۸ پاسخ

خب بدن با بدن فرق داره بستگی ب محل رحم داره اوناییم ک میگن درد داره از خودشون نمیگن ک
برا من معاینه ساده کرد واقعا دردش قابل تحمل نبود برام
فقط خوبیش اینه چندثانیه ست زود تموم میشه

بدن با بدن فرق داره عزیزم

مرسی ک تجربتو باهامون در میون گذاشتی استرسمو کمتر کردی🥲🙏🏻
فقط معاینه لگن بودین یا معاینه تحریکی؟

شما هفتتون بالا بود زیاد فشار نیاورد
من ک هفتم پایین بود چهار بار معاینه شدم اذیت شدم واقعا

منم رفتم یکم درد کم داشت ،ولی کامل بسته بود ،تازه بهم گفت با بدونه طبیعی اینقد تنگی

موافقم باهات..واسه من ک خیلی درد داشت و اذیت شدم

برا اونایی که واژن خشک دارن سخته

منم موقعی که رفتم برا معاینه اصلا دردی حس نکردم اونقدام سخت نیست

سوال های مرتبط

مامان نی نی💙 مامان نی نی💙 روزهای ابتدایی تولد
رفتم تو مطب دکتر قلبم داشت میومد تو دهنم واقعا برا بار اول خیلی حس بدی داشتم
رفتم تو خانوم دکتر خیلی مهربون گفت چرا میترسی گلم کاری نداره یک دیقه همش هس به این فکر کن اگه الان معاینه نشی دردت بگیره بری پرستار ها انجام بدن بهتره من کاری میکنم یک زره هم دردت نگیره
گفت برو رو تخت مادرشوهرم میخواست بیاد تو طرف دکتر نگا کردم گفت همراهی نه 🤣🤣دمش گرم چه گیرایی داشت دکتر خوشم اومد
رفتم رو تخت اومد گفت آماده ای همش میگفتم میترسم ولی اصلا نفهمیدم خدا خیرش بده یواش واروم انجام داد اول یکم دردم گرفت ولی بعدش هیچی خدایی تو این گهواره غول ساختن از معاینه یکی عین من ساده باور میکنه خودمو سفت نگرفتم با توجه به تجربه بعضی مامانای گل واقعا بخدا اونجور که میگن نیست
چقدر من جوش معاینه میزدم 😂وخوشحالم که رفتم و راحت شدم از این کاووس
ولی بدبختی اینجاس گفت رحمت یک ساختمان باز نیست 😭😱
شیاف گل مغربی
اومدم بیرون اتاق خیلی سربلند بدون جیغ و داد مبه مادرشوهرم گفتم درد نداشت دیدی تونستم😂😂خدا همه رو سربلند بیاره بیرون🤣🤣🤣تازه خواهر شوهرمم اومده بود
دلی نترسین مامانای گل واقعا چیزی نبود
مامان هانا خانم مامان هانا خانم ۳ ماهگی
تجربه زایمان ۱
هفته ۳۸ و ۵ روز رفتم برای معاینه دکتر گفت اصلا سر بچه تو لگن نیومده و هنوز بالاس منم با کلی استرس ورزش و پیاده روی رو زیاد تر کردم
دو شب بعدش یه شیاف گل مغربی گذاشتم خوابیدم نصف شب یه سر رفتم دستشویی اومدم دیدم یکم دلم درد می‌کنه، ساعت شیش صبح دوباره پاشدم برم دستشویی دیدم یکم شلوارم خیس شد تو دسوییی همینجور آب ازم اومد پایین و لکه خون اومد
رفتم حموم آماده شدم رفتم سمت بیمارستان
منو بستری کردن دکتر ساعت هشت اومد بالا سرم معاینه کرد گفت یک سانت بازی ولی انقباضات خیلی خوب داره پیش می‌ره همینجور فعلا ادامه می‌دیم
گذشت تا ساعت ۱۲ دیدم دل دردام داره بیشتر میشه ولی قابل تحمل بود دکتر گفت یکم دیگ میام معاینه کنم ببینم چقدر باز شدی یک ساعت گذشت دیدم خبری از دکتر نشد، ماما اومد معاینه کنه گفتن دکتر گفته خودم میام گفت مادر دکتر فوت شده ول کرد رفت ، اونجا بود که استرس به دردممم اضافه شد ، ساعت دو بود ک باز معاینه کردن گفت ۴ سانت باز شدی نگران نباش دکتر انکال میاد بالا سرت
منم دردام داشت بیشتر و بیشتر میشد
زنک به دکتر انکال زدن گفت براش آمپول فشار بزنید که زودتر انجام بشه
از یه جایی به بعد دیگ نفهمیدم کجام و چیکار میکنم فقط خواهش و التماس که مسکن بزنید من آروم بشم
ماما معاینه کرد گفت هشت سانت باز شدی خیلی خوبه یکم دیگ تحمل کنی بچه به دنیا میاد
زنک به دکتر زدن دکتر گفت باید بیام معاینه کنم
اومد معاینه کرد گفت موقعیت حنین بده باید فوری ببرین اتاق عمل اورژانسی سزارین بشه
اونجا بود که کلی گریه کردم و گفتم من این همه درد کشیدم که الان سزارین بشم
اینقدر جیغ زدم که نفهمیدم چ جوری تا اتاق عمل منو بردن
آمپول بی حسی رو زدن به کمرم دیک اونجا بود که هیچ دردی نفهمیدم