۹ پاسخ

منم دقیقا برنامم همینه ..
حوصله انگار بازی باهاشو ندارم اگه رفتم نیم ساعت بازی باهاش دیگه ولم نمیکنه 🥴
در طول روز شاید یکی دو ساعت فقط وقت بزارم برا بازی باهاش و نقاشی و قصه خوندن ...
ناراحتم هستم از این موضوع ولی نمیتونم بیشتر 😂
ولی شوهرم زیاد باهاش بازی میکنه شبا ک خونه

دو سه سالش بود آره زیاااد
ولی الان وقت هم دارم اصلا حوصله قبل ندارم
امروز بعداز ظهر بردمش پارک،بازی و بستنی وپفک خریدم دیگه شام نخورد،این چالش ها باعث میشه دیگه زیاد نبرمش بازی
آره منم همین حس دارم

خب غذا ظهر رو زیاد بگذار که برا شام بمونه تایم بعد از ظهرت خالی بشه نیاز نیست چندین ساعت باهاش بازی کنی نیم ساعتم باکیفیت خوب باشه برای بچه کافیه

متاسفانه خیلی کم نه حوصله بازی دارم نه وقتشو
الهی بگردم شانسه بچه های ماست که بی حوصله شدیم انقد

ن بخدا اصلا حوصله ندارم از صبح پا میشم مثل زیزیگلو کار دارم تا شب.. اما شوهرم زیاد بیرون میبره بچها رو پارک تو کوچه پیش بچها اما من 😔😔😔

بله حتما.یا طرف صبح یا عصر تاییم مال بازی با بچه هاست.دخترم عاشق ارایشگر بازی و دکتر بازی و... پسرمم نه عاشق اجر و ماشبن که با هردوتاشون باید بازی کنم.بله گاهی پیش میاد انقد نشغله داشته باشم که نتونم.اما قطعا از اولویت هام بازی با بچه هاست چون واقعا قند تو دلشون آب میشه وقتی میگم الان میام بازی باهاتون.شما قطعا مادر خوبی هستین.گاهی بازی کنید باهاش دیگه برا خودتونم عادت میشه

نه والا دوتایی بازی میکنن البته بیشتر دعوا میکنن
واقعا نمیرسم هر چقد کار میکنم وقت کم میارم😫😫😫

من بعد از صبحانه اول با بچه ها یساعت بازی میکنم بعد کارای خونه گلم

نه اصلابازی نمیکنم تنهابازی میکنه ازاول

سوال های مرتبط

مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
سلام مامانها
همسایه پایینیم یه دختر داره که سه سال از پسرم بزرگتره حدودا یک ساله که باهاش رفت آمد دارم بخاطر اینکه بچه هامون بازی کنن باهم یه مدته که پسرم تنها پایین میره یا دخترش تنها میاد با پسرم بازی میکنه . چند وقته اون دختره زورگویی میکنه یا همش با پسرم سر بازی قهر میکنه پسرم چون بازی دوست داره حرفشو گوش میده اکثرا یک ماه پیش پسرمو هل داد صورت پسرم قشنگ چاک خورد علامتش هنوز هست که مامانش عذزخواهی کرد بعد گفت چون پسر من به لحظه اومد روی پاهاش دردش گرفت هلش داد منم گفتم آره چون بچه هستن پیش میاد اشکال نداره تو بازی
بعد دوباره هرروز همو میدین یا پسرم میرفت پایین یا دخترش میومد بالا البته دیگه حواسم قشنگ روشون بود که دوباره حل ندن همو بعد چند روز پیش پسرم رفت خونشون ایندفعه منم رفتم دیدم دختره عصبانی شده بخاطر اینکه چشماشو تو بازی خوب نبست پسرم میخواست پسرمو هل بده بزنه که مامانش سریع اومد جلوشو گرفت
الان من دیگه نمیخوام پسرمو بفرستم دیگه باهاش بازی کنه بنظرتون چی بگم که مامانش ناراحت نشه چون مامانش دوستم شده خیلی مهربونه اما بچه ش خیلی اذیت میکنه