هیچوقت فکرنمیکردم اینقد خسته بشم از زندگی
که بچه هامو تو خونه بزار وبیام بیرون
خسته شدم خیلی وخستم
دلم میخاد یه استراحت طولانی بکنم
یاکلا اززندگی کردن استعفا بدم

خیلی بده کمکی نداشته باشی خیلی سخته تو یه شهر غریب باشی خیلی بده که شوهرت کنارت نباشه می‌دونم خیلی خیلی سخته عزیزم ولی میگذره قوی باش قشنگم اون طفلی به جز تو کسیو نداره

بی خیال بابا یکم قوی باش یکم هم بی خیال همچی درست میشه کاری کع من میکنم جواب داده

وای حق داری عزیزم خیلی سخته ولی بدون همین فرشته هایی که داری آرزوی خیلیهاست این روزای سخت میگذره
من که یه بچه ی کوچیک دارم خسته ام تو که ۳ تا داری آفرین بهت که تا اینجا عالی جلو اومدی از این به بعدش را هم میتونی😍

خیلی سخته عزیزم
شنبه یه تب ولرزی گرفتم که خدا نصیب دشمن آدم هم نکنه با بدن درد
گفتم خدا چرا ما زنا اینجوری هستیم موقعی که مریض هستیم هم باید کار کنیم و خدمات بدیم و هیشکی نمیتونه مثل خودمون از ما مریضداری کنه
فقط گفتم خدا جون یا بکش یا زود خوب بشم بخدا خیلی سخته جوونیمون هدر شد،مادرم بیچاره میگفت یه دونه بچه کافیه،من خر فکر کردم زیاد باشه خوبه
خداروشکر خوبیایی هم داره خستگی های خودشم داره

عزیزدلم😔😔😔
عیبی نداره یکم آرامش بگیری و بعد برگردی خونه واست بهتره
حالا من برعکس شدم دلم نمیخواد دیگه خونوادم توی زندگیم سرک بکشن دلم یکم حریم و تنهایی میخواد
میبینی سمانه جان هر کسی به یه شکلی از زندگی خسته اس...

من رد......

عزیزم خوب کردی یه دوری میزنی و با حال بهتر برمیگردی خونه. بچه شیر به شیر واقعن سخته چه میشه کرد عزیزم.ایشالله یه سالش که بشه راحت‌تر میگذره

هییییییی رفیق جان پس من چی بکم تو شهر غریب ۳ تا بچه کتفمم درد میکنه الان .مامانمم کنارم نیس کیلومترها از حانوادم دورم .شوهرمم بعد ۱۵ روز امد باز الان بار زدو رفت .من چی بگم خواهر ۲ تا ماشین زسر پامه ولی نمیتونم حتی تا سرکوچه برم 😭😭😭ولش کن رفیق جان این روزاهم میگذره به این فکر کن یه روزی بزرگ میشن و ما میریز زیر بالو پرشون البته وگه برای ماها ارزش قاعل بشن .🥺🥺🥺🥺

الهی بگردم بخداوبراهمه سخته گلم بی خوابی منواز بس بچم سر بغلمه همش ب خونریزی میفتم تنها چاره نیس الکی نیست ک نیگن بهشت زیر مای مادره الکی نمیگن مقام زن بالاتره تا مرد مردای الان ب درد بچه نگه داشتن نمیخورن

چرا انقدر تند تند بچه اوردی !؟؟؟ الان مراقب باش یکی دیگه نیاری

عزیزم منم افسردگی بعد زایمان گرفتم انقد حالم بده مخصوصا وقتی بچم شیرخشکی شد

منم مثل تواهم بی کمکی غریب اما شربت خواب میدم ک بخوابع کمی خودمم بخوابم

چرا چی شده مگه؟

وای نگو
من وقتی تازه زاییده بودم همچنان فشاری روم بود ک نگم
منه 19 سالع با یدونه بچه چ چیزا ک تجربه نکردم💔

آخی عزیزم 🥲من امروز دیگه افتادم از سردرد و خستگی و تب
بدنم کم آورده حس میکنم ازخدا کمک بخوا عزیزم خدابزرگه

والا منم یه روز ظهر حالم خوب نبود زدم بیرون بچه هام رو جا گذاشتم شوهرم زنگ زد ب زور برگشتم، الان هم زیاد حال خوشی ندارم دارم جایی زندگی میکنم که کسی درکم نمیکنه ولی خوب بچه ها هم گناه دارن اونا ترکی از مشکل ما ندارن، الانم بچه هات گناه دارن زودتر برگرد پیششون

قربون اشکات🥺❤️‍🩹🫂

عزیزم درک میکنم خسته نباشید
ولی اون بچه ها هم پناهی جز مادرشون ندارن همه بچه ها اونقدی که بامادرشون نیاز دارن ب هیچکس نیاز ندارن برگردین پیششون

کسی پیش بچه ها هس ؟؟ برا هممون چنین روزایی اومده و رفته به این فکر کن که مادری یکم استراحت کن و برگرد کنارشون که هیچکس برا شما براشون نمیشه

تنها گذاشتیشون ؟؟

درکت میکنم ولی کاش زودتر برگردی خونه عزیزم

بمیرم تو چرا دیگه

منم تو همچین حالیم