سلام با حاریم دیوار ب دیواریم یکسره میاد خونم چیگار کنم خسته شدم دوتا پسر شیر ب شیر دارم اونم دوتا دختر ۵ و۸ ساله داره بچه هامون یسکره دعوا میکنن کلافه شدم

سعی کن ب بهونه خواب بچه هات یا مریضی و فلان چن روزی بپیچونی تا عادت کنه ب نیومدن،چون دیوار ب دیوارید سخته ولی شدنیه.
واینکه چون با خانواده همسرت قهره ،باهاش هم صحبت نشی بهتره ،با توجه اینکه ممکنه سال بعدی آشنا بشه و همه چیزایی ک گفتی و به خانواده همسرت بگه.

زیاد محل نده خودتو با کار مشغول کن

اگ رو بدی دیگ هیچ

عزیزم چه اشکال داره که میاد
اگر نمیومد میگفتی نمیاد سر بزنه
بنظرم باهاش صحبت کن
برنامه ریزی کنید

از وقتی رفت امد داریم از بس از خانواده شوهرم بد گفته نسبت بهشون سرد شدم چون خودش غهر باهاشون ی ماه غهره ی سال اشتی همینجور ادمه دارع حتی موقع عروسی ما غهر بودن نیامدن شایدم حرفاش درست باشه اما اگر نمگفت شاید اعصابم اروم تر بود

چه جالب مام دیوار به دیواریم شده یکماهم همو نبینیم،هفته ای یبار پایین خونه مادرشوهرم میبینمش،حالا من ناراحتم ازین قضیه

بعضیا رو نمی فهمم اخه هروز هروز،،شاید باهات احساس راحتی داره،،،،ولی رو نده،یا مثلا بگو بچهام خابن،درو باز نکن

وای چقدر سخت

رو نده بهش خودش بفهمه نیاد دیگه

منم همین مشکل روباخواهرشوهرم داشتم .🤦🤦دیگه اومدخونمون باهاش حرف نزدم یکم بابچه بازی کرد رفت .الان دیگه زیادنمیادخونمون

زودترش زنگو خاموش کن.چند دفه درو بازنکن
اگ زنگت زد بگو نمیدونستم میای بچه خاب بود زنگو قطع کردم

ای بابا🥴😑 خب بهش بگو کمتر رفت آمد کنیم بخاطر دعوای بچه ها

خب تو برو خونه اون

در باز نکن
یا یه مدت قبل اینکه او بیاد تو هرورز برو خونش

دروبازنکن