از تاپیک قبلی تا الان داشتم یک سره شیر میدادم پوشک عوض میکردم و هی شیر شیر شیر واقعا حالم بده😭😭😭😭 بیدار شد دگ نخابید و نمیخوابه دارم روانی میشممممممم خداااا😐😭 اولین شب انقد عذابم داده واقعا توان ندارم برام دعا کنین زود بگذره این روزا برا همه البته😭سخته خیلییی

تا توی شکمه همش میگیم کی ب دنیا میاد خسته شدیم از انتظار و.... وفتی ب دنیا میان هم واقعا خیلی سختی داره تا بزرگ بشن
واقعا مادر بودن سخته... خیلی سخت...
اوج فداکاریه
ففط میتونم بگم خدا قوت.....

ترنجبین بده یکم . نبات داغ بده . اینا خیلی موثرن . این که میگن به بچه ها این چیزارو ندید تا ۶ ماهگی هم چرته . من به دخترم میدادم خیلی های دیگه هم میدن . تو شیشه شیرت یه مقدار درست میکردم میدادم میخورد اروم میشد میخوابید . شربت کولیکز هم من میدادم یادمه

خانم غر نزنین گریه نکنین سعی کنین خاطره خوبی بابچه اول داشته باشین،من خودم بچه اول تا شیش ماه شب روز گریه می کرد من باهاش گریه میکردم الان حالا میگم کاش صبر الان داشتم باهاش خاطره خوبی داشتم

غر نزن زن
مادر شدن همينه ديگ😂😂

وااای فقط خدا کنه پسرم آروم باشه سر دختر اولم ۸سال پیش من هرشب به مدت ۴ یا ۵ ماه تا ساعت ۶ صبح بیدار بودم و گریه شدید میکرد کولیک شدید داشت

من که یکی از کابوسام شب بیداری بود . چون قبلش خیلی خوش خواب بودم و هیچی مانع خواب راحتم نبود ... الان دیگه داره دختر اولم به سه سالگی نزدیک میشه و من کاملا برام عادی و یه سبک زندگی شده و عادت کردم به اینکه مادر دیگه خوابش دست خودش نیست ... هر ساعتی از شب دخترم بیدار شه عین جغد با چشمای باز کنارش فوری حاضرم 😅😅😅😅

عادی بچه منم اندازه بچه شما بود همین بودم خسته و کلافه عادت میکنی کم کم به این شرایط و برات عادی و اسون میشه عزیزم خالا پسر من کولیک شدید هم داشت

منم خستم واقعا نوزاد سخته فقط روزشماری میکنم این روزا بگذرههه

بچه داری همینه دیگه☹️

عزیزم شیر خودتو میدی؟

ما هممون همینیم خواهر فقط صبر

طاقت بیار خواهر

منم همینجور خسته شدم خیلی سخته😓

وای منم مثل توام گریه امونمو بریده دیگه نمیکشم خستم از زندگی از همچی