تجربه‌سزارین_پارت3_
.
اومدن ک برام سوند رو وصل کنن ، بهشون گفتم میشه سوند رو توی بی‌حسی برام بزنید من میترسم ، گفت نه نمیشه
و همونجوری سوند رو زد ، درد داشتا‌ نه اینکه نداشت ولی هم بستگی ب سطح طاقت خودتون داره هم بستگی ب اینکه خودتون رو شل یا سفت بگیرین...
بعداز اون منو گذاشتن رو تخت ک انتقالم بدن اتاق عمل🥲
رفتیم اتاق عمل و دستگاها‌ بهم وصل شد ، دکترمم آماده شد تا دکتر بیهوشی و بی‌حسی بیاد ببینه کدومش بهتره برا من
آقای دکترم گفت برات بی‌حسی بهتره
جنینم یوقت داروی بیهوشی وارد خونت نمیشه ک بهش برسه
گفتم هرجور خودتون میدونید..🙂‍↔
برام بی‌حسی رو زد و گفت سریع دراز بکش..
بی‌حسی خیلیییی کم درد داره واقعا دردش اونجوری ک فک میکردم نبود🫣

۳ پاسخ

کدوم بیمارستان رفتی ؟هزینت چقدر شد؟

سوند و رو میتونستن بعد بی حسی بزنن خودشون نخواستن برا من اینکارو کردن
ولی کاش اگر دست خودت بود ک انتخاب کنی بین بی حسی و بی هوشی بیهوشی انتخاب میکردی

کدوم دکتر وبیمازستان

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از سزارین تا کی ادامه دارد؟ + علائم خطر
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت های بعد از سزارین - نکات مهم تغذیه، دارو و ورزش
ورزش پیلاتس برای سفت شدن بدن
آیا ورزش پیلاتس برای سفت شدن بدن موثر است؟
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین

