دارم شرایط سختی رو می‌گذرونم🫡
از سمتی امتحانای دانشگاه که چهار تا امتحان تو دو روزه، یعنی روزی دو تا
از طرفی بدخواب شدن و نق نقو شدن دخترم ، بد شیر خوردنش و وزن نگرفتنش... قبلا حداقل تو روز کمِ کم ۵،۶ ساعتی می‌خوابید می‌تونستم یکم به کارام برسم ولی حالا خیلی بخوابه چند تا چرت ۱۵ دقیقه‌ای می‌زنه که سرجمع شاید ۱ ساعت بشه.
همسرم هم واقعا کمک می‌کنه، گاهی که می‌بینه شبا خیلی بهم فشار میاد، تو روز چند ساعتی نگهش می‌داره تا من راحت بخوابم اما این جواب نیست، می‌دونید؟
خانواده‌هامون مشهدن و خودمون قم. دخترم بغل هیچکس آروم نمی‌مونه..
چندباری که دوستام اومدن کمک، نتونستن دخترم رو نگه دارن.
قراره اول تیر بریم مشهد ولی الان خیلی بهم فشار اومده🥲🥲
همسرم امروز می‌گه "عزیزم خسته شدی؟!"
گفتم" شرایط یکم بهم فشار اورده"
ولی خب همیشه سعی کردم که حتی وقتی بی‌خوابم، حتی وقتی حوصله ندارم، حتی وقتی فشار رومه، صدامو روی دختر کوچولوم بلند نکنم و همیشه با احترام باهاش صحبت کنم....

می‌دونم که این روزا هم می‌گذره بالاخره و من قراره دلم برای این سنش زیاد تنگ بشه :))))🍒

تصویر
۷ پاسخ

چقدر قوی هستی
دلم خواست تو باشم

یه چیزی که از بچه ها فهمیدن انگار میفهمن تو کاری داری برنامه داری مریضی یا چ میدوتم میخوای بری بیرون...همون موقع رنده ات میکنن😐

تو تنها نیستی عزیزم منم دقیقا همین شرایطو دارم

منم مث شمام ولی با این تفاوت که پیش مامانم بذارم میتونه یکم سر پا بگردونتش یا فرنی ای چیزی بده تا من برم و بیام از امتحان
فعلا که خونه خودمم و از مامانم دورم و باید هم بخونم هم بچه داری کنم

به خاطر جهش رشدی هست همه چیشون تغییر میکنه، پسر من که قبلا هم تو طول روز نمیخوابید درست
چقدر با اراده که درس میخونی واقعا چه جوری مدیریت میکنی؟ من اصلا به هیچ کارم نمیرسم

افرین به شما مامان پرتلاش.بهتون حق میدم خیلی سخته.کلا ریتم زندگی از ورود بچه بشدت تغییر میکنه.
بابت کم خواب شدنش هم عزیزم اون بنظرم به احتمال زیاد رفلاکس پنهان داره

میفهمم چی میگی منم دقیقا شرایط شمارو دارم واقعا کلافه شدم

سوال های مرتبط