۳ پاسخ

خب حالا دست خودش نیس که مریض شده ، خیلی حساس نباش ماسک بزن تو خونه اتاقتو جدا کن تا خوب شه ، الان که تو دلته که هنوز راحتتری ، من همسرم به واسطه شغلش تو کرونا هم انقد در سفر بود هر سری من و بچه رو درگیر میکرد

من شوهرم ۳ روز تو تب سوخت ، حالش بد ، هر چی گفتم برو دکتر نرفت لجباز 😂 دیگه چکارش کنم ، نمیشه که وسط حال بدش ولش کنم برم که !
فقط به خودم رسیدگی میکردم که مریض نشم یا ماسک و اینا !

بخاطر این فقط؟

سوال های مرتبط

مامان فندق خانوم🎀😍 مامان فندق خانوم🎀😍 هفته سی‌ویکم بارداری
خانوما من دست خودم نیست خیلی دارم افسرده میشم چیکار کنم از صب خیلییی خودمو گرفتم گریه نکنم اما هی تپش قلب میگیرم و تو گلوم انگار سنگه
صبح بیدار شدم برم آزمایش بدم بابام تازه از سر کار برگشته بود ساعت ۷ خیلی خسته بود میخواستم اسنپ بگیرم پول نقد نداشتم دیروز نزدیک سیصد داشتم دادم لباس زیر خریدم آخه همش تنگ شده بود دوسه هفته به شوهرم میگم همش میگه نمی‌رسم ببرمت دیگه خودم خریدم
لباس حامگیم میخواستم مامانم برام خرید با سوتین شیر دهی و مانتو حاملگی
صب صداش زدم میگم پول نقد داری بدم اسنپ میگه خودت داری که گفتم ندارم لباس زیر خریدم الآنم اسنپ زده ۴۰ تومن برگشت گفت از جیبم بردار فقطم ۴۰ بیشتر برنداری
منم گریم گرفته بود بزور جلو خودمو گرفتم برداشتم رفتم بعد اونجا گفتن ساعتهای کاری شده از ۶:۳۰ نمی‌تونیم ازت آزمایش بگیریم(قند دوساعته)
اینقدررر عصبی و استرسی شدم بزور جلو خودمو گرفته بودم گریه نکنم مامانمم توراه برداشتم همرام بود هی میگف اشکال نداره فردا میایم
دیگ دیدم فردا که بابام نیس شش و نیم اسنپم اون موقع گیر نمیاد قند ناشتامو دادم فردا صبحانه بخورم دوساعت بعد برم آزمایش بدم
پولم همرام نبود برم جای دیگ مامانم کارت همراه بود اما روم نشد بگم
برگشتنی هم مجبور شدم پیاده برگردم هی مامانم گف اسنپ بگیر کارت میکشیم یجا یا در خونه حساب میکنم گفتم نه میخوام پیاده برم
دیگ نزدیک خونه بودیم دید خسته شدم هی گف چرا اسرار داری پیاده بیای دیگ نتونستم جلو خودمو بگیرم گفتم