سلام .مامانا بیاین نظرتون رو بگید لطفا
من یک خواهر ۲ سال کوچکتر از خودم دارم و دوتا برادرکوچکتر خودم فرزند اولم.....خواهرم مشهد زندگی می‌کنه و منو خونوادم شهرستان یعنی ازهم دور هستیم هر ۲ هفته یا یکماه یکبار همو میبینیم ،خواهرم بچه نداره و بسیار حساس رو تمیزی رو دست شستن رو اینکه همه چیز سر جای خودش و مرتب باشه...هروقت منو دخترم میریم خونه ش مثلا اگه ازش آب بخوام داخل آشپزخونه میگه صبرکن خودم بدم یا هرچیزی رو رو بخوام نمیگه فلان جاست میگه صبر کن خودم بدم و با یک لحنی هم میگه ،به تمام حرکات دقت می‌کنه داخل خونش طوری که ما اصلا تو خواهش راحت نیستیم اگر دنبالت نیاد چشماش و نکاهاش دنبالتع که دستامون رو شستیم یا نه،موچکترین کاری رو انجام بدیم باید دست بشوریم،من بقدری که خونه دخترخاله و دخترعموهام بااینکه بچه داشته باشند یا نه راحتم خونه خواهرم راحت نیستم،دیگه به خودم گفتم عمرا اگه برم خصوصا منی که جداشدم تحول این رفتارهاش برام سخته.....خونه مادر من که میاد طوری رفتار می‌کنه و خونه رو تمیزنیکنه که میفهمونه که شماها هم کثیفین رعایت نمیکنید فقط من خوبم،یر سفره قاشق و بشقاب به اندازه همه میارم اون می‌ره برای خودش خداگونه میاره بهش هم میگم میگه که اخلاق من اینطوریه تو قاشق رو گذاشته بودی رو زیر سفره....یا سرسفره صبحونه نونش رو از بقیه جدا می‌کنه ،بنظرتون شما فقط یک خواهر داشته باشید با چنین وسواسی خونه ش مدیریت یا نه.....ناراحت میشوید که اینطوری از موضع بالا نگاه می‌کنه یا نه....آخه با خنده و شوخی نمیگه مثلاً دستات رو بشور یا فلان چیز رو من بهت میدم صبر کن،با یک لحن جدی میگه

۶ پاسخ

خب اخلاقشه و دوست داره توی خونش اینطور باشه که همه چی توی نظم خودش بمونه.

و در مورد اینکه مثلا خونه پدرت اینا میره قاشق میاره و میگه روی زیر سفره ای افتاده بوده منم خودم شخصا قاشق روی سفره نباشه دلم نمیکشه بخورم چون اون زیر سفره ای پا میخوره و همه روش میشینن یا اینکه نون دست خورده و نصف شده دوست ندارم.

یکی میبینی ریلکسه و خیلی حساس نیست یه نفر بیشتر حساسه روی تمیزی بهتره به اخلاقش احترام بذارید چون حساس بودن دست خودش نیست.

وسواس داره دست خودش نیست
بچه دار بشه درست میشه

متاسفانه با بچه دار شدن هم درست نمیشه، زن داداشم همینجوره و با وجود بچه بدتر شده، اخلاقش قابل تحمل نیست و من خودم رو دور نگه میدارم، چون فکرش هم مث رفتارش وسواسی هست

دقیقا دارم همچین کسی علاوه بروسواسیش خسیس هم هست دلش نمیخواد یه لیوان اب خونش بخوری نون به نرخ روز میخوره براهمین سالی یبارم حتی برایه بعدازظهرم خونش نمیرم اصلا

وسواس داره مامان منم اینجوریه نفس دیگه اخلاقش میدونه اونجا بریم محاله دست به چیزی بزنه مگه مامانم خودش بهش بده باور میکنی من اصلا دست به یخچالش نمیزنم😂وگرنه داد میزنه در یخچال ببند چی میخوای خودم بهت بدم
ناهار بخوریم نمیزاره من ظرف بشورم چون میدونم فک میکنه ممکنه ترشح آب روی سینک بمونه اما چون میدونم اخلاقش اینه چیزی نمیگم و اینکه مامانمه دیگه چیکار میتونم بکنم اما درباره خواهر شاید کمی سخت باشه
شما که بچه کوچیک داری کمتر برو بخاطر اینکه اعصاب خودت کمتر بهم بریزه میگم
خواهرت بچه دار شه خیلی روزهای سختی در پیش داره

