مغز من اگر اهن بود الان پوکیده بود خدایا یا تحملمو ببر بالا یا تمومش کن



پس قدیم چیکار میکردن ۱۰ یا ۱۵ تا بچه میاوردن چرا اون موقع بیشفعالی اوتیسم این کوفت زهرمارای الان نبود خدایا کم اوردم کم جوری ک فکر میکنم هر بچه ای ک بیشفعاله یا اوتیسم مثل دخترمن نیس انقد منو میزنه انقد دادمیزنه تا بیدار میشه مانتو هامو میپوشه شروع میکنه باخودش حرف زدن تا بخابه همه چیو پرت میکنه اگر بهش بگی این کارو نکن یا اروم حرف بزن بلوا بپا میکنه دیگه عمیقن خسته شدم از بودنش هرچی خدا رو صدا میزنم‌نمیشنوه انقد سر صدا میکنه هی بهوکه میکنه بهونه هرچیو ک دلیل بر پرخاشش بشه اینجوریه ک هرکاریو بخاد انجام‌بده باید کاری بهش نداشته باشی اگر چیزی بگی داد و بیداد عصبی میشه خودشو میزنه منو میزنه ن هزینشو دارم ک دکتر خوب ببرم ن دیگه تحملشو انقد نیشینم از دستش اشک میریزم‌ک حد نداره تروخدا اگر میخاید زخم زبون بزنید هیچی نگید چون حالم ب اندازه کافی بده اولا فکر میکردم هرچی بگذره بهتر میشه ولی نه راستی اشتهاشم خیلی زیاد شده چیکار کنم خدایا مثل بارون روسرم میباره 🥺🥺🥺🥺

۷ پاسخ

ببین دختر منم یازده سالشه اونم مثل دختر شماست ببین دختر شما شاید بخاطر اینکه تو اون فضای خونه ناراحته این مدلی میشه خوب البته ببخشید پدر خودش نیست مادرشم که مدام میخواد داد بزنه شایدم از چیزی رنج میبره باید حوصله کنی ببینی چی هست اینقدر ناراحت نباش در ضمن ببین با اون مرد میتونی زندگی کنی یا نخ اگر میخواد رو اعصابت دائم بره و شما هم دخترتون رو اذیت کنید فایده نداره در ضمن یه چیز دیگه البته ببخشید دختر شما در حال بلوغ شدن هم هست بالاخره مواظبش باشید و خلاصه تمام یه کلمه دخترتون تو اون فضای اون خونه احساس امنیت نمیکنه من معذرت میخوام ولی از این به بعد که دخترتون بزرگتر میشه اون فضای خونه با مردی که پدرش نیست هم خیلی مواظبت میخواد که اتفاقی نیافتاده خلاصه خواهر من بشین دوتا دوتا کن ببین اگر میتونی خودت زندگیتو روبراه کنی بهتره شرایط زندگیتو ومحیط اون خونه رو عوض کنی با نبودن همسرت ولی اگرم میخوای باشه پس باید یه فکری کنی یه راهی یه چیزی با اعصاب آروم و خلاصه ببخشید من زیاد صحبت کردم گلم این خود ماییم که میتونیم به خودمون کمک کنیم یا حق

ببخشید عزیزم ناراحت نشیاولی بنظرم دخترتوبزاری بهزیستی بهترازفضای خونتونه ک همش اعصاب خوردی و دعواوطعنه هس

عزیزم اون دفعه هم بهت گفتم ببر بزار بهزیستی هم خودت به آرامش میرسی هم بچه بعد هر وقت هم بخوای هم میتونی ببینیش هم میتونی بیاریش خونه اینجوری نه اعصاب برای خودت میمونه نه اون بچه به آرامش میرسه سعی کن با خودت کنار بیای و ببریش چون شرایط اقتصادی هم مساعد نیست اونجا همه جوره بهش رسیدگی میشه نه در حد عالی ولی در حد نرمال

میگم چجوری رابطه دارین میگی پسر شوهرت تو هال میخوابه خودتم با بچه هات تو اتاقین ‌. بعد شوهرت میاد برا رابطه کجا انجام میدین ؟ من احتمال میدم که دخترت دیده و صداتون رو شنیده چون میگی تو رو میزنه به خاطر اینم میتونه باشه .بعدشم خودت بزرگی تو اون خونه اعصاب برات نمونده از اون چه انتظاری داری . لااقل برای دخترت ی فکری بکن بفرستش پیش مادرت لااقل اونجا اعصابش آرومه

عزیزم نگران نباش دختر منم مثل دختر شماست ماشاللع خیلی زرنگه ولی خیلی شلوغه چون همش تو فضای خونه هستیم اینجوری تا برای من فاصله سنی بچه هام خیلی کمه بخاطر کم توجهی اینجوری بزرگ شم خوب میشن

خدا بهت صبر بده عزیزم...

عزیزم خدا راه چاره بزاره جلوت راهش فقط اینه که ببریش دکتر دارو بهش بده رفتی بهزیستی اونجا خودشون ارجاع میدن یا ماهی یه بار یه دکتر میاد زنگ میزنن که بیارش

سوال های مرتبط