مامان های عزیز سلام...میگم شماها از خاطرات بچگی چیزی یادتون هست؟؟ مثلا ۴ سالگی؟؟؟پسر من اصلا اهل بازی با وسیله هاش نیست یک عالمه هم موتور و ماشین داره حالا یمدته همش میگه موتور شارژی بگیر برام منم بهش گفتم باید صبر کنی تا بابا بخره برات بخدا میدونم بخرم بازی نمیکنه تو اتاقش خاک میخوره...بنظرتون نامحبتی من توی ذهنش میمونه،؟؟ مثلا بزرگ شد یادش میمونه ک من موتور خواستم ولی مادرم نخرید؟؟؟

نه گلم

اره ممکنه یادش بمونه چون من خودم هنوز که هنوز خیلی چیزا یادمه، ولی قرار نیست چون یادش میخواد بمونه هر کار دلش خواست انجام بده...

من که چیزای اضافی نمیخرم دیگه نمیشه همه چی بخریم که اصلاازاسباب بازی بدم اومده برابچه اولم بیشترمیخریدم تازه فهمیدم فقط دوروزبراشون جالبه بعدمی زارن وسط خونه ومن فقطبایدجمعشون کنم

نه عزیزم اصلا نخرچون فقط ۲روزبراشون جدابه من پیارسال واسه تولدش ماشین شارژی خریدم همینجوری گوشه اتاق مونده ،اگه همون پول روداده بودم طلا کلی سود کرده بودیم ،واینکه بذاریادبگیره هرچیزی که می خوادقرارنیست خریده شه

والا پسر من همه چی یادشه اما من نامحبتی زیاد دارم نسبت بهش چون یکسره به من چسبیده و تنهایی بازی نمیکنه خیلی زورگو و غرغرو هست منم خیلی صبوری میکنم اما روزی یه بار داد رو میزنم اخرش

نه این طبیعیه قرار نیس صرفا چون ناراحت میشن همه کار براشون انجام بشه

خاطره ۴ سالگیم فقط شبی ک خواهرم میخواست دنیا بیاد یادمه ک من و دختر داییم از حفاظ پنجره داشتیم بالا میرفتیم ...
۶ ماه بعدش ک خونه مون جابجا شد یادمه ک وانت پنجر شد
کامل یاد آدم نمیمونه مگر یه اتفاق خاص

نه بابا....یادش نمیمونه

نامحبتی نیست فعلا صلاخش اینه انشالله بزرگ تر شد براش بگیر
پسر منم میخاد اما براش نمی‌گیریم چون میرررره دیگه نمیشه پیداش کرد