تجربه زایمان پارت اخر
خلاصه رفتم توی بخش و یکسری از دوستامو و اشناها تایم ملاقات اومدن بهم سر زدن منم حالم خیلی بود میگفتم میخندیدم و اصلا سردرد و گردن درد نشدم بااینک خیلی حرف زدم دیگ گذشت پرستار ساعتای ۷-۸ب اومد گفت باید بچرخین از حالت طاق باز امبولی نکنین و راه برین که بازمم برای من هم قسمت راه رفتن و هم قسمت چرخیدن اسون بود بخصوص.راه رفتن بقیه خانما اذیت میشدن میدیم من اولین نفری بودم پاشدم رفتم و قدم زدم و برای خودم حتی شرت و نوار گاشتم نذاشتم کسی باهام بیاد دیگ هیچی شب خابیدیم فردا صبحشم شکمم کار کرد دخترمم شکمش کار کرد ساعتای ۱۰برگ مرخصیو شوهرم گرفت و مرخص شدم
خلاصه بخام بگم اصلاا اذیت نشدم اصلاااا و عمل فوق العاده راحتی برام بود از دکترم عمیقاااا راضی بودممم بیمارستانم خوب بود رسیدگیاشم خوب بود رو هم رفته زایمان و سزارین خیلی تا خیلییی از تصوراتم که از تجربیات اینجا خونده بودم اسون تر بود برام 🤭❤️
سوالی داشتین بپرسین بهتون جواب میدم عشقا

۸ پاسخ

ممنون که تجربه ات رو نوشتی
با اینکه استرس دارم و نوشته هاتو خوندم وسطاش استرس گرفتم ولی همین که میگی همش ساده و قابل تحمله پس واقعا قابل تحمله😇

چقددددددددد حس مثبت درباره سزارین دادی بهممم😍😍😍چقد ترسم ریخت ممنون از درکت عزیزم عالی تعریف کردی خدا گل دخترتو نگه داره برات😍😍عالی بود انرژیت

اسم دکتر و بیمارستان؟

هزینه سزارين تو بیمارستان سیدالشهدا چنده عزیزم

عزیزدلم خداروشکر که بسلامتی زایمان کردی❤️
انشاالله که برای ما هم همینقدر راحت باشهه🥲 برا ماهم دعا کن

انشالله منم به موقع زایمان کنم و به سلامتی دخترمو بغل بگیرم❤️❤️
مبارکت باشه گلم

دکترت کی بود؟؟؟

الهی برا منم همینجور باشه که میگی🥲❤️

سوال های مرتبط

مامان پناه 🐥🩷 مامان پناه 🐥🩷 ۵ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت دو
بردنم توی بخش و اتاقم من ساعت۱۲و ربع زایمان کرده بودم و ساعت۱و نیم اوردنم توی بخش حس خیلی عجیبی بود بچه گریه میکرد من داروی بیهوشی توی بدنم بود پرستار اومد کمکم کنه شیر بدم صدای جیغ جیغش پیچیده بود تو اتاق خیلییی حس خوبی بود خلاصه تا ساعت سه شب بچه لخت روی بدن من بود و شیر میخورد یعدش مامانم لباسشو عوض کرد خوابیدیم تا ساعت۷دکترم اومد بالا سرم باهام صحبت کردوگفتش ک هرچی زودتر بتونی راه بری و دستشویی بری زودتر مرخص میشی منم ساعت۸صبح خودم پا شدم راه رفتم همونموقع هم زفتم دستشویی ببین اصلااا با اون چیزی ک میگن درد داره و بده زمین تا اسمون فرق داره شاید برامن اینحوری بود از ۱۰۰درصد ۱درصد بود درد پاشدن از تخت و راه رفتن خیلی خوب بود واسه من خلاصه اومدن و دیدن راه رفتم ابمیوه و اینا شروع کردن بهم دادن و ظهر غذا دادن و گفتن دکترت گفته هفت مرخص بشی‌درکل از تجربه ام بگم بنظرم سزارین خیلی بهتر طبیعی من سزارین و اصلا نفهمیدم چیشد بعدشم درد نداشتم حتی انقدر خوشحالم ک پمپ درد نگرفتم چون‌واقعا بکار نمیومد واسم شیافت هم نزدم خیلی تجربه خوبی بود دکترمم ندانیازی واقعا حرفه ای و بهترینه توی کار خودش اخلاقی رفتاری سبک بودن دستش همه چی عالی بود من خیلیی زاضی بودم ازش بیمارستانم عسگریه بودم از اونجا هم راضی بودم با اینکه میگقتن اتباع هست وخوب نیست اما یهه اتباع هم نیود و ما ندیدیم و اینکه هز نیم ساعت میومدن زیراندازتو عوض میکردن حتی خودشون شیافت میزدن واست خیلی تمیز و خوب بود درکل من از زایمانم راضیم خیلی انشالله هرکسی بچه نداره خدا بهش بده و مامان های باردار هم بع خوبی فارق بشن 🩷😘
مامان هلیاآبجی پرنسا مامان هلیاآبجی پرنسا روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین سوم