سوال های مرتبط

مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۱ ماهگی
سلام خانومایی که با دکتر شهریور بیمارستان پیوند عمل کردین ، ماساژ رحمی رو حس کردین؟ یا توی بیحسی و بیهوشی بود؟
گذاشتن سوند چی؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانایی که سرکلاژ بودن و سزارین بیحسی شدن ، وقتی بیحس میشی بخیه سرکلاژ رو میکشن یا قبلش؟ و اینکه سوند رو کی میزارن قبل بیحسی یا بعدش؟ من خیلیییی میترسم از دردش
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کیان مامان کیان روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲ :
ساعتای ۱۰ شد دوباره صدام زدن من فهمیدم میخان سوند وصل کنن🥲 رفتم گان پوشیدم و گفتم میشه سوند من رو توی اتاق عمل وصل کنین گفت نه بدون سوند اجازه ورود به اتاق عمل نمیدن ،خلاصه با خودم گفتم اینهمه زدن نمردن تو هم بزن نمیمیری ،خابیدم و اینو کسی بهتون میگه ک واقعا ترسوعه و با ی درد پریودی عرق میریزه تا به خودم اومدم سوند و وصل کرد ولی دروغ چرا بعد اون بچم خودشو سفت میکرد بدجور ،خلاصه خوبیش این بود ک من با سوند منتظر ننشستم و همونو رفتم اتاق عمل اخه با خودم فکر میکردم دوباره میام تو اتاق میخابم
هیچی، با مامانم خداحافظی کردمو نشستم رو ویلچرو منو بردن بخش عمل
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان دنیز خانوم مامان دنیز خانوم روزهای ابتدایی تولد
بردن رو تخت اتاق عمل و دکتر بیحسی بهم گفت خودتو سفت نکن و گردنتو بنداز پایین و اون سوزن بیحسی بدترین دردو داشت و گردنم تیر میکشید و بعد امپول بهم گفت سریع دراز بکش و منم همش میترسیدم ک نکنه بی‌حس نشم و موقع بریدن شکمم درد بفهمم و تو اتاق عمل مثل بید میلرزیدم و داد میزدم بخدا من بیحسی نشدم عمل شروع نکنید بدنم خس داره هنوز و اون پارچه رو کشیدن جلوم فقط گریه میکردم و موقع بریدن احساس قلقلک مانند داشت اون قسمت شکمم و دکتره دندمو فشار میداد دردش رو حس میکردم و ب بچه میگفت چ سفت چسبیده و یک آن فشار من رفت رو ۱۸ و پرستاری ک بالا سرم بود برگشت با ترس گفت دکتر مادر فشارش داره میره بالا و دکتر گفت الان تموم میشه بعد ریکاوری بفرستین icu و بعد تو ریکاوری و بعد از بین رفتن بیحسی بدنم دردام خیلییی شدید بود و اصن مسکنا جواب نمیدادن و تا ۲ روز تو icu بودم بعدشم رفتم بخش و دنده درد شدیدی هم داشتم و همراه با سردرد بچه هم ۳ روز nicu بود بعدش بردنش بخش نوزادان و ۷ روز هم اونجا بستری بود و من و شوهرمم ۷ روز تمام آواره کوچه و خیابون و بیمارستان
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۲ ماهگی
پارت ۳
دوتا پرستار اومدن گفتند پاهاتو باز کن میخوام سوند وصل کنم .
من خیلیییی از سوند میترسیدم گفتم تو رو خدا یواش فقط .پرستارگفت خودتو شل بگیر اصلا درد نداره .
بعد یهو نفهمیدم سریع برام وصل کرد درد نداشت ولیییییی خیلی حس چندشی داشت همش حس میکردی داری جیش میکنی و یک چیزی ازت آویزونه هر لحضه میخواد کنده شه .سوار ویلچر شدم رفتم اتاق عمل .دکتر بیهوشی گفت میخوای از کمر بی‌حس شی یا بیهوشی کامل گفتم بیهوشی کامل .
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دو جوجه🥺 مامان دو جوجه🥺 ۱ ماهگی
یکم استرس گرفتم و ته دلم لرزید فکر نمیکردم اولین نفر برای عمل من باشم داشتم از اتاق می‌رفتم بیرون که دکترمو ایستگاه پرستاری دیدم پرونده ها رو نگا میکرد
منو دید یه لبخند مهربونی زد گفت آماده ای بلاخره موعدش رسید گفتم استرس دارم گفت نترس بابا مگه میخوایم چیکارت کنیم برو که زودی میام یکم دیگه دوقلوهاتو بغل میگیری بهش ک فکر کردم یکم انرژی گرفتم و از استرسم کم شد😍😂
با همسرم و خانواده خدافظی کردم و دنبال ماما رفتم اتاق عمل
رفتم داخل کلا استرسم ریخت
چن تا از پرستارای اتاق عمل اومدن باهام حرف میزدن و سوال میپرسیدن واقعا خیلی خونگرم و با اخلاق بودن خداییش حال میکردم 🤭😅
یکم منتظر نشستم تا دکتر بیهوشی و دکتر خودم بیاد
ساعت اصلا نمی‌گذشت فقط میگفتم تا اینجاشو که اومدم بقیه شو هم خدا کمک میکنه
منو بردن رو تخت اتاق عمل و همه چی رو آماده کردن سوند رو تو بیحسی زدن
دکتر خودم و دکتر بیهوشی اومدن بالا سرم
ترس اینو داشتم اگه آمپول بی‌حسی بزنن بیحس نشم بعد شکممو پاره کنن چی😣😄
گفتن خم شو و آمپول رو زدن آمپولش اصلا درد نداره ولی وقتی تزریق می‌کنه انگاری برق بهت وصل میشه و پات یکم تکون میخوره
کم‌کم پام گرم شد و گر گرفتم دکتر بیهوشی گفت هر دوتا پاهاتو ببر بالا سعی کردم پاهامو ببرم بالا ولی اصلا تکون نمی‌خورد خیالم راحت شد
سریع پرده رو جلوم کشیدن و شروع کردن
تا حالا اتاق عمل نرفته بودم همه چی شیک و پیک بود 😂
تصورم از اتاق عمل یه چیز دیگه ای بود فکر میکردم منو اتاق دیگه ای میبرن😆
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نی نی خوشگل مامان نی نی خوشگل روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا خسته نباشید
من پس فردا عمل دارم سوندم گفتم بعد بیحسی بزنن واسم فقط از درد بعد بیحسی خیلی میترسم فوبیای زایمان دارم .
میشه از تجربیاتتون بگید و اینکه قبل وارد شدن به اتاق عمل شیاف بزنیم تاثیر داره موقعی که بیحسی بره درد زیاد نداشته باشیم ؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا روزهای ابتدایی تولد
