بدم میاد هر وق میرم خونه مادربزرگم زنداییم همش اونجاعه دخترمو میگیره الانم دخترمو گرف برد خونه دوستش ک بغل دست خونه مادربزرگمه هی میگم هیچی بش نگم باز نمیش بنظرتون چجوری بگم ک ناراحت نشه؟

خيلي عادي بگو لطفا نبر بيرون بچمو ناراحتم شد به درك

برو به یه بهانه ای بیارش.بکو وقت قطره آهنشه باید قطره بدم‌ یا بگو وقت ناهارشه

من مادرشوهرمو نمیزارم بچمو جایی ببره بعد تو به زنداییت این اجازه رو میدی

بنظرت تربیت دخترت و آرامش خودت مهمتره یا ناراحت شدن و یا نشدن زنداییت؟

خیلی کار اشتباهی میکنی بچه کوچیکه

بدون رودروایسی بگو نبرینش، بدون من گریه میکنه، من چند بار خواهرشوهرم خواسته ببرش خونشون، با اینکه خیلی از مراقبتش خاطر جمعم ولی میگم نبر عزیزم، گریه میکنه منم دلم براش تنگ میشه

نزار توروخدا
چه آدم کم عقلیه یعنی چی بچه کس دیگه رو برمیداره میبره

عزیزم حرفتو رک بزن راحت

بچه ی منم خانواده شوهرم برمیدارن میبرن فقط صبررررر

سلام عزیزم خونتون به کجا رسید

عجب آدمایی پیدا میشن

بگو مریضی زیاده نبرش بیرون

ی بهونه بیار نزار ببره
بگو گرسنشه یا وقت خوابشه باید بخوابونمش یا بگو می‌بری من حوصلم سر می‌ره یا بگو من آوردم اینجا مامان بزرگ ببینتش و هزارتا بهونه دیگه میتونی بهش بگی

میتونی فیزیکی برخورد کنی
هیچ وقت بچتون رو تنها نذارید کسی جز مامان بزرگ و عمه و خاله جایی ببره مخصوصا زندایی

وااااااای خوبی ،بکو بچه مو ازخونه بیرون نبر ، چقدر وقیحن بعضیا،نمیگی شاید سرماخورده باشن، عجب بابا