احساس میکنم بچه اولمو همه کاراشو با عشق انجام میدادم ولی این بچم همه کاراشو دقیق حتی شاید با حساسیت بیشتر از قبلی انجام بدم ولی برای رفع تکلیف انگار یه وظیفه برا خودم میدونم که حتما باید انجامش بدم از سر دوست داشتن نیس زیاد دوستش ندارم ولی وظیفه خودم میدونم که بهش برسم قشنگ🥲نمیدونم چه حس مضخرفیه

من برعکس بودم بچه اول و تجربه نداشتم سر دومی دیگه همه چی بلد بودم

این حست عزیزم بخاطر افسردگی زایمانه من تا چهل روز همین جوری بودم حتی پشیمون بودم که چرا باردار شدم کم کم یکم بگذره حال روحیت بهتر میشه و بعد میبینی جونت براش میره

منم هميشه حس ميكنم برا بچه دوم مثل پسرم نباشم، اولينا فرق ميكنن، تجربه بدي داشتي عزيزم طبيعيه، شرايطتت سخت بوده ، اولي رو مطمئن بودي مال خودته بزرگش ميكني بعد يهوو ازت گرفتن، حست سرد شده نميتوني دل بدي بهش ، مطمئن باش بچه اولت وقتي يكم متوجه بشه تورو انتخاب ميكنه و بخاطر اينكارش از پدرش ناراحت ميشه ، يكم بگذره درست ميشه همه چيز

عادیه عزیزم
منم مث ت بودم
من تازه تازه دارم عاشقش میشم
بخاطر سختی های ک تو بارداری کشیدیم
و افسردگی گرفتیم
ولی ب مرور زمان حوب میشه

شاید بخاطر افسردگی بعد زایمانه من اولین بچمه اما تقریبا یک ماه یا بیشتر طول کشید تا اونجوری ک باید دوسش داشته باشم الان میمیرم براش ولی اوایل اینجوری نبود و فقط عذاب وجدان داشتم ک چرا دوسش ندارم

وااای من برا بچه دومم میمیرم. البته نکه اولی و دوس نداشته باشماا نه عاشق پسرمم .ولی دخترمم انقد بامزه و عشقه ک همیشع در حال چلوندنشم همه کاراشو مث اولین بچم با کلی عشق انجام‌میدم .
شاید از خستگیه ک همچین حسی داری. کنترل دوتا بچه سخته خب برای منم سخته مخصوصا پسرم بیش فعاله. ولی میگذره بچه ها بزرگ میشن دلمون برا نوزادیشون تنگ میشه