تقریبا ساعت ۱۰ رسیدم بیمارستان کارای بستری رو انجام دادیم ازم آزمایش خون گرفتن و سوند گذاشتن که اولش یکم سوزش داشت بعدش بهتر شد رفتم رو تخت که ساعت ۱۱:۵۰ دکترم اومد بردنم اتاق عمل رو تخت نشستم سرمو کامل پایین گرفتن دستامم گذاشتن روی پاهام دکتر آمپول بیحسی رو زد اصلا درد نداشت یکم سوخت و همونجا دراز کشیدم چند دقیقه بعد دکتر شروع کرد ولی من اذیت شدم و حس میکردم همه چیزو به همین دلیل برام خواب مصنوعی زدن دیگه هیچی نفهمیدم تا صدای گریه بچم اومد و بیدار شدم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان من فردا سزارین دارم .
راستش استرس دارم
از درد سوند و بیحسی اپیدورال
اگه کسی تجربه داره
میشه بگه سوند درد داره یا نه و بی حسی چطور ؟اون درد داره؟
خیلی از سوند میترسم دست خودم نیست
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🌸پارساوصدرا🌸 مامان 🌸پارساوصدرا🌸 روزهای ابتدایی تولد
خانما برای سزارین بیهوشی رو انتخاب می‌کنید یا بی‌حسی رو؟کدوم کم عوارض تره؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دختر مامان🧚 مامان دختر مامان🧚 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانایی ک سزارین کردین ماساژ شکمی رو بعد بیحسی هم انجام دادن؟
درد داشت؟
دکترم گف تو بیحسی ماساژ میدیم ولی چند دور بعد هم انجام میدیم
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان دلوین خانوم مامان دلوین خانوم ۱ ماهگی
#پارت پنجم زایمان
دیگخ با اینکه زایمان اولم بود و اگاهی کافی نداشتم از اتاق عمل ولی سزارین رو به طبیعی ترجیح دادم و اومدن برام سوند رو وصل کردن که دردس واقعا قابل تحمل و رو به کم بود و من اصلا اذیت نشدم،سوار ویلچر شدمو به سمت اتاق عمل رفتم، دکتر بیهوشیم یه مرد مسن و مهربون بود که باهام کلی شوخی کرد و گفت دخترم بیهوشی میخوای یا بیحسی گفتم اقای دکتر بیهوشی،گفت دخترم بیحسی بهتره چون تا 7 الی 8 ساعت اول که خیلی درد داری هیچی متوجه نمیشی،گفتم باشه فقط یه کاری کنید که من بخوابم و هیچی نفهمم،دکتره به شوخی گفت وا تو چه جور مامانی هستی ،همه میخوان بجه هاشون رو ببینن ولی تو میخوای بخوابی اشکال نداره،توی سرمم یه امپول زد که واقعا بعد از 10 ثانیه چشمام داشت گرم میشد و میخوابیدم ولی به حرف دکتر گوش کردم و بعد از 5 دقیقه الی کمتر صدای گریه دخترم اومد و من از خوشحالی اشک ریختم و کمی حالت تهوع بهم دست داد که بازم توی سرمم امپول زدن که قطع شد،و بعد با خیال راحت چشمام رو بستم تا بخوابم،واقعا ریکاوری برای من خیلی زود گذست بخاطر اون امپول خواب اور برام شاید تایم اون موقعه 10 دقیقه گذشت....
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان جوجولات🍬🍫 مامان جوجولات🍬🍫 ۱ ماهگی
ادامه زایمان..
بعد از اینکه وارد اتاق عمل شدم دستیار بیهوشی کمکم کرد بشینم روی تخت و پاهامو دراز کنم پرسید استرس داری گفتم ن و دکتر بیهوشی اومد تو اتاق پرسید بیحسی یا بیهوشی ک گفتم بیحسی و بعد کامل برام توضیح داد و شروع کرد بتادین و بعدم گفت الان میخوام بیحس کنم و همون اول بیحس شدم برای منی ک از دکتر میترسم و وحشت آمپول دارم واقعا هیچی بود اصلا سوزنش سوزن نبود🤣
بعدم دراز کشیدم و دکتر رفت و دستیارش کنارم بود یه نفر از زیر سینه تا رونام رو پر بتادین کرد پرده آبی کشیدن وسایلا رو یکی آماده میکرد دکترم اومد هنوز پنج دیقه نشده بود اومدم بگم خانم دکتر میشه هرکار میکنین بگین بهم ک شنیدم گفت عزیزم نترسیا این تکون خوردنا برا اومدن آقا یزدانه ک یه دفعه صدای گریشو شنیدم اصلا قابل وصف نیست از ته دلم خواستم خدا ب هرکی چشم انتظاره بده اشک شوق ریختم ک دستیار بیهوشی گف مامان گریه نکن حالت بد میشه چند باری صدای گریشو شنیدم و منتظر ک بهم نشونش بدن از کنار پرده اوردنش و من پسرم رو دیدم بعد از اون کم کم حالت تهوع گرفتم ک یه چیزی زدن تو سرمم بعدم ک بشدت نفس کم میاوردم بینیم کیپ کیپ شده بود دهنم خشک کویره کویر یکم آب مقطر ریخت اما بی فایده بود ناخودآگاه تخت رو تکون میدادم ک گفتن چیکار میکنی مامان داریم بخیه میزنیم گفتم دست خودم نیس حالم خیلی بده ک شنیدم دستیار بیهوشی گف هرچی دارو بود رو گرفتی مامان و ماسک اکسیژن زد برام و من هیچی نفهمیدم دیگه😴
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان ساروین👶 مامان ساروین👶 ۱ ماهگی
بدترین چیز برامن تو سزارین لحظه سوند وصل کردنو راه رفتن بعداز بیحسی بوده..بقیش باز قابل تحمله
برا شما چی؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان پسریم مامان پسریم روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین #پارت یک
ساعت 8 طبق دستور دکتر رفتیم بیمارستان کارای بستری و کردیم آزمایش خون دادم بیمارستان آرتا رفتیم بالا ان اس تی گرفتن لباس دادن عوض کردم بعد اومدن سوند وصل کنن ببرن اتاق عمل، هیچ آثاری از ترس تو وجودم نبود فقط هیجان سوند و وصل کردن درد آنچنانی نداشت یکم سوزش که قابل تحمل بود رفتیم اتاق عمل من حالت تهوع شدید داشتم بخاطر گشنگی اونجا به دکتر بیهوشی گفتم گفت آمپول میزنیم اومد آمپول بی حسی و زد که واقعا هیچی حس نکردم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر