اوف خسته شدم از بچه داری من مثل سگ پشیمونم بچه آوردم دیوانه شدم بس خوابوندم شیردادم دستم شکست دیگه نشستم گریه میکنم الان باباش بیاد میندازم میخام نمخامش .تنهایی سخته

واقعا که خب سختته بچه نمیاوردی😑
الان که آوردی وظیفته کاراشو انجام بدی کسی دیگه وظیفه نداره بیاد ک میگی تنهایی.

ناشکری نکن عزیزم
من صبر ندارم دنیا بیاد بغلش کنم یه دل سیر نگاش کنم الان تاپیک شمارو میبینم میگم نکنه وقتی دنیا بیاد خودمم بخوام برا بچم این حرفا رو بزنم بگم نمیخوامش🥲

مامان اوینا جون میگذره چهل روز که بگذره بچها خوب میشن
ترنجبین بچها رو خوش خو میکنه

با حموم نبردن چیزیش نمیشه یه دستمال نمدار کن بکش زیر بغل و گردنش بعدش که خشک شد پماد فیرزو بزن چیزیش نمیشه گریه ها هم عادیه تا حدودا دوماه تا بیفته رو روال و بهتر بشه باید صبوری کنی درکت میکنم پسر منم ساعتها گریه میکرد و باید بغلش میکردم دست تنها بودم دیگه جوون و رمغی نداشتم ولی گذشت ان شااللله خدا بهت صبر و توانایی بده به این فکر کن که اون کوچولو این چیزها رو نمیفهمه حتما مشکل داره که گریه میکنه باید صبوری کنی اون که جز تو کسیو نداره همش میگذره
برای دلدردش ببر دکتر شربت بده بهش یه کم ارومتر میشه

وا یعنی چی
یاد خودم افتادم بچمو میخپاستم ببرم حموم زنگ زدم مادر شوهرم گفت اگه اونو بخوام ببرم بچهای جاریمم باید ببره چون اونا خیلی وقته گفتن عزیز ما رو ببر حموم
بچهای جاریمم اون زمان دو سال و چهار سالشون بود

دیگه اولین و اخرین بارم بود که از کسی کمک خواستم من چهار تا بچه دارم

ناراحت نباش عزیزم
همه ی ما بار اوله داریم مادری میکنیم روزای جدید و پر چالشی هست برامون با عصبانیت چیزی درست نمیشه
اولویت زندگیت بچه ات باشه بفکر ناهارو شامو خونه داری نباش اول که بیدار میشی به بچه ات برس بعد خودت وقتی خوابید کنارش بخواب انرژی بگیری بعد هروز سعی کن دوش بگیری ولباس های تمیز بپوشی که تو روحیه ات اثر بزاره ارایش کم بکن به موهات شونه بزن حال روحیت عوض بشه خوراکی های مقوی‌بخور
همه چی درست میشه چشم به هم بزنی نی نی بزرگ شده
از روزات لذت ببر

نمدونم شیر نمیدم بسشه هی گریه میکنه

وا این چه حرفیه آدمی که بچه میاره باید همه اینارو به دوش بخره درستع دوران سختیه ولی قرار نیست آدم ناشکر باشه

خواهر فک کنم دچار افسردگی بعد زایمان شدی حتما مشاور یا دکتر اعصاب برو