خانما امروز دخترمو بردم خونه خالش برا دومین بار از وقتی یبار عید برده بودم که دوماهه بودم یبارم امروز که ۵ ماهه هس واااای یه قشقرغی بپا کرده بود یه گریه هایی یه جیغایی میزد بیچاره بچم هلاک شد هرکاری کردن بیچاره اصلا اروم نشد یذره اروم میگرف بعد صدا و قیافشونو میدید بازم شرو میکرد ده دقیقه نشده بلند شدم برگشتیم بچه های شما هم اینطورین.با خونواده همسرم اصلا اینجوری نیستا چون اونارو هرروز میبنه تا کی اینجوری میشه..؟؟؟؟

آخ آخ منم نگرانم واقعا،چون من تو ی شهردیگم،خانوادمم جای دیگ،الان ک ۴ماهمونه چشاش ک باز شده فعلا ندیده خانوادمو،چن روز دیگ میرم ببینه امیدوارم عادت کنه

آره دختر منم جدیدا اینطوری شد چون خانواده همسرم ی شهر دیگه هستن دیر به دیر میریم اونا رو میبینه گریه میکنه اولش لبشو پیچ میده بعد گریه شدید الان گفتیم بیشتر بریم سر بزنیم تا بشناسه

ما عیدی میخواستیم بریم عید دیدنی خونه عمو همسرم
نمیدونی چکارا کرد از وقتی داخل حیاط شدیم زد زیر گریه رفتیم خونه گفتیم آروم میشه سینه نمیگرفت بازی جغجغه بالا بندازی اصلا هیچ کدوم ساکت نشد نگاهم نمیکرد چشماشو بسته بود دهن و باز کرده بود😂
هیچی دیگ برگشتیم خونه آروم شد گرفت خوابید😐

باید بچه رو خیلی بین شلوغی ببری تا عادت کنه که وقتی کسی که براش آشنا نیست و ببینه اینجوری نکنه