منم مثل خواهرتم ولی از وقتی بچه دار شدم خیلی بهتر شدم یجور وسواس هست بهش احترام بزارید دست خودش نیست قصدشم بی احترامی نیس

سوال های مرتبط

مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 مامان شاهان🧒👨‍👩‍👦 ۵ سالگی
مامان 👑 نازدونه 👑 مامان 👑 نازدونه 👑 ۵ سالگی
خانما ما خیلی خونواده کم جمعیتی هستیم خود من خاله ندارم داییم فوت کرده از بچگی هم با خونواده پدری قطع رابطه کردیم سالهاست ندیدمشون ادمای خوبی نیستن با پدر مادرمم سر بدی های بی حدواندازه شون قطع رابطه کردم
خونواده شوهرمم همینه شوهرم از ۱ سالگی مادر نداشته پدرش زن گرفته دوتا برادر ناتنی مجرد به درد نخور داره
هیچ دوست و اشنایی نداریم اونایی که داریم یا مجردن یا بچه هاشون خیلی از بچه من بزرگتره
این بچه من اینقدر تنهاست هروقت با کسی بریم بیرون یا کسی میاد خونمون یا جایی بچه ببینه بازی کنه بعد تموم شه بخواییم بریم با زور و دعوا و گریه میبریمش از اول همین بوده
کلاس ژیمناستیک هم میبردم متاسفانه چون سنش کمه هیچ کلاسی ثبت نامش نمیکنن مهد نخواستم ببرم از پاییز میره پیش دبستانی
چیکار کنم این عادتش رو ترک کنه هزار بار باهاش حرف زدم بعد تموم مهمونی یا بازی یا هرچیزی هرکسی باید بره خونه خودش تا دفعه بعد
این میگه باید اون بچه بیاد با ما زندگی کنه همش دم دستم باشه باهام بازی کنه خب این نمیشه که حتی مهمون داشتم دو سه روز مونده سیر سیر بازی کرده بعد که رفتن کلی گریه کرده به زور کنترلش کردیم
مرتب پارک و شهربازی میبرمش هفته ای یکی دو روز هم کوچه میبرمش بازی میکنه شاید تو هفته یکی دو روز اونم کار داشته باشم و مجبور شیم خونه بمونیم بقیه اش بیرونیم و میبرم با بچه ای بازی کنه ولی اینقدر زجه میزنه دلم خون میشه انگار قرنهاست این بچه رو جایی نبردیم
دیگه خسته شدم نمیدونم چه جوری این اخلاقشو ترک کنم
مامان رادیـن🧿💙 مامان رادیـن🧿💙 ۵ سالگی
سلام دوستان بنظرتون حق دارم اعصابم خورد باشه یا نعععع😤😏







ما نزدیک 5 ماهی میشه آمدیم خونه جدید بعد دختر همسایه بالایی مون ( همسن رادین هست) بعد دو،سه ماه آمد گفت میشه با رادین بازی کنم یا نهععع بعد رادین گفت نه من نمیخام باهاش بازی کنم حالا چند هفته ای میشه میان باهم بازی میکنن ولی اصلن مراعات نمیکنه دختر همسایه‌ مون از ساعت ۱۲ میاد تا ۲ بعد ساعت ۲بهش میگم برو خونتون دیگه هم همسرم از سرکار میاد هم میخایم غذا بخوریم بحرف نمیکنه باید چند بار بهش بگم مامانش هم اینقدر بیخیال فقط بلده صداش بزنه دلوین نمیکنه بهش بگه دلوین بیا خونه دیگه ساعت ۲ ظهره تو این هفته هر روز داره میاد اول ها که می آمد اینطوری نبود الان پرو شدع دختر همسایه مون
خلاصه بعد کلی که پسرم بهش میگه برو خونتون می‌ره باز بعدازظهر میاد 😩 چند ساعتی هست😤😐 باز همین چند شب میبینم ساعت ۱۰ و نیم میاد با رادین باز می‌کنه تا ساعت ۱۱ موندم ببخشید این مادرش عقل نداره جلو دخترش رو بگیره اصلن به حرف مامانش هم گوش نمی‌ده باید با کتک ببرتش خونه ولی وقتایی باباش هست ( بعدازظهر ها به حرف پدرش گوش میده) حالا میاد اشکالی نداره ولی بهش میگم برو ساعت ۲ بابا رادین میخاد بیاد دیگه گوش نمی‌ده خیلی پروو هست بنظرتون چیکار کنم ؟؟؟؟🫠 مشکلی نداره میاد بازی میکنه ولی نه دیگه ساعت ۲ ظهر نمیره خونشون و ساعت ۱۰ و نیم شب میاد