سلام مامانا میخواستم یکم دردو دل کنم باهاتون
من دخترم ۲ سالشه و دخترم یه دخترعموی ۳ ساله داره ما همیشه هروقت یجا باهم باشیم مهمونی خونه مادرشوهر خونه جاریمون یا خواهرشوهر یا هرجای دیگه مسافرت و اینا دختر جاریم اصلا نمیتونه با دخترمن بازی کنه همیشه موهاشو میکشه یا هلش میده میوفته من واقعا سر این موضوع عذاب میکشم درسته بچس متوجه نیس ولی متاسفانه مامانشم هیچی بهش نمیگه خیلی خونسرد و ریلکسه رابطه ام با جاریم خوبه خداروشکر باهم صمیمی و راحتیم ولی این موضوع خیلی اذیت میکنه مارو من واقعا نمیدونم چه برخوردی کنم که دیگه اینکارو با بچم نکنه واقعا اعصابم خورد میشه دوس ندارم بچم موهاش کشیده شه دردش بگیره گریه کنه ولی خب به جاریمم میگم میگه چیکارکنم خب بعدش تازگیا با مشاور صحبت کرده میگه مشاور گفته نباید چیزی بگی روند رشدشه ولی خب تا کی وقتی بچه من اذیت میشه گریه میکنه بلاخره که مادر باید یه اخمی ناراحتی یا عصبانیتی از خودش نشون بده که بچه حساب ببره یکم بفهمه کارش اشتباهه واقعا من دیگه نمیدونم چیکارکنم 😔

۹ پاسخ

توام به بچه ت یاد بده موهاشو بکشه و هولش بده. اونوقت اون از بچه ت می‌ترسه دیگه اذیتش نمیکنه،🤭

عزیزم وقتی بچه ات و میزنه دخترتو بغل کن حس امنیت بهش بده کم کم به دخترت بگو مامان جان نباید بزاری نی نی موهاتو بکشه دستشو بگیر مامان و صدا کن
خلاصه کم کم شما باید به دخترت دفاع کردن از خودشو یاد بدی به مشاور هم بگی همینو میگه
بچه تون یکم بزرگ بشه درست میشه فقط شما صبوری کن

حالا اگه برعکس بود جاریت تو و بچتو جر میداد الان شد روند طبیعی رشد
حالم از این ادمای کثافت بهم میخوره

به بچت یاد بده بزنه و از خودش دفاع کنه

سلام عزیزم،چطور جاریت از بچه ی خودش دفاع می‌کنه(به حق یا ناحق) بعد شما تو خودت می‌ریزی و هیچی نمیگی؟؟
دخترت شجاعت رو از کی باید یاد بگیره گلم؟؟؟؟؟
از این به بعد اجازه نده،سریع برو دخترت رو بغل کن ببرش یه قسمت دیگه از خونه،نزار حتی دست اون بچه بهش بخوره چ برسه ب اینکه موهاش رو بکشه
برادرزاده م چندروز پیش از تهران اومده بودن خونه ی مادرم اون چهارسالشه،من دیدم زیرزیرکی پاهاش رو فشار میداد رو پاهای بچه م ک دردش بگیره
علیرضا ی منم یه طوریه ک اگه کسی اذیتش کنه تلافی می‌کنه چنددقیقه بعدش،اومد برادرزاده م رو بزنه تا بقیه اومدن دعواش کنند من خودم با لحن مهربونم گفتم مامان نباید کیان رو بزنی باید نازش کنی چون شما با هم دوستید،پسرم رفت پسردایی‌ش رو ناز کرد باخنده
جاریت خیلی نفهمه

بگو درسته بچه نمی‌فهمه ولی خوب وبد ک باید یادش بدی

اون بگه یا نگه بچه کار خودشو میکنه بازم

من باشم دیگه با همچین کسایی رفت و آمد نمیکنم

حالم از این جور مادرا ب هم میخوره و خاله خودمم همین طوریه

سوال های مرتبط

مامان نیلا👼🏻🥰 مامان نیلا👼🏻🥰 ۲ سالگی
سلام مامانا میخواستم یکم دردو دل کنم باهاتون
من دخترم ۲ سالشه و دخترم یه دخترعموی ۳ ساله داره ما همیشه هروقت یجا باهم باشیم مهمونی خونه مادرشوهر خونه جاریمون یا خواهرشوهر یا هرجای دیگه مسافرت و اینا دخترi جاریم اصلا نمیتونه با دخترمن بازی کنه همیشه موهاشو میکشه یا هلش میده میوفته من واقعا سر این موضوع عذاب میکشم درسته بچس متوجه نیس ولی متاسفانه مامانشم هیچی بهش نمیگه خیلی خونسرد و ریلکسه رابطه ام با جاریم خوبه خداروشکر باهم صمیمی و راحتیم ولی این موضوع خیلی اذیت میکنه مارو من واقعا نمیدونم چه برخوردی کنم که دیگه اینکارو با بچم نکنه واقعا اعصابم خورد میشه دوس ندارم بچم موهاش کشیده شه دردش بگیره گریه کنه ولی خب به جاریمم میگم میگه چیکارکنم خب بعدش تازگیا با مشاور صحبت کرده میگه مشاور گفته نباید چیزی بگی روند رشدشه ولی خب تا کی وقتی بچه من اذیت میشه گریه میکنه بلاخره که مادر باید یه اخمی ناراحتی یا عصبانیتی از خودش نشون بده که بچه حساب ببره یکم بفهمه کارش اشتباهه واقعا من دیگه نمیدونم چیکارکنم 😔
مامان فاطمه مامان فاطمه ۲ سالگی
مامان دلسا مامان دلسا ۲ سالگی
طبق تاپیک قبلی بیایند بگید اگه جای من بودین چیکار میکردین میذاشتین یه بچه دیگه گیرتون بیاد یا نه
ما خونه از خودمون داریم ماشینم داریم
وضع مالیمون در مجموع بد نیست
شوهرم چون کارش پروژه ایه فعلا بیکاره تا پروژه جدید بگیره ولی مشکل مالی نداریم
الان که بیکاره ماهی 17 تومن درامد و داریم سرکار بره حداقل 40 تومن
ولی خب نه توی بچه داری نه کاره خونه اصلا کمک نمیکنه
خودمم بعضی وقتا واقعا اعصابم نمیکشه چون دخترم همش حوصلش سر میره و نق میزنه باید هر روز از خونه ببرمش بیرون پارک ببرمش خونه مامانم ببرمش هر روزمیخواد بره حموم میگم اگه من باردار بشم و یه بچه دیگه بیاد کی به دخترم رسیدگی کنه حالا درسته مامانم هست خیلی هم بهم کمک میکنه خونشونم بهم نزدیکه ولی‌خب بازم نمیشه همیشه رو مامانم حساب کنم که
الانم شوهرم میگه من سنم داره میره بالا بیا یه بچه دیگه بیاریم الان ۴۰ سالشه خودمم ۳۳ سالمه سن خودمم داره میره بالا البته
خودمم خیلی دلم یه بچه دیگه میخواد چون دخترم خیلی تنهاست نه دختر عمو داره نه دختر عمه نه دختر خاله نه دختر دایی میگم بچم تنها تو این دنیا چیکار کنه
حداقل یه خواهر یا برادر داشته باشه
در کل تو دوراهیه بدی گیر کردم🥲