خانوما جایی که من زندگی میکنم سه تا همسن دختر من یک هفته ده روز بزرگ تر هستن بعد یکی وزنش 4 کیلو نیم یکی 3800 اینا زیر پنج کیلو هستن خلاصه دختر منم 6 کیلو خیلی بچه ها هم وزن دختر من هستن ولی جا خونه ما نیستن وقتی میبرمش بهداشت توی روستا زندگی میکنیم کارمند بهداشت به همه گفته وزن بچه منو باهاش دعوا هم کردم
من از چشم زدن و چشم نظری اینا میترسم بنظرتون چیکار کنم چشم نخوره دودنی فقط دود کنم هر روز یا بیرون میبرمش سنجاق به لباسش بزنم

عزیزم براش اسپند دود کن قشنگ ایه الکرسی براش بخون حتما نترس همیشه هم یه چشم نظر به لباسش وصل کن

ایت الکرسی مرتب بخون بعد بگو با حول والا قوه بالله

بهترین کار اسپند دود کردن و تخم مرغ شکستن و ۴قل و ایت الکرسی هم هرروز بخون

عزیزم نمک دوره سرش بچرخون بعد نمکو رو گاز رو شعله پخش کن بسوزون بزار چند دقیقه ای بسوزه بعد بریز تو راه آب خیلی خوبه

بهش فک نکن هیچی نمیشه

ارتباط چشمی چی

منم با عروس عمه اون دوروز بزرگتر اون بچه اش تپل تر میگن بچه آت لاغر اون می‌خنده میبینه می‌شنوه بچه من هیچ

قبل اسپند دود کردن یدور دور سرش بچرخون زیاد دود نخوره ب بچه.

ون یکاد بخر آویزون لباسش کن تخم مرغ بچرخون دور سرش بنداز بره