۷ پاسخ

حققققق
اصلا تو بگو مرد بگه حق با توو هستش با این شرایط اقتصادی مرد مگه میتونه بیاد وقت بگذرونه ؟؟؟؟
مگه میتونه بیاد کمکت باشه ؟
پولشو بده کمکی بگیره مگه داره؟؟؟؟
و ما محکومیم عینه برده تمام اینکارها رو بکنیم و دم نزنیم چون خودمون خواستیم بچه بیاریم
لعنت به هرکسی که بالا نشسته زندگی ها رو نابود میکنه
خدا سر تک تک خاندانش بیاره

هیشکی فقط خودمون باید فکر خودمون باشیم

بخدا جرئت غر زدنم نداریم یه چیزی بگیم میگن ول کن بابا مگه چیکار کردی

دقیقا من همیشه از این موضوع ناراحتم
زندگی ما قبل و بعد از بچه واقعا زیرو رو شد اما همسرامون خیلی تغییر نکرد

اره والا من که حتی آبم میدم دستش
بخدا امشب دستم تو شستن ظرفا بود
بچمم تب کرده دندون آخریا رو داره درمیاره
دو روز حال نداره
صدام زد گفت بیاااا
نگا کردم گفتم بله گفت بیا کنترلو از روی اون یکی مبل بهم بده
بعد مبله اینقدر نزدیکش بود که اگه دستشو دراز میکرد و خم میشد دستش به کنترله میرسید در این حد

کوزت شدیم

کی بفکر ماست؟

سوال های مرتبط

مامان 🍼مرسانا جان 🥣 مامان 🍼مرسانا جان 🥣 ۱ سالگی
خانومااااا توراخدا بیاید یه قدلی به خودمون بدیم
قول بدیم وقتی بچه هامون بزرگ شدن تو هر سنی که بودن پناهشون باشیم بیاید قول بدیم کنارشون باشیم
قول بدیم کمکشون کنیم تو همه شرایط زندگی تو تمام مراحل زندگیشون
بخدا مادر و پدر خوب بود اونقدرا هم سخت نیست از بچه هامون دریغ نکنیم
چه عروسمون چه دخترمون بچه دار شدن براشون همه کاری بکنیم کمکشون کنیم این روزای سخت رو یادمون نره یاد سختی ها و تنهایی های خودمون بیفتین و بیشتر تلاش کنیم که اونا راحت باشن
بخدا خیلی سخته خیلیییی سخته
تو را خدا نگید پدر مادرامون در برابر تعهدی ندارن وجودشون برکته و فلان
چرا تعهد ندارن وقتی ادم یه بچه ای میاره تا تو قبر بره هنوزم بچس هنوزم نیاز به کمک داره
بچه اوردتش مهم نیست اهمیت دادن و نگه داشتنش خیلی مهم تره
چرا من باید دست تنها بچه بزرگ کنم وقتی 20 دقیقه خونم با مادرم فاصله داره ؟
چرا اونجا تباید ارامش داشته باشم ؟
چرا نباید خیالم راحت باشه و یک روز استراحت کنم ؟
چرا دلم باید هزار راه بره وقتی تو همون خونم ولی چون بالاسر بچم نیستم اذیتم ؟؟ چون مادرم حواسش نیس ؟؟ چون مادرم دنبال غیبت و خواهر و برادر و مادرشه و پیش منه و فکرش پیش اوناس ؟؟ واقعا چرا ؟؟
من 14 سالم بود مادرم باردار شد و خواهرم به دنیا اومد
شبا میخوابید بچه گریه میکرد من شیشه شیر بهش میدادم من کاراشو میکردم من پوشکشو عوص میکردم من گرمیچر میدادم بهش دور خونه راه میرفتم تا خواهرم بخوابه چرااااا باید مادر من یکبار این کارا رو برای بچه ی من نکنه ؟؟ چرا من با چشم خوابالو بیدار میشدم میرفتم مدرسه ولی مادرم بازم خواب بود بازم بیدار نمیشد ؟؟ اخه چرااا ؟؟ مگه من مادر بودم و اون بچه ی من ؟؟ مگه مادر من چند سالشه ؟؟