت بالاست ‌ اصلا پایین نیست خلاصه گفت بزار کنم معاینه کنم وقتی معاینه کرد خیلی راحت گفت دهانه رحمت که همینجاست بزار یکم کمکت کنم یکم تحریکش کرد و دستش پر از ترشحات خونی شذ گفت الان بری درد هات شروع میشه خر وقت شدید شد بیا بستری شو اما من باید یه سونو هم برات بنویسم مسئولیت داره چون چهل هفته هستی نمیشه همینجوری بری
خلاصه باز من رفتم بیمارستان سونو که دکتر سونو گفت علاوه بر بند نف احتمال وجود مدفوع هم توی کیسه آب هست به خاطر همین مجبور شدن باراسنکه هیچ دردی نداشتم بستریم کنن و نگهم دارن همون موقع خود دکتر شیفت هم اومد معاینه کرد و گفت یه انگشت باز شدی من بهت فرصت میدم ببینم خودت چقدر پیشرفت میکنی و باز میشی و تا حد امکان آمپول فشار نمیزنم اما اگر ببینم روند زایمانت پیش نمیره مجبور به سزارین میشم چون احتمال مدفوع هست