سلام خانما من هم اومدم تجربه سزارین سوم بگم
رفته بودم پیش دکتر بهم نامه بستری داد برای شش آذر عمل کنم که من ساعت دو شب یکم آذر دردم گرفت تا صبح صبر کردم ساعت ۷ رفتم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفتن و گفتن انقباض داری باید الان عمل بشی ، منم اینقدر اذیت بودم خوشحال شدم که زودتر قراره زایمان کنم ،
بهم انژوکت و سوند وصل کردن که بر خلاف حرف بعضیا ک میگن خیلی درد داره ،اصلا اینجوری نبود فقط یکم سوزش داشت و زود تموم شد ازم چندتا آزمایش گرفتن و تا جوابش اومد ساعت شد ۱۱ ، ساعت ۱۱ منو بردن اتاق عمل ، اومدن بی حسی بزنن، درد داشت ولی قابل تحمل بود ، یه ربع بیست دقیقه زمان برد تا بچم دنیا اومد ،خیلی حس خوبی بود تمام درد ها یادم رفت ،،،،، ساعت دو منو بردن بخش ، امام اکسیژن بچه یکم کم بود یه دو سه ساعت نگه داشتن و بعد آوردن پیشم ،کم کم بی حسی ها رفت و درد هام شروع شد که پرستارم بهم مسکن زد و شیاف داد آروم شدم , من استرس راه رفتن بعد عمل داشتم خیلی میترسیدم که یه جا خونده بودم شکم بند بعد از سزارین خیلی کمک می‌کنه شوهرم واسم خرید و من شکم بند بستم موقع اولین راه رفتن واقعا برام معجزه کرد ،خیلی راحت بودم اصلا اذیت نشدم بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخرید ،
سر دو زایمان قبلی شکم بند نداشتم خیلی اذیت شدم ، یک شب بیمارستان بودم فرداش مرخص شدم ،
مامان آوین مامان آوین روزهای ابتدایی تولد
سلام اومدم تجربه مو در مورد زایمان بگم
من تا ۳۴ هفته تصمیمم زایمان طبیعی بود و باهاش کنار اومده بودم ولی طی یه اتفاقاتی که یه دکتر بی عقل منو ترسوند و چن باری که رفته بودم زایشگاه اخلاق و رفتار پزشک و پرسنل رو دیدم و اینکه این اواخر بارداری من هر کی زایمان طبیعی کرده بود یه بلایی سر خودش یا بچش اومده بود من یهو تصمیم گرفتم سزارین کنم و ۳۵ هفته رفتم دکتر گرفتم سزارین اختیاری انجام دادم خلاصه دکترم خیلی عالی بود بیمارستان شهرمون کلن زیاد جالب نیست ولی قابل تحمله و اینکه تجربه از عمل من سوند خیلی اذیتم کرد یعنی اونقد که سوند منو اذیت کرد درد بعد از عمل اذیت نکرد با اینکه وزنم زیاده بعد عمل وقتی بلند شدم دردش خیلی قابل تحمل بود حتی وقتی بلند شدم راه رفتم نصف دردم رفت هر بار که بلند میشدم راه میرفتم خیلی حالم بهتر میشد خلاصه به نظر خودم سزارین برام خیلی خوب بود امیدوارم بهتر بشم که پشیمون نشم چون اطرافیانم و خانوادم همه میگفتن سزارین نکن من گوش ندادم بیشترم بخاطر اینکه بعد از هشت سال انتظار بچه دار شدم و نمیخاستم برای بچم مشکلی پیش بیاد و خداروشکر تا اینجا هر دوتامون خوبیم
ببخشید طولانی شد
مامان حامـی🤍🍃 مامان حامـی🤍🍃 ۷ ماهگی
سزارین پارت پنجم📌
توی ریکاوری هم حالم واقعا اوکی بود پاهام که خب طبیعتا حسی نداشت و زودتر دوست داشتم برم بخش.انگار یک ساعت و نیم توی ریکاوری بودم
دیگه توی همون بیحسی دوبار شکمم رو فشار دادن.درد خیلی کمی حس کردم که قابل تحمل بود. دیگه هم نیمدن فشار بدن.
بعدش رفتیم بخش اون قسمت که همسرم بچه رو دید اونم یه تراژدی بود برای خودش😁

تا چند ساعت بی حس بودم اثر بیحسی که رفت درد دلم شروع شد.اینم بگک من دکترم مخالف پمپ درد بود و من پمپ دردی نداشتم❌❌❌
اولین تزریق رو زدم که مرفین بود و چند ساعتی اوکی بود بعدش شیاف گذاشتن و یکی دوبار دیگه باز تزریق کردن.
من پنج صبح دردم به اوج رسید که اخرین و قوی ترین مرفین رو زدن که من یک روز کامل خوب خوب بودم.
اولین راه رفتن سخت بود اما شدنی.درد داشت اما نه که نتونی از پسش بربیای.

