مامانا دختر من داره امسال چهار سال رو پر می‌کنه خیلی ترسوعه بیش از حد اگه غریبه آی یا فامیلی یاحتی خودمون یکم صدامون بره بالا زود می‌ترسه یه جوری میشه از اون محیط فرار می‌کنه یا مثلا اصلا تو خیابون چیزینا یه ضربه موتور با صدای بلند میاد رد بشه مترسه گریه می‌کنه با مثلا ما یکم زودتر سوار ماشین میشینیم با اینکه ما پیششیم می‌ترسه گریه می‌کنه از غریبه ها می‌ترسه

پسر منم ✋️

دختر منم همینطور

فقط زیاد ببرش بیرون صدا موتور ای چیزا براش عادی میشه. همینم میگی تنها بمونه میترسه سوار ماشین شدی گریه کرد پیاده شو دلیل گریشو حتمااا بپرس بگو کنارتیم جایی نمیریم بدون تو و... بهش بها بدین مثلا بگو تومرد خونه هستی خیلی قوی هستی خیلی بچه زرنگ و باهوشی هستی بچه من از هیچی نمیترسه و.. بهش حس قدرت بده. بچه خودمم همیجور بود شکر خدا درست شد میرفتیم جایی توخونه نمیومد پشت در قائم میشد اونقدر میموند تا بلند شم برم خونه‌ همه میگفتن بچت اجتماعی نیست از خونه بیرونش ببر چمدونم وقت بیشتر بزار براش چه حرفا که شنیدم. و عذاااآب.اما الان شکر خدا برم جایی میاد جلوتراز من راه میره توخونه بلند میگه سلاااام باهمه دست میده هیچکی نمتونه حرفی بزنه اگه به بچم بربخوره هزار حرف بارش میکنه خخ. اما خیلی باهاشان کردم ترسهاش اضطراب‌هاش بریزه

عزیزم دخترت کم خونی نداره؟

دختر منم مثل دختر شماست من عذاب میکشم فقط

حالا شما میگی دختره. پسر منم همینه. حتی تنها توی اتاق نمیره. برق بره میترسه. از مورچه میترسه. از صدای بلند موتور میترسه. دارس سگ میترسه. هرچی فکرش و کنی میترسه