دگ واقعا خسته شدم چرابعضیا انقد راحت ب خودشون اجازه میدن دل ادمو بشکونن مادرشوهرم بعددوماه پسرمو دیده اینجوری میکنه از مایبیبی گرفتی گفتم ن زوده کیانم نمیگه خودش درک نداره میگه توتنبلی میکنی قرارنیس تا۵سالگی پوشکش کنی ک من بچهام ۴۰روزشون درمیومد سرپامیگرفتم
بعدازاون گیرداد چرا کیان حرف نمیزنه توخونه باهاش حرف نمیزنی این اینجوری شده یامثلاکیان چینی حرف میزنه مادرشوهرم مسخره میکرد میگف وای این چرااینجوری حرف میزنه گفتم خب بچس هنوز قرارنیس ازاول واضح همچیو بگه ک ب شوهرمم گفتنی میگه ولش کن خودشم هیچی نمیگه بعد هعی میگه هرسری هرسری بریم خونشون خستم کردن دگ اه

بااین اخلاقشان الهی شکر 2ماهی ی بار میبینیشون

هرکاری بچه میکنن اینا یچی میگن حرص نخور
دخترمن حرف میزنه
مادرشوهرمن که میگه اینارو کی به بچه یاد میده😐😐
گفتم مادر نداره اخه 😐
پسرت براش معلم خصوصی میگره

عزیزم با حرف مادرشوهر خواهر شوهر خودتو ناراحت نکن؛ فقط بلدن شعار بدن

یه گوش در یه گوش دروازه اگه مادرشوهر بدونه موفق شده حرص تو رو دربیاره کارشو تکرار میکنه

خب اون میگه حالتو بگیره توعم اونو به هدفش میرسونی اصلا محل نده هرچی گفت بگو باشه و کاره خودتو بکن هیچی رو هم بهش توضیح نده

مادرشوهر بگو بچه های دخترات تو خود ساخته خودشونو پوشک میکردن یا مسلط به زبان بودن دنیا اومدن بیشعوری که شاخ و گوش نداره

باز خوبه مادر شوهرت گفته
من روز اولی که از بیمارستان اومدم
پدر شوهر جلوی یه جمعی بهم آموزش شیر دهی داد .گفت هواست باشه از هر دو سینت شیر بدی
فکر کن😞🫤
صبور باش عزیزم
برو برا خودت یه چایی .دمنوشی.قهوه ای بخور

همه همینیم میگذره این دوران فقط نشنیده بگیر. نشنیده یعنی حتی بعدا هم بهش فکر نکن 😅 میگذره.
هرموقع خواستی باهاشون روبرو بشی، چشماتو ببند با خودت زمزمه کن: هرچیزی بقیه میگن، درست نیست.
به شوهرتم نمیخواد اصلا بگی . اونا چون خونواده شونه هی میخوان دفاع کنن. درک نمیکنن.

عزیزم خودتو ناراحت نکن ،پسر من وقتی ده ماهش بود خونه مادر شوهرم بودیم میگفت ب پسرم وااای چیه بچه ت اینقد ضعیف و بی جونه ،بچه های من اینقد تپل بودن،بعد اینو ی پیرزن هفتاد ساله میگفت یعنی آدم نمیدونه چی بگه ،حالا بچه منم تنها چیزی ک نبود ضعیفه اتفاقا تپلی م بود تا حدودی ،اینجور آدما فقط میخوام طرف مقابل رو خورد کنن والا هر بچه ای هرجوری باشه پدر مادرش بهتر از همه میدونن دیگه طعنه و کنایه نداره

واسه هممون پیش اومده عزیزم کلا خانواده شوهر دوست دارن نظر بدن دیگه به اینجاش فکر نمیکنن که شاید طرف نارحت بشه یا دلش بشکنه تو هر زمینه‌ای دوست دارن دخالت کنن چاره اش فقط سکوته یعنی بگی من حرف تو رو نشنیدم در واقعه برام مهم نیست نظرت

خدایا توبه

اه چقدر بدم میاد از اینجور آدما خونواده شوهر منم همینن

فقط باید ی گوش در کنی اون یکی رو دروازه مادرشوعرم منم همینه