الان روز سوم من دردی ندارم اما موقع بلند شدن و راه رفتن خیلی سختمه که اونم طبیعیه هفت لایه شکم بریده شده و قرار نیس بی درد باشه

بیمارستانمم بیمارستان نیکان اقدسیه بود که من راضی بودم از رسیدگی

اگر سوالی دارین همین پست بپرسین📌🩷
مامان هیرمان🩵 مامان هیرمان🩵 روزهای ابتدایی تولد
✔️تجربه زایمان سزارین✔️
✔️پارت دوم✔️

بردنش روی تخت کنارم تمیز کردن و اوردن کنار صورتم یه عروسک سفید برفی بود نمیدونم چی زدن تو سرمم ولی اینجا ها داشتم خواب میرفتم خلاصه بیدارشدم دیدم عملم تموم شده بخیه هامم زده بود دکترم و خدافظی کرد رفت. منو بردن تو ریکاوری حدود ۳۰ دقیقه اونجا بودم و بعدش منتقل کردنم به بخش. ماساژ رحمی هم همونجا تو اتاق عمل انجام دادن اصلا توی ریکاوری و بخش انجام ندادن. توی بخش که اومدم تا ۳ ساعت بعدش بی حس بودم بعد کم کم بی حسی رفت و کم کم دردا میومد سراغم اومدن مسکن زدن پمپ درد هم نگرفتم حقیقتا فراموش کردم. دردش زیاد بود خودم از خونه شیاف برده بودم همسرم گذاشت برام ۲ تا. من ۱۲ ظهر از اتاق عمل اومدم بیرون تا اخر شب ساعت ۱۲شب اومدن گفتن باید بلند شی راه بری سوند هم بکشیم کشیدن سوند هم مثل وصل کردنش در حد یه سوزش ریز بود و با کمک پرستار بلند شدم برعکس یسریا که میگفتن اولین راه رفتن سخت بود برای من اصلا سخت نبود یکم درد داشت ولی قابل تحمل بود اصلا اون چیزی که میگفتن نبود چند قدم راه رفتم و اومدم روی تخت اذیتی من بیشتر از این پهلو به اون پهلو شدن بود. بعد راه رفتن شکر خدا دردام کم شد تاساعت های ۳ شب درد داشتم بعدش دیگه خیلی کم شد دردم و صبح اصلا درد زیادی نداشتم قابل تحمل بود اینم بگم من خودم شیاف برده بودم و هر ۵ ساعت دوتا برام میذاشت همسرم و مادرم. صبحونه و شام هم ندادن بهم گفتن فقط چای نبات و مایعات بخور یکم گرسنگی بد بود برای منِ شکمو.
مامان ماهلین و مهوا🩷 مامان ماهلین و مهوا🩷 ۱ ماهگی
پارت ۴
خلاصه هر مرحله که رد میشد میگفتم این دیگ درد داره اما شکر خدا هیچی درد نداشت
تا اینکه از اتاق ریکاوری بردنم بخش از اتاق دراومدم پشت سرم هم مهوا می اومد اومدم دیدم شوهرم و ماهلین مامانم منتظرن انقد لحظه خوبی بود کیف کردم رفتیم بخش که اتاق های دو تخته بود پرستار اومد چندتا دارو زد یه سرم وصل کرد گفت این ممکنه یکم درد ایجاد کنه میزنم که رحم برگرده سر جاش
که دردش مثل درد پریودی یا درد شکم درد وقتی اسهال داری هست
ک اونم چند ثانیه می‌گرفت و ول میکرد یک ساعت همین درد رو داشت دوتا شیاف هم گذاشتن برام
که دیگ همسرم اومد منتظر بود مامانم و باباش برن خجالت می‌کشید کاری کنه اونا رفتن تو سالن موقع رفتن یکی منو بوس کرد گفت دستت درد نکنه همون لحظه ک خم بود رو من باباش اومد 😁😁
اونا برگشتن شهرمون ماهم با مامانم موندیم
دیک تا ساعت ۵ گفتن شروع کن به خوردن که من شکلات تلخ و نسکافه خوردم اصلا هیچ دردی نداشتم تا شب ساعت ،۹ گفتن آروم راه برو تکون خوردن برام یکم سخت بود اما نه اون قدر چون بدنم از صبح ثابت بود خشک شده بودم هربار ک حرکت میکردم بعدش مکث میکردم دردش هم کاملا قابل تحمل و کم خیلی کم
یکم تو سالن راه رفتم شیش دوباره رفتم سرویس هربار ک راه میرفتم دردم کمتر و کمتر میشد خلاصه فردا شب تا صبح هم گرفتم خرخر خوابیدم 😁 هم نداشتم فردا صبح دکترم با دکتر اطفال معاینه کردن گفتن مرخص میشد ساعت ۱۲
پمپ درد هم راستی نداشتم
هزینه ام هم ۴ تومن
فیلمم هم ۱۰ تا عکس با یه فیلم ۵ دقیقه ای هست
شکر خدا خیلی راضی بودم تجربه زایمان قبلی رو شست برد برام
این زایمانم برام یه رویا بود انشالا قسمت همه مامان های باردار
یه زایمان راحت
دکترم فاطمه مردی بیمارستان